موضوع سیل مهاجران و جنگ زدگانی که به اروپا سرازیر شده اند تا هم از جنگ و خونریزیهای تروریست رهایی پیدا کنند و هم باقی زندگیشان را در آرامش و آسایش