سی و چهارمین نشست فیلمسازان جوان سینمای انقلاب اسلامی، پس از وقفهی چند هفتهای با نمایش یکی از مستندهای بخش بین الملل جشنواره عمار و معرفی یک کتاب طنز درباره تاریخ آمریکا از سر گرفته شد. این نشست با حضور «دکتر موسی حقانی»، استاد دانشگاه و معاون پژوهشی موسسه مطالعات تاریخ ایران و با موضوع بازخوانی تجربه اعتماد به آمریکا در ماجرای کودتای 28 مرداد برگزار شد.
در ابتدای این نشست مستند کودتای آمریکایی (American Coup) ساخته ی Joe Ayella به نمایش درآمد. این مستند 50 دقیقه ای که در بخش بین الملل چهارمین جشنواره مردمی فیلم عمار حضور داشت، به زمینههای شکلگیری کودتای ۲۸ مرداد و نقش سرویسهای اطلاعاتی آمریکا در این جریان می پردازد.
پس از پخش این مستند، «دکتر موسی حقانی» بر روی سن حاضر شد تا پاسخگوی سوالات مجری برنامه و حضار باشد.
پرداختن به اختلافات «دکتر مصدق» و «آیتالله کاشانی» موجب نادیده گرفتن شدن نقش بیگانگان در کودتای 28 مرداد
دکتر موسی حقانی در ابتدای صحبتهای خود پیرامون کودتای 28 مرداد، عنوان کرد: «کودتای 28 مرداد یک پیش زمینهی سه ساله دارد که باید به آن پرداخته شود. دربارهی این کودتا تاکنون چندین و چند همایش و نشست برگزار شده است . معمولا مهمترین بحث در این جلسات موضوع اختلاف بین «دکتر مصدق» و «آیتالله کاشانی» است. در این بین به دلیل کمبود منابع اطلاعاتی، دروغ و تهمت و افترا هم نثار این دو شخصیت شده است. من ترجیح میدهم در این جلسه پیرامون سایر مسائل و به خصوص نقش بیگانگان در این کودتا صحبت کنیم.»
سپس دکتر حقانی از حاضرین در جلسه درخواست کرد که نظرشان را پیرامون پیام اصلی مستند «کودتای آمریکایی» بیان کنند.
پس از صحبت حضار، دکتر حقانی پیام اصلی مستند را اینگونه تشریح کرد: « در انتهای این مستند، فردی به نام «کینزر» پیام این اثر را بیان میکند. او می گوید که ما در ساقط کردن دولت مصدق اشتباه کردیم و با حمایت کاملمان از شاه و کنار زدن مصدق، زمینههای انقلاب اسلامی در ایران را فراهم کردیم. او معتقد است که اگر آمریکا این اشتباه را نمیکرد میتوانست با دولت لیبرال مصدق همکاری کند. اما آمریکاییها به خاطر منافع زودگذرشان، حالا با یک دولت دینی در ایران طرف هستند.»
نه «دکتر مصدق» و نه «آیتالله کاشانی» قصد براندازی حکومت شاهنشاهی را نداشتند
حقانی در ادامه و در توضیح صحبتهای «کینزر» افزود: «مصدق شخصیتی نبود که انقلابی عظیم علیه استکبار و انگلیس و آمریکا به راه بیندازد. دولت مصدق یک دولت لیبرال بود که تحت قانون اساسی مشروطه و با پذیرش سیستم شاهنشاهی فعالیت میکرد. البته «آیتالله کاشانی» هم یک روحانی برانداز و کاملا انقلابی نبود. چراکه او هم قصد براندازی شاه را نداشت. تنها «امام خمینی (ره)» و یارانشان خواهان انقلابی عظیم علیه ظلم بودند.»
