مهدی هاشمی رفسنجانی در متن قرائت شده اینطور بیان میکند که به منظور دفاع از پدرش، آیتالله هاشمی رفسنجانی و جلوگیری از ضربه زدن افراد افراطی به ایشان، خواهان آن است که فرایند دادگاه و دفاعیات وی از طریق صدا و سیما پخش شود!
*مشخص نیست چرا مهدی هاشمی در آستانه قبول مجازات زندان، پای آیتالله هاشمی رفسنجانی را به میان کشیده است؟
مهدی هاشمی جرایم اثبات شدهای دارد و هماکنون بر اساس حکم محکمه قضایی جمهوری اسلامی ایران به زندان رفته است.
اینکه دفاعیات وی در دادگاه به نفع آبروی آقای هاشمی است و دفاعیات باید پخش شود تا افراطیون نتوانند به آیتالله ضربه بزنند! حرف درستی نیست زیرا اولاً آبروی آقای هاشمی رفسنجانی مقدم بر صلاحدید قانونی دستگاه قضایی مبنی بر علنی یا غیر علنی بودن هیچ دادگاهی نیست و ثانیاً مهدی هاشمی اگر قصد دفاع از پدر داشته و خوف آسیب دیدن جایگاه آیتالله وی را میآزارد؛ از اول میبایست وارد فعالیتهای مسئلهدار نشود. نه اینکه وارد شود، مرتکب حواشی فراوان گردد، چند سال را در اروپا بگذراند و سپس به کشور بازگردد و پس از اثبات جرم یا جرائمش، به ناگاه دلسوز پدر شود.
همچنین است که بیان اینکه عدهای برای ضربه زدن به آیتالله هاشمی در حال توطئه علیه فرزند ایشان هستند و یا مثلاً مانع پخش شدن دفاعیات مهدی هاشمی از صدا و سیما میشوند؛ سخنی است که هیچ پایه عقلانی و حتی سیاسی ندارد.
مهدی هاشمی اگر مدعی است که چنین آدمهایی در جمهوری اسلامی ایران وجود دارد چرا از انگلیس به ایران بازگشت تا سبب هزینه برای آیتالله شود؟!
ممکن است پاسخ داده شود برای اینکه از حجم حملات علیه آیتالله هاشمی کاسته شود!
این دلیل هم پذیرفتنی نیست زیرا مهدی هاشمی میتوانست در صورت چنین فرضی اساساً به انگلستان نرود.
باز هم تأکید میشود که او اگر دلسوز آیتالله هاشمی رفسنجانی است، میتوانست اساساً وارد فعالیتهای نفتی نشود و به مسئله فتنه سال 88 نیز ورود نکند و خیلی از فعالیتهای پرحاشیه دیگر از جمله قرائت همین متن عجیب را کنار بگذارد.
لازم به ذکر است که علت تأکید برخی از اعضای خانواده آیتالله هاشمی بر اثبات وجود گروهی فرضی که قصد تخریب آقای هاشمی را دارند و البته گویا به زعم آنها قدرت فراوانی هم دارند! به شدت محل تأمل است.
آقای هاشمی یک چهره انقلابی و سیاسی و از رؤسای جمهور سابق در ایران است که هماکنون بصورت روزمره فعالیتهایی را انجام میدهد و گاهی هم نسبت به ابراز برخی نظرات در حوزه سیاست اقدام میکند.
نظام اسلامی نیز درباره هیچیک از شخصیتهای منتسب به خود و مدیران و مقاماتش در صورت بروز هیچ امر خلاف شرع و قانونی گذشت ندارد و با آنها و منتسبین به آنها هم برخورد میکند.
این ادعا نیز حرف واهی نیست و در ماجراهایی همچون بنیصدر، اختلاس 3 هزار میلیاردی، فساد 123 میلیاردی، پرونده کرباسچی در شهرداری تهران و … به اثبات رسیده است.
اکنون به نظر نمیرسد که بتوان در این میانه جایی برای فرض برخی از اعضای خانواده آیتالله هاشمی باز کرد و چیزی به نام «افراد افراطی و مغرض» را در آن قرار داد که رفیق دزد و شریک قافلهاند.
جالب آنکه این آدمهای فرضی نامرئی گویا مگسصفتی هم دارند و فقط در حاشیه افرادی پیدا میشوند که خود صاحبان حاشیههای بزرگتری هستند.
و گرنه مگر فقط آقای هاشمی رفسنجانی بوده که انقلاب کرده است؟!
آیا سایر انقلابیون شهیر دچار بیفرزندی هستند که این افراطیون ادعا شدهی عنود علیه انقلاب و چهرههایش، سراغی از آنها نمیگیرند؟!
باید بصورتی صریح بیان کرد که مهدی هاشمی با خرج کردن آیتالله هاشمی رفسنجانی در بیانیه خود و ذبیح قرار دادن آبروی ایشان در پیش پای خود، هیچ طرفی نبست الّا اینکه آیتالله را در مظانّ پاسخگویی به شبهات و رفع تُهَم بیشتری قرار داد.
جريان مهدي هاشمي رفسنجاني هم بستر قدرتمندي براي بروز يك ناآرامي و جنجال رسانه اي در كشور است.
اگر مهدي هاشمي حرفي دارد ميتواند با رسانه هاي ديگر مطرح كند. ولي اينكه آنها ميخواهند حتما در رسانه ملي صحبت كنند نشان ميدهد اشتهاي زيادي براي موج سواري بر روي افكار عمومي كشور دارند.