آمال و اهداف ترکیه در سوریه، در طول روند کلی بحران سوریه، دچار تغییر نشده و دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه، همچنان به دنبال کنار نهادن بشار اسد و تغییر نظام سیاسی کنونی سوریه است. رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور کنونی و نخستوزیر پیشین ترکیه، بارها بر این موضوع تاکید کرده که برای پایان دادن به بحران سوریه، راهکاری غیر از برکناری بشار اسد وجود ندارد. اردوغان در این مسیر، گاه چنان پیش میرود که برخی از سیاستمداران و تحلیلگران ترکیه، او را به شخصی کردن مسایل کلان سیاست خارجی ترکیه متهم میکنند.
اما چه شد که اردوغان در این حوزه، حاضر به تحمل پیامدهای مخاطرات بزرگ و پرداخت هزینههای سنگین شد؟
در پاسخ باید گفت: در معادلات و برنامه ریزیهای حوزهی سیاست خارجی ترکیه، مفهوم حیاتی و مهمی به نام «قدرت منطقهای» وجود دارد که بر اساس آن، ترکیه برای رسیدن به اهداف بلندمدت سیاسی و اقتصادی خود، راهی جز گسترده کردن حوزهی قلمرو نفوذ و بها دادن به عمق استراتژیک ندارد و برخلاف برخی تصورات عمومی، ترکیه در این مسیر، نه تنها با ایران، بلکه با عربستان سعودی و قطر نیز رقابت میکند.
ترکیه در مسیر تبدیل شدن به قدرت منطقهای، بنا را بر عملگرایی نهاده و صرفا از ابزارهای عطف خاص مذهبی همچون توجه به جریانات اخوانی و توجه ویژهی قومی در مصداق ترکمانیها، استفاده نمیکند. چنین نیست که در مسئله سوریه، صرفا به دنبال به قدرت رساندن گروههای نزدیک به اخوان المسلمین باشد، بلکه طیفهای دیگری همچون گروههای لائیک، ترکمانها و بخشی از کردها را نیز زیر چتر حمایت خود گرفته و میخواهد همه آنان را با خود، همراه کند.
به عبارتی دیگر، ترکیه قصد دارد سوریه را به یکی از جدیترین کانونهای نفوذ سیاسی خود تبدیل کند و نه تنها به رشد جریانات همفکر با حزب عدالت و توسعه یاری برساند، بلکه در استراتژی مدیترانهای نیز، از قدرت و نفوذ بیشتری برخوردار شود.
ترکیه برای رسیدن به اهداف بلندمدت خود در سوریه، طی چهار سال اخیر سرمایهگذاری سیاسی سنگینی انجام داده و بخشی از اعتبار خود را صرف حمایت از طیفهای مخالفان سوری کرده است. مسئولان ترکیه به کرات در اظهارات و سخنرانیهای خود، از این موضوع صحبت میکنند که تاکنون رقمی بیش از شش میلیارد دلار، صرف آوارگان سوری کردهاند. علاوه بر این اخبار، شبکههای تلویزیونی و روزنامههای ترکیه نیز نشان میدهد که ورود بیش از دو میلیون آواره به استانهایی همچون شانلی اورفا، هاتای، کلیس، گازی عنتاب و استانبول، مشکلات غیرمستقیم و حاشیهای اجتماعی نیز به وجود آورده و خلاصه آن که ترکیه به طور کامل با پیامدها و تبعات جنگ سوریه، درگیر شده است.
اما این همهی ماجرا نیست و حمایتهای همیشگی و گسترده ترکیه از طیفهای گوناگون مخالفان سوری از آغاز کار تاکنون، نقش مهمی در حفظ این گروهها داشته است. از همان ماههای نخست بروز بحران سوریه، حمایت از گروه موسوم به «ارتش آزاد» در دستور کار قرار گرفت. سپس «شورای ملی» به عنوان اصلیترین نهاد هدایت کننده مخالفان و بعدها «ائتلاف ملی» و همچنین تشکیلات «دولت موقت» مخالفان، همگی در استانبول و گازی عنتاب تشکیل و مستقر شدند و علاوه بر این، مرزهای ترکیه نیز به مهمترین کانال انتقال گروههای تندرو تکفیری برای ورود به سوریه تبدیل شدند و تمام این شواهد نشان دهنده آن است که ترکیه در پرونده سوریه، از خواستهها و اهداف خود کوتاه نمیآید.