معاون پژوهشی موسسه مطالعات تاریخ ایران، پیرامون شخصیت آیتالله کاشانی گفت: « آیتالله کاشانی قانون اساسی مشروطه و حکومت شاهنشاهی را پذیرفته بود. مثلا در این قانون توهین به شاه، مجازات دارد. اما آیتالله کاشانی به خاطر اعتقادات دینی و مذهبی خود حاضر بود در صورتی که شاه قانون اساسی را اجرا نکند، با وی به مبارزه بپردازد. ولی امکان نداشت دکتر مصدق چنین کاری انجام دهد و اصلا چنین روحیهای نداشت.»
موضوع ملی شدن صنعت نفت ابتدا توسط «آیتالله کاشانی» مطرح شد، نه «دکتر مصدق»
وی در ادامه پیرامون آغاز ماجرای ملی شدن صنعت نفت در ایران اظهار داشت: «موضوع ملی شدن صنعت نفت به معنای واقعی از سال 1323و توسط آیتالله کاشانی مطرح شد. در حالیکه آن زمان مصدق با مطرح شدن این موضوع مخالف بود و اعتقاد داشت که فعلا زمان مناسبی برای مطرح کردن ملی شدن صنعت نفت در جامعه نیست. در واقع آیت الله کاشانی در اولین مصاحبه بعد از تبعید به دو نکتهی مهم اشاره میکند. نکتهی اول حمایت از مردم مظلوم فلسطین بود و نکتهی دوم موضوع ملی شدن نفت در ایران. این موضوع که صنعت نفت پس از روی کار آمدن دولت مصدق ملی شد اشتباه است.»
«جمعیت فدائیان اسلام» انقلابیتر و قاطعتر از «آیتالله کاشانی» بودند
دکتر حقانی در ادامه به توصیف «جمعیت فدائیان اسلام» و نقش «شهید نواب صفوی» پرداخت: «جمعیت فدائیان اسلام انقلابیتر و قاطعتر از آیتالله کاشانی بودند و آنها خواهان اجرای احکام اسلامی در کشور بودند. فدائیان اسلام و در رأس آن شهید نواب صفوی از یک جایی به بعد با دکتر مصدق و آیتالله کاشانی درگیری پیدا کردند.»
این استاد دانشگاه در توضیح بیشتر اقدامات جمعیت فدائیان اسلام افزود: «این جمعیت از سال 1326 و به خاطر مقابله با افرادی نظیر کسروی و بهائیان مطرح شد. فدائیان اسلام با اینکه جمعیت چندانی نداشتند، اما در ملی شدن صنعت نفت بسیار موثر بودند. آنها با ترور «هژیر» و «رزمآرا» نقش بسیار مهمی در ملی شدن صنعت نفت داشتند. آنها بر اساس اراده و خواست مردم ایران گام برمیداشتند. در واقع فدائیان اسلام اولین گروه سیاسی، نظامی و مذهبی در کشور بودند. همچنین فدائیان اسلام، از پیشگامان دعوت مردم به مبارزه با اسرائیل هستند.»
دکتر حقانی پیرامون اختلافات بین فدائیان اسلام با دکتر مصدق عنوان کرد: « عدهای به مصدق آمار غلط دادند که فدائیان می خواهند تو را ترور کنند. مصدق هم دچار چنین توهمی بود. شهید نواب صفوی سال 1326 به کاشان سفر میکند. در آن جا متوجه میشود که مسجد شهر تبدیل به یک مدرسه دخترانه شده است و شهید نواب هم به این موضوع شدیدا اعتراض میکند. به خاطر همین اعتراض، دولت مصدق بهانهای به دست میآورد تا نواب را به زندان بیندازد. آنها در زندان هم با نواب بسیار بد برخورد کردند. سر همین اتفاق هم شهید نواب صفوی با مصدق و آیتالله کاشانی رابطه اش به هم خورد.»
مصدق تلاش زیادی برای اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت کرد اما روحیهی انقلابی نداشت
دکتر موسی حقانی در ادامه پیرامون مشکلات دولت مصدق گفت: « نفت روی کاغذ ملی شد. ولی در اجرا مشکلاتی وجود داشت. مصدق تلاش زیادی برای ادارهی کشور و اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت کرد و بی انصافی است که این موضوع را در نظر نگیریم. ما از لحاظ نفتی تحریم شدیم و نفت ما به فروش نمیرفت. درآمد کشور ما هم صرفا از نفت بود. مصدق خیلی تلاش کرد که کشور را از این شرایط بیرون بیاورد. البته مصدق روحیات انقلابی نداشت.»
