اینجا اداره کار است! حداقل به این نام مشهور شده، یک مغازه خدمات فتوکپی و زیراکس و… یا به قول خودش “دفتر فنی” که به گفته صاحبش حدود 40 سال است آگهیهای دستنویسی را بر شیشه مغازهاش میچسباند که در آنها صاحبکاران به دنبال کارگر میگردند.
این مغازه از صبح زود تا پاسی از شب جذابترین ویترین شهر اراک برای خیل عظیم بیکاران است، زن و مرد، پیر و جوان، باسواد و بیسواد؛ همه بیکارند و جویای کار، به یک حقوق بخور و نمیر هم راضی شدهاند و حاضرند با هر کار و صاحبکاری بسازند.
دیدن این منظره برای اراکیها تکراری شده، نوجوانان و جوانان رهگذر بسیاری، جوانان ایستاده در مقابل این مغازه را نظاره میکنند و میگذرند، شاید پوزخندی هم میزنند، اما نمیدانند که شاید خودشان هم روزی مجبور شوند پشت در این اداره که اگر دلش بخواهد کار راه میاندازد و اگر نخواهد هم سالها باید روبرویش به انتظار بایستند و فقط به روبرو خیره شوند و آگهیها را بخوانند، منتظر بمانند؛ یک راستهدوز ماهر، دو فروشنده خانم، یک نایلونکار ماهر، یک بازاریاب حرفهای با حقوق مکفی … گویی صفحه نیازمندی های روزنامه را در ابعاد یک در شیشه ای، بزرگ کرده باشی؛ به همان سردی و به همان بی خاصیتی.
اینجا مرکز شهر اراک است، پیادهروی آن طرف خیابان؛ تعدادی نوجوان و جوان، زن و مرد در صف جستجوی کار ایستادهاند، صفی که اول و آخرش فرقی ندارد.
جوان 26 سالهای که به قول خودش پنج سالی میشود در مقابل به قول مردم این شهر امامزاده کار میایستد، دانشجوی مدیریت صنعتی است و در انبوه این کاغذهای رنگ به رنگ به دنبال روزنهای برای ادامه امن سالهای جوانیاش میگردد، او که مدتهای مدیدی است در اینجا به دنبال کار است، میگوید “بیشتر آگهیهایی که بر روی شیشه این مغازه نصب میشود، واقعی نیستند. آنها هم که واقعیاند، وقتی با کارفرما تماس میگیری اول از همه سابقه کار طلب میکند، چطور ممکن است من که در حال حاضر دانشجو هستم سابقه کار هم داشته باشم”.
کارآفرینان میگویند یکی از مهمترین مشکلاتشان در حوزه پیدا کردن نیروی کار و به کار گرفتن جوانان تحصیلکرده، عدم وجود مهارت آنهاست، ولی این دانشجو معتقد است حتی اگر در دانشگاهها علاوه بر کلاسهای تئوری کارگاههای آموزشی مهارتآموزی برای دانشجویان برگزار شود، باز هم بازار کار برای آنها نیست.
امامزاده کار نزدیک به چهار دهه است که کار تبلیغات انجام میدهد؛ مکانی است که فردی به نام فهامی کار تکراری را که این روزها پولی هم بابتش نمیدهند، در قالب چسباندن آگهی روی شیشه مغازهاش انجام میدهد تا به اصطلاح جوانان بیکار و آنها که در جستجوی کار هستند گمشده خود را اینجا بیابند؛ هرچند گفته میشود که در این مغازه برای نصب آگهیها در قسمتهای مختلف شیشه باید هزینههای متفاوت پرداخت.
کار راحت امروزه ورد زبان جوانان و البته پسران جوان است، انگار مردان آینده این سرزمین علیرغم اشتیاقی که برای پول درآوردن دارند، چندان علاقهای به دست و پنجه نرم کردن با سختیهای روزگار را ندارند.
نوجوان 17 سالهای در میان اهالی جویای کار با دوستانش در میان مشاغل کاغذی چشم چشم میکند، او که دوم دبیرستان است و در رشته برق مشغول به تحصیل، بر این باور است که باید دستش در جیب خودش باشد.
وی که یک هفته بیشتر نیست به این مکان کاریابی سر میزند تاکنون نتوانسته شغل مورد علاقه خود را پیدا کند، دوست دارد در یک بستنی فروشی مشغول بکار شود، چرا که شغل راحتی است، اما کار پیدا کردن در رشته خودش نه تنها مشکل است بلکه خیلی هم بعید است.
بازنشستهها هنوز نمیخواهند دست از سر کار بردارند، برخی میگویند با حقوق بازنشستگی نمیتوان زندگی را اداره کرد، برخی میگویند حوصلهشان سر میرود و میخواهند مشغول باشند، اما هرچه هست حضور بازنشستگان باتجربه و صاحب مهارت در میدان جستجوی کار یقینا فرصتها را از جوانان بیتجربه میگیرد.
یکی از این بازنشستگان در میان خیل بیکاران، آگهیها را رصد میکند، دلیل حضور او جالب است؛ “صرف کنجکاوی اینجا ایستادهام!”
وی می گوید: خودش برای اشتغال، اول مهارت آموخته سپس به دنبال کار رفته است.
او معتقد است، همه افرادی که اینجا به دنبال کار میگردند، مهارت لازم برای داشتن یک شغل خوب و مناسب را ندارند و یک شبه میخواهند میلیاردر شوند، در صورتی که قبل از اینکه وارد بازار کار شوند باید آموزشهای اولیه را ببینند.