حال باید پرسید: چه شد که در این مسیر، ترکیه آن گونه که واشنگتن انتظار داشت، با آمریکا و هم پیمانان آن متحد نشد و قدم در راه حمله به داعش نگذاشت؟ در پاسخ به این سوال باید گفت: ترکیه برخلاف تصورات، در مرز 900 کیلومتری خود با سوریه، با خطر امنیتی بزرگی به نام امکان تسری حملات داعش به داخل کشور خود روبروست و خطر بالقوه دست زدن داعش به عملیات انتحاری در داخل خاک ترکیه، یکی از مهمترین تهدیدات علیه امنیت ملی ترکیه به شمار میرود و همین نکته باعث آن شده که آنکارا با حساسیت و احتیاط بیشتری قدم بردارد. اما در شرایط فعلی، ترکیه حاضر شده که با آمریکا توافق کرده و حمله مشترک علیه مواضع داعش در خاک سوریه را در دستورکار قرار دهد. آنکارا علاوه بر آن که از احتمال حمله داعش و زیر و رو شدن همه معادلات امنیتی اثرگذار بر درآمدهای توریستی خود هراس دارد، از قدرت گرفتن کردها در شمال سوریه نیز خشنود نیست و تشکیل یک کریدور طولانی کُردی از مرز جنوب شرقی ترکیه یعنی از منطقه کردنشین جزیره در شمال شرقی سوریه تا انتهای مرز جنوب غربی خود یعنی تا آن سوی مرز منطقه کردنشین عفرین در شمال غربی و در نزدیکی دریا را بر نمیتابد و به ویژه در شرایطی که در شمال سوریه، نهادهای سیاسی و نظامی وابسته به پ.ک.ک حرف اول را میزنند، ترکیه ناچار است که در مقابل چنین دوفاکتوی نگران کنندهای، تدابیرد لازم را اتخاذ کند. به ویژه آن که مناطق کردنشین سوریه، از یک سو با اقلیم کردستان عراق و از دیگر سو با مناطق کردنشین ترکیه هم مرز هستند و هر گونه تحول سیاسی در این مناطق، میتواند بر امنیت ملی و منافع ترکیه، اثر بگذارد.
در یک جمع بندی کلی میتوان گفت: همراهی ترکیه با آمریکا در حمله به مواضع داعش، نه یک اقدام تاکتیکی و نمایش انتخاباتی، بلکه یک استراتژی مهم و اساسی و در مقاطع تدریجی آینده، میتواند منجر به تغییراتی در معادلات سوریه شود و بر آینده سوریه و مخالفان سوری، اثر بگذارد. حال باید دید در چنین فضای مبهم و خطرناکی که گشودن منطقه حائل مدنظر ترکیه، بین دو منطقه کردنشین کوبانی و عفرین به وجود میآورد و عمق حوزه نظامی آن، حلب را به راحتی تحت تاثیر قرار میدهد، رفتار و واکنش گروه تروریستی – تکفیری داعش در برابر ترکیه چگونه خواهد بود؟ باید دید آیا ترکیه در هفتههای اخیر و در جریان دستگیریهای گسترده استانبول و سایر شهرها و نیز در اقدامات امنیتی پنهان خود، در فراسوی مرزها، آیا توانسته همچون پرونده آزادسازی گروگانهای کنسولگری خود در موصل، مهرههای مهمی از داعش را دستگیر کرده و از آنان به عنوان ضمانت جلوگیری از برخی اقدامات انتقامجویانه داعش بهره ببرد یا خیر؟
Sorry. No data so far.