وی در ادامه پبرامون دلایل حمایت آمریکا از دکتر مصدق بر سر ملی شدن صنعت نفت اظهارداشت: «آمریکاییها از سال 1300 تلاش کردند انحصار انگلیس روی نفت ایران را بشکنند، اما نتوانستند. ملی شدن صنعت نفت خواست مردم ایران بود و آمریکاییها هم با واسطه و به صورت غیر مستقیم از این حرکت حمایت کردند و متأسفانه دولت مصدق هم به آنها اطمینان کرد. در حالی که آمریکاییها دنبال منافع خودشان بودند. وقتی انگلیس منافع خودش را در خطر دید، با آمریکا متحد شد.»
نتیجهی ناخوشایند اعتماد «دکتر مصدق» به آمریکا در ماجرای ملی شدن صنعت نفت
این استاد دانشگاه در ادامهی توضیحات خود پیرامون نقش آمریکا افزود: «در آن موقع انگلیسیها آمدند و به ایران پیشنهاد دادند که 50 درصد از صنعت نفتشان را ملی کنند. در حالی که خواست مردم ایران ملی شدن 100 درصدی بود. برخی معتقدند ما توانایی صددرصد ملی شدن نفت را نداشتیم و همان موقع ما باید درخواست انگلیسیها را قبول میکردیم. اما این گونه نیست. ما این توانایی را داشتیم. اینجا بحث مادی نیست. نهضت ملی شدن صنعت نفت نماد استقلال طلبی ملت ایران بود. چون بحث نفت صرفا مادی نبود. ملت میخواستند پای انگلیس را از مملکت ببُرند. برای انگلیسیها نفت خیلی اهمیت داشت. انگلیسیها هم تا دیدند منافعشان در خطر است با آمریکا همراه شدند و آمریکا حمایتش از دولت مصدق را برداشت. ما می توانستیم نفت را صد درصد ملی کنیم، اما نه با روش مصدق. مصدق یک لیبرال بود که هیچ گاه اقدام انقلابی نمیکرد.»
دکتر حقانی، رفتارهای «محمد مرسی» و مصدق را در اعتماد به آمریکا شبیه هم دانست و عنوان کرد: «روشهای کاری «محمد مرسی» و مصدق در اعتماد به آمریکا شبیه هم بود. مصدق به هیچ عنوان متحد با آمریکا نبود، بلکه در معادلات سیاسی اشتباه کرد و به آمریکا اعتماد بیش از حد کرد. در آن برهه آیت الله کاشانی طی نامهای از مصدق میخواهد که با همکاری هم جلوی آمریکا بایستند که دولت مصدق اشکالات فراوانی به این نامه وارد کرد. مصدق به بن بست رسیده بود، اما آدمی هم نبود که مردم را به یک حرکت انقلابی دعوت کند. نمی شد این راه مبارزه را با مصدق ادامه داد. اما با مردم می شد نهضت مبارزه را به سرانجام رساند.»
سیاستهای تکراری آمریکا برای دلسرد کردن مردم ایران
دکتر حقانی پیرامون نقش آمریکا در کودتای 28 مرداد گفت: «آمریکاییها یک جنگ روانی بزرگ به راه انداختند و آن دلسرد کردن مردم از آیندهی کشورشان بعد از ملی شدن صنعت نفت بود. همین کاری که الان هم میکنند و شبکههای ماهوارهای می خواهند مردم را از انقلاب دلسرد کنند و بگویند که وضعیت مردم بعد از انقلاب بدتر شده است. آنها می خواهند عزم مردم در مبارزه را از بین ببرند. آمریکاییها در آن جنگ روانی موفق بودند و مردم را دلسرد کردند. عوامل مختلف باعث شد که مردم ایران از مبارزه بترسند.»
