نشریه روسی «پراودا» که یکی از برجستهترین روزنامههای این کشور به شمار میآید در تحلیلی به قلم «تیم اندرسون» نوشت: این شکست زخمی کاری برای رویای آمریکا محسوب میشود، رویایی که یک دهه پیش جورج بوش آن را تابعی از «خاورمیانه نوین» نامید. پیروزی سوریه حاصل ترکیب حمایت منسجم عموم مردم از ارتش علیه تکفیریها، وجود پشتوانهای محکم از متحدان کلیدی و متفرق شدن نیروهای بین المللی در جبهه مقابل آنها میباشد.
مشکلات اقتصادی از جمله قطع مکرر برق هم اکنون بدتر از همیشه شده اما نتوانسته اراده ملت سوریه برای مقاومت را بشکند و دولت نیز تامین موادغذایی اساسی، آموزش، بهداشت، ورزش، امور فرهنگی و سایر خدمات را تضمین کرده است. مجموعهای از کشورها و ارگانهای وابسته به سازمان ملل که پیشتر موضعگیری خصمانهای علیه دمشق داشته اند، روابط خود با دمشق را از سرگرفته و باتوجه به بهبود وضعیت امنیتی این کشور، توافق صورت گرفته میان ایران و قدرتهای جهانی و دیگر اقدامات دیپلماتیک مطلوب، موضع «محور مقاومت» تقویت شده است.
چنین موضوعاتی را نمیتوان از زبان رسانههای غربی شنید چراکه رویکرد اصلی آنها تحریف واقعیات درگیری، پنهان نمودن حمایت ناتو از گروههای تکفیری، اغراق در پیشرویهای خود و سانسور موفقیتهای ارتش سوریه در بازپسگیری مناطق میباشد. واقعیت این است که تروریستهای مورد حمایت غرب از اواسط 2012 که بخشهایی از شمال حلب را به اشغال خود درآوردند، تاکنون هیچ پیشرفت استراتژیک محسوسی نداشتهاند.
نویسنده این گزارش افزود: در جولای 2015 دومین سفر من به سوریه طی بحران این کشور انجام شد و شاهد بهبود امنیت در شهرهای بزرگ بودم. نخستین سفرم در دسامبر 2013 بود که در آن نیز ارتش کنترل 90 درصد مناطق پرجمعیت را بر عهده داشت.
واقعیت اول: در حقیقت هرگز «شورش میانه رویی» وجود نداشته بلکه در مارس-آوریل 2011 یک جنبش اصلاحات سیاسی در دمشق با شورشی تحت حمایت عربستان جایگزین گردید. در نخستین ماههای آغاز جنگ این گروهها با حمایت عربستان و قطر به انفجار بیمارستانها با شعار نسل کشی و پاکسازی فرقهای مبادرت میکردند.
رهبر این شورشیان میانهرو در بیانیه اخیر خود اعلام کرده که اقلیت سوری، جمعیتی شیطانی بوده و باید همانند هیتلر و عثمانی که اقلیتهای خود را از بین بردند، نابود شوند.
واقعیت دوم: تقریبا تمامی جنایاتی که ارتش سوریه متهم به انجام آن شده از جمله ادعای حمله شیمیایی و یا تلفات ناخواسته شهروندان در حملات، توسط گروههای تحت حمایت غرب بعنوان بخشی از استراتژی آنها در تعمیق مداخله در سوریه انجام گرفته است.
شورشیان در گزارشات خود ادعا کردند که اجساد جنگجویان تروریست متعلق به شهروندان سوری بوده و همین گزارش اهرم تشدید تبلیغات جنگی از سوی سازمانهایی نظیر عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر قرار گرفت. در تمامی این شرایط این ارتش سوریه بود که حمایت اکثریت مردم کشور را در پشتوانه خود به همراه داشت.
واقعیت سوم: در حالی که تروریسم در بخشهای گستردهای از خاک سوریه حضور دارد، هیچ یک از مناطق پرجمعیت کشور تحت کنترل داعش یا هر گروه تروریستی دیگری نیست که همین امر موجب سردرگمی غربیها گردیده است. باوجود حملات داعش در ادلب، درعا و شرق حمص از سال 2013، نقاط پرجمعیت کشور تحت کنترل مقتدرانه ارتش قرار دارد.