یک بازنشسته دیگر هم که به نردههای مقابل مغازه تکیه داده و از دور آگهیها را ورانداز میکند جلو آمده و میگوید: عیالوارم و با حقوق بازنشستگی نمیتوانم زندگیام را اداره کنم.
وی معتقد است کهآگهیهایی که بر روی شیشه این مغازه نصب شدهاند، همه دروغند.
به گفته او، بعضی از این آگهیها نزدیک به 10 سال است که اینجا خاک میخورد.
او همچنین به دفاتر کاریابی شهر اراک اشاره کرد و با بیان اینکه آنها نیز سرکاری هستند گفت: پس از ثبت نام در این مراکز و ورود به بازار کاری که آنها پیشنهاد میدهند تمام دستمزدت را نمیدهند و این یعنی باجگیری، دزدی و کلاهبرداری.
زنان بویژه زنان سرپرست خانوار از مشتریان پروپاقرص و آسیبپذیر این بازارند و عموما دست خالی بازمیگردند.
زن مسنی نیز که دارای سه فرزند پسر و یک دختر است، در میان آگهیها برای دو پسرش به دنبال شغل مناسب میگردد.
او که از باب درد و دل لب به سخن گشوده میگوید: یکی از پسرهایم دیپلم جوشکاری دارد و آن یکی هم در رشته تجربی دیپلم گرفته و هر دو مشغول کارگری هستند، به همین خاطر بعضی وقتها به این جا میآیم تا شاید یک کار مناسب و راحتتر برایشان پیدا کنم.
وی ادامه داد: آن یکی پسرم هم که دو سال است از سربازی برگشته هنوز شغل مناسبی پیدا نکرده است. از آنطرف هم شوهر دخترم بیکار است و یک سالی میشود که مسافرکشی میکند، اما دخترم جور او را هم میکشد و سخت مشغول کار است.
زن دیگری که به گفته خودش حدود یک سال است به دنبال کار برای شوهرش میگردد میگوید حدود یک ماه است که مرتبا هر روز به این آگهیها سر میزنم و روزانه پنج هزار تومان شارژ مصرف میکنم تا با صاحبان این آگهیها تماس بگیرم تا شاید کاری آبرومند که کفاف زندگیمان را بدهد برای شوهرم پیدا کنم.
وی ادامه داد: خودم هم کارمند دفتر بیمه بودم، اما از آن کار بیرون آمدم و برای خودم هم دنبال کار میگردم.
او ادعا کرد: هفته گذشته با یکی از این آگهیها که در ایبکآباد تماس گرفتم، اما آنها به دنبال نیروی کار نبودند بلکه به دنبال خوشگذرانی خودشان بودند. صاحبان بعضی آگهیهای کار که برای خانمها در این مکان نصب میشود دچار فساد اخلاقی هستند.
وارد مغازه کار که میشوی زنانی را میبینی که در انبوهی از آگهیها غوطهورند – بخش زنان و مردان انگار در این دفتر کاریابی عجیب جدا شده – در میان بانوان زن 32 سالهای که حدود پنج ماه است برای پیدا کردن شغلی مناسب به این مکان میآید، میگوید: با اغلب آگهیهای که تماس میگیری بیشتر از نظر اخلاقی مشکل دارند و به منظور دیگری خانمها رابه محل کار میکشانند.
صاحب این مغازه پیرمردی است که با نصب روزی دو آگهی کار خود را شروع کرده است، میگوید: با نیت خیر و با نیت اینکه جوانان بیکار سر و سامان بگیرند این کار را راه انداخته است.
در پاسخ به این سوال که ادعای مردم در این خصوص که این آگهیها تاریخ مصرف گذشته یا به قولی سر کاری هستند، میگوید: کسانی که اینگونه کارها را معرفی میکنند، بیمار نیستند بلکه به دنبال کارگر میگردند و معمولا اغلب افراد توانایی انجام کار مورد نظر آنها را ندارند، چرا که بسیاری از جوانان امروز به دنبال شغل آسان میگردند، در صورتی که باید هنرشان را نشان دهند تا در قبال آن حقوق دریافت کنند.
فهامی ادامه داد: بر روی این آگهیها تاریخ درج میشود و متقاضی پس از گرفتن نیروی کار به ما خبر میدهد که این آگهیها را برداریم.
به نظر میرسد آنچه ماندگاری این آگهیها بر روی این شیشه را طولانی کرده عدم وجود مهارت در میان متقاضیان انبوه کار است. آنها علیرغم نیاز ضروری به کار فاقد هرگونه مهارت شغلی هستند و جالب اینجاست که علاقه و همت چندانی هم برای کسب مهارت از خود نشان نداده و به دنبال کار آسان آگهیها را یکی پس از دیگری نظاره میکنند.
آگهیدهندگان روزانه با حجم زیادی از تماسهای تلفنی افراد جویای کار مواجهند، اما نبود مهارت در میان متقاضیان، کار را برای آنها نیز دشوار کرده است.
یکی از آگهیدهندگان با بیان اینکه دو مشکل بزرگ تولیدکنندگان کمبود نیروی کار و عدم مسئولیتپذیری کارگران است، گفت: در این یک ماه برای بار چندم است که آگهی زدهام اما تنها دو نفر کارگر ماهر پیدا کردهام.
وی افزود: وقتی یک آگهی میزنی در روز بیش از 200 نفر تماس میگیرند و از مجموع آنها تنها دو نفر کارآیی لازم را دارند.
Sorry. No data so far.