وی در تشریح نقش آمریکا در کودتای 28 مرداد ادامه داد: «بحث بعدی اختلاف انداختن بین سران نهضت است. آیت الله کاشانی، دکتر بقایی و …، همگی با مصدق همکاری داشتند و اختلافی که بینشان ایجاد شد، ملی شدن صنعت نفت را تحت تاثیر قرار داد. آمریکایی ها با اختلاف انداختن و دلسرد کردن مردم توانستند به اهدافشان برسند. اگر این اختلاف نمی افتاد و دکتر مصدق لجاجت نمیکرد، ما می توانستیم از ماجرای 28 مرداد به راحتی عبور کنیم. نیرویی که در 28 مرداد کودتا کردند، پتانسیل زمین زدن نهضت ملی شدن صنعت نفت را نداشتند. اما مصدق در این ماجرا کوتاهی کرد به دنبال حل اختلافات داخلی نرفت. خیلی ها فکر می کنند دولت مصدق شکست خورد. اما این تفکر غلط است و نهضت ملی شدن صنعت نفت زمین خورد.»
معرفی کتاب «تاریخ مستطاب آمریکا» در پایان نشست
در انتهای این نشست کتاب تازه منتشر شده «تاریخ مستطاب آمریکا»، نوشتهی «دکتر محمدصادق کوشکی» و با کاریکاتورهایی از «مازیار بیژنی» معرفی شد.
در بخشی از مقدمه کتاب چنین آمده است:
«تاریخ ایالات متحده آمریکا خیلی جدی است! آنقدر جدی که حتی بخشها و قسمتهای شوخی آن هم جدی است! (تعجب نکنید! آنهایی که تاریخ را میشناسند، میدانند قسمتهایی از تاریخِ هر جایی شوخی است! یعنی همه جای یک تاریخ نمیتواند جدی باشد! مثلا ساختن مناره با کلهی مردم کرمان توسط آقامحمدخان قاجار به نظر شما شوخی نیست؟) و طبیعی است شوخی کردن با این تاریخ بسیار جدی، کار سادهای نیست! آمریکاییها بر خلاف ظاهرشان بیش از حدِ مجاز جدیاند! هدف کتاب، آموزش تاریخ نیست بلکه روایت آن است! به همین دلیل هرچه در این کتاب میخوانید “مستند” است! یعنی منابع و اسنادش موجود است! هیچ مطلبی بدون سند نیامده! اما راست و دروغش گردن ما نیست! گردن نویسندگان محترم مطالبی است که نشانی آنها در انتهای هر مطلب آمده! آنهایی که حال و حوصله تحقیق دارند به منابع مراجعه کنند و آنهایی که بیحال و حوصلهاند به ما اعتماد کنند.»
الان مرده مصدق خیلی بیش از زنده اش به نفع ما است.
مصدق کسی بود که به قول طرفدرانش از ایران دفاع کرد و نفت را ملی کرد.
اما به چه قیمتی؟
به قیمت تحمل شدیدترین تحریمهای تاریخ ایران از سوی غرب و شرق! به قیمت
تورم بالای صد درصد. به قیمت انزوای سیاسی در دنیا. به قیمت اینکه حتی
دوستانش مانند آمریکاییها هم به او خیانت کردند. به قیمت متهم شدن به
دیکتاتوری. به قیمت اینکه ضد مجلس و ضدقانون نامیده شد. به قیمت اینکه ضد
روحانیت و بهایی و دشمن اسلام نامیده شد.
و اینها همه در حالی است که طرفداران مصدق امروز پادوهای همان انگلیس و
آمریکا هستند! و تحریم و انزوا و مبارزه منفی با ابرقدتها را خوش ندارید.
پس از مصدق استفاده بهینه بکنید و او را همچون آینه دق جلوی طرفدارانش
قرار دهید. به جای اینکه او را بکوبید و برایش مظلومیت ایجاد کنید.