اکثر عملیاتهای ارتش با موفقیت همراه بوده و تنها در مواردی خاص نظامیان سوری مجبور به عقبنشینی شدهاند؛ آنهم به این دلیل که در حال مبارزه همزمان با دهها جبهه هستند. این عملکرد سوریها در شرایطی که تحت تروریسم و تحریم شدید غربیها بودهاند، حیرت آور است. هنوز صدها کودک سوری در مدارس و هزاران جوان نیز در دانشگاههای این کشور بصورت رایگان تحصیل میکنند و علیرغم کمبودهای جدی در بخش غذایی و انرژی (بخصوص برق) زندگی مردم در جریان است.
ادعای حمله علیه غیرنظامیان و یا بمباران بیهدف مناطق مسکونی شهروندان ترفند تبلیغاتی تروریستها برای تغذیه رسانههای غربی بوده است. کشورهای منطقه نیز شاهد واقعیات جنگ بوده و تصمیم به بازسازی روابط خودبا دمشق گرفتهاند. ایالات متحده همچنان بر طبل دروغ خود درباره حمله شیمیایی توسط دولت سوریه میکوبد اما پس از مواجهه با روسیه در اواخر 2013 عقب نشینی اندکی از آن نشان میدهد.شایان ذکر است که مصر و امارات نیز در موضع خصمانه علیه سوریه قرار داشتند در حال عادیسازی روابط خود با دمشق هستند.
امارات _که شاید بتوان آن را در مقایسه با سایر سلطنتهای عربی منعطفتر دانست_ نیز بعنوان یکی از حامیان داعش نگرانیهایی دارد. بازداشت دهها تن که اتهام آنها تشکیل خلافت و اقدام علیه سلطنت این کشور اعلام شده، حاکی از این نگرانی میباشد. دولت نظامی در مصر نیز پس از سرنگونی دولت اخوان المسلمین (محمد مرسی) درگیر تروریسم فرقهای با همان اخوانیها بوده و هم اکنون بعنوان بزرگترین کشور در جهان عرب از تمامی ارضی سوریه دفاع و حداقل بطور شفاهی از مبارزات دمشق علیه تروریسم حمایت میکند.
(از سوی دیگر) ترکیه نیز تلاش میکند قدرت خود را در راس اخوان المسلمین در منطقه قرار دهد که همین امر بدلیل تضاد منافع با شرکای ضدسوری و تقابل با مخالفان داخلی، دوستان آنکارا را پراکنده کرده است. واشنگتن برای بهرهگیری از کردهای جداییطلب علیه بغداد و دمشق تلاش میکند در حالی که ترکیه آنها (کردها) را دشمن شماره یک خود میداند.
توافق اخیر واشنگتن با ایران پیشرفت حائز اهمیت محسوب میشود چرا که جمهوری اسلامی همچنان مهمترین متحد منطقهای سوریه و اصلیترین دشمن اسلامگرایان موردحمایت عربستان (داعشیها) باقی میماند. تاکید بر نقش منطقهای ایران در کنار مزایایی که برای سوریه دارد، چندان مطلوب عربستان و اسرائیل نیست. به اذعان بسیاری از مفسران سیاسی توافق هستهای موجب تقویت نقش ایران در امور منطقهای گردیده است.
در انتهای این گزارش تحلیلی آمده است: سوریه در حال پیروزی است چراکه مردم آن از ارتش خود در برابر تحریکات فرقهای حمایت کرده و اکثرا به نوبه خود علیه تروریستهای چندملیتی موردحمایت ناتو و سلطنتهای عربی مبارزه میکنند. سوریها که جزو مومنترین سنیها در جهان اسلام هستند هرگز انحراف فرقهای ترویج شده توسط پادشاهیهای عربی را نخواهند پذیرفت.
پیروزی سوریه پیامدهای گستردهتری نیز خواهد داشت. این پیروزی پایانی خواهد بود بر ماشین «تغییر حکومت» واشنگتن که سالهاست در سراسر منطقه از عراق و افغانستان تا لیبی در حال حرکت است. فارغ از مرگ و فلاکتی که این جنگ نامیمون ایجاد کرد، ما شاهد ظهور «محور مقاومت» قویتری هستیم.
پیروزی سوریه از آن ایران و مقاومت لبنان با رهبریت حزبالله نیز خواهد بود و کمک به ناآرامیهای عراق را تسهیل مینماید. ورود تدریجی بغداد به درون این محور شکستی تحقیر آمیز برای طرح «خاورمیانه نوین» تحت سلطه آمریکا، اسراییل و عربستان خواهد بود. این اتحاد (محور مقاومت) هزینهای سنگین دارد که به هرنحو در حال پرداخت آن است.
Sorry. No data so far.