محمدعلی بهمنی اظهار کرد: شاعر میتواند واژههای شعرش را خودش انتخاب کرده و در همین راستا ترکیبسازی کند، تا معنا را از این طریق برساند. حتی شاعر در این راه مختار است واژه جدید خلق کند و همین عبارتسازیها باعث درخشش غزل بعد از نیما شده است.
او افول مفهوم در شعر را در شعر جدید منتفی دانست و بیان کرد: من معتقدم که امروزه افولی در شعر صورت نگرفته است؛ در واقع این کار رسیدن به چیز جدیدی در شعر است. سبک را شرایط زمانی مشخص میکند و این شرایط است که سبکی را بهوجود میآورد. هیچ شاعری نمیتواند بگوید سبکی را من بهوجود آوردهام؛ در حقیقت سبک در زمان آفریده میشود.
بهمنی درباره شعر پستمدرن در ایران نیز اظهار کرد: عبارت «پسامدرنها بیشتر به فرم میپردازند» تصور غلطی است که بسیار رایج شده است. من خیلی به اسمگذاریها یا اینکه شاعران به سبک و فرم میپردازند یا معنا، کار ندارم. تغییری در فرم اتفاق بیفتد خود به خود معنای پنهانی هم آشکار میشود. این به این معنا نیست که به مفهوم لطمه بزند. هنجار شدن این اتفاق برای گوشهای مردم شاید مقداری سخت باشد اما نمیشود گفت که در فرم نمیشود معنا پیدا کرد.
او اضافه کرد: حتی اگر در شعر برخی از شاعران بیشتر به فرم پرداخته شود، باز به طور قطع معنایی را میسازد. معنا امری جدا از فرم است و با چینش کلمات ناهماهنگ هم میشود به معنایی رسید. به هیچ وجه نمیشود معنا را از شعر و کلام حذف کرد. باید به این امر توجه کرد که در هر فرمی معنا آفریده میشود.
این شاعر در ادامه گفت: این دلشورهها همیشه وجود دارد و نباید به نگرانی آنهایی که میگویند مفهوم افول کرده است، اهمیت داد. کسانی که توانایی پرداخت جدید ندارند دلشوره میگیرند که چرا نمیتوانند از فرم بهره ببرند یا معاصرتر بیاندیشند. یک عده نگران این هستند که شعر امروز در حال آسیب دیدن است. شعر ما گذشته و آینده دارد و ما در حال گذر هستیم.
بهمنی تاکید کرد: شعر ما طنابی است که یک سرش به دست قدما است و سر دیگرش به دست آیندگان است. ما در وضعیتی زندگی میکنیم که در میانه ریسمان قرار داریم. در این کشاکش گذشته میخواهد شعر را برای خودش کند و ریسمان را به سوی خودش میکشد؛ آینده هم همین کار را انجام میدهد. برخی گمان میکنند ریسمان شعر در حال پاره شدن است، اما در واقع قرنهاست ریسمان در حال کشیده شدن است و پاره نشده و نمیشود.
Sorry. No data so far.