تحلیل و بررسی وضعیت گروههای تروریستی تکفیری در سوریه و عراق نشان میدهد که تجربه آنها از سوی هوادارانشان در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز شمالی مورد استفاده قرار گرفته است. در واقع در این دو منطقه حساس ژئوپلیتیکی نشانههایی از استفاده از تاکتیکهای جدید استخدام و بسیج شبکههای مشابه در سوریه و عراق به نظر میرسد.
این نشانهها بیشتر به مراحل ابتدایی تحولات سوریه و عراق شباهت داشته و به مراحل تحکیم جایگاه و گسترش نفوذ گروههای تکفیری سلفی ارتباط پیدا میکند. به نوعی میتوان گفت که این گروهها در آسیای مرکزی از راه در پنهانکاری عمیق و حالت به اصطلاح «نیمهخواب» به سر میبرند.
در رابطه به بحث پنهانکاری این گروهها چند مرحله وجود دارد که در زیر به آنها اشاره خواهد شد.
مرحله اول: انتشار ایدههای سلفیگری با نشانههایی از تکفیر در میان جوانان و ایجاد گروههای کوچک (جماعتها) در خارج از مساجد از اهداف اصلی این مرحله میباشد.
ایدئولوژی این گروهها بسیار تهاجمی است که آن به طور خاص ائمه و شخصیتهای مطرح و نسبتا بانفوذ اسلام سنتی و تاریخی منطقه و سایر گروههای مسلمانان را هدف انتخاب کرده است.
متاسفانه شرایط کشورهای این منطقه به صورتی است به گسترش سریع افراطگرایی کمک میکند. در این راستا میتوان به وجود سطح بالای فساد در نظام سیاسی و قضایی، بیعدالتی اجتماعی، فقر، بیکاری، کاهش استانداردهای آموزشی، اعمال فشار بالای دین و… اشاره کرد.
از نگاه سیاسی بینالمللی گروههای تروریستی تکفیری، ایران شیعی، روسیه و چین را به عنوان «کشورهای طاغوت» دشمن اصلی خود میدانند.
در کشورهای آسیای مرکزی امروز بیش از پیش نشانههای از تعلق افراد به جماعتهای تکفیری برجستگی پیدا میکند. در این رابطه میتوان به تعصباتی نظیر ممنوعیت مراقبتهای بهداشتی اجباری کودکان و تحصیل در مدارس، منزوی کردن خود (حداقل تماس با محیط بیرونی که محیط «کفر» دانسته میشود)، عدم پذیرش سنتها و آداب و رسوم ملی، استفاده از لباس «سکولار»، انصراف از استخدام در نهادها و موسسات دولتی (چه برسد به همکاری با نهادهای امنیتی و انتظامی که مرتد و حافظ نظام غیر اسلامی دانسته میشوند) اشاره کرد.
مرحله دوم: طی این مرحله بحث ایجاد شبکههای مستقل نیمهفعال بر مبنای ایدئولوژی تکفیر و جهاد دنبال میشود. هرچند موضع رسمی «حزب التحریر» در رابطه به داعش منفی است ولی باز هم اغلب رهبران حلقات ابتدایی این سازمان وضعیت در میان اعضای خود را تحت کنترل نداشته و به این دلیل برخی از آنها متمایل به روشهای افراطی شدهاند. بنابراین در حال حاضر الحاق عدهای از اعضا و هواداران «حزب التحریر» به گروههای تکفیری به مشاهده میرسد.
در این میان، گسترش ایدههای سلفیگری تکفیری در زندانها و ادغام با گروههای جنایی و یا افرادی با سابقه کیفری خطر جدی برای کشورهای آسیای مرکزی به شمار میرود. انجام «عملیات» از راه زورگویی و حمله به بانکها، صرافیها و بازرگانانی که به فروش محصولات «حرام» مشغولند و همچنین آماده شدن برای عزیمت به افغانستان، سوریه و عراق از دیگر علائم این گروههاست.
مرحله سوم: در این مرحله تشدید فعالیتها صورت گرفته و ضمن فراهم شدن شرایط برای ایجاد بیثباتی سیاسی، اختلاف و درگیریهات قومی و یا مرزی، گروههای مختلف نیمهفعالی موجود در داخل کشورهای منطقه وارد اقدام خواهند شد. یعنی در این مرحله موضوع یاد کردن سوگند، دریافت تایید از جانب امرای خارجی جماعت، اعلام جهاد، آمادهسازی اقدامات تروریستی و ترورهای سیاسی اتفاق میافتد.
در این اواخر، اقدامات هماهنگ جماعتهای تکفیری در کشورهای مختلف به مشاهده میرسد. به عنوان مثال در صورت دنبال شدن سناریوی ایجاد بیثباتی سیاسی، گروههای محلی میتوانند اعلام جهاد و اقدام به عملهای تروریستی کنند که همزمان با سرازیر شدن «جهادیستهای بینالمللی» از کشورهای همسایه و یا خارج از دور نیز اتفاق خواهد افتاد.
چنین سناریویی از جمله در سوریه، لیبی و عراق دیده شد و امروز نیز در متن رویاروییهای نظامی در یمن و ورود جهادیستها به این کشور وضعیت مشابهی به نظر میرسد.
پیچیده شدن اوضاع سیاسی و نظامی ترکیه روی عملکرد گروههای تکفیری در منطقه نیز تاثیر خواهد گذاشت. چرا که اقدامات استانبول جهت تشدید کنترل و مسدود کردن مرز خود با سوریه میتواند منجر به آن شود که بخشی از شبهنظامیان کشورهای آسیای مرکزی مجبور به بازگشت و یا عضویت به گروههای افراطی موجود در افغانستان خواهند بود.
طبیعی است که تجمع تکفیریهای در افغانستان باعث پیچیدهتر شدن شرایط امنیتی در مناطق شمالی این کشور شده و آسیای مرکزی را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
نکته بعدی اینکه مسدود شدن مسیرهای ترانزیت شبهنظامیان از طریق ترکیه میتواند منجر به آن شود که گروههای تکفیری آسیای مرکزی در کشورهای خود باقی مانده و فعالیتهایشان را تشدید کنند.
در حال حاضر در مناطق شمالی افغانستان ادغام جماعت و گروههای مختلفی مرکب از شهروندان آسیای مرکزی و قفقاز شمالی تحت پرچم واحد در حال اتفاق افتادن است. یکی از گروههای اصلی که به عنوان شاخه داعش در آسیای مرکی، افغانستان و پاکستان دانسته میشود، «جیش الخراسان» میباشد که کشورهای آسیای مرکزی را هدف قرار داده است.
به صورت طبیعی، گروه تروریستی داعش با استفاده از اختلافی که در پی اعلام مرگ ملا عمر در میان طالبان بروز کرده است، در آینده نزدیک تلاشهای جدیدی برای تقویت موقعیت و گسترش نفوذ خود در افغانستان را دنبال خواهد کرد.
این شرایط نهتنها افغانستان بلکه کل منطقه را تحت تاثیر جدی قرار خواهد داد که متاسفانه در راستای مقابله با این چالش و از بین بردن زمینه جذب و استخدام عوامل جدید برای گروههای تروریستی- تکفیری اقدامات هماهنگ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی دولتهای آسیای مرکزی صورت نمیگیرد.
Sorry. No data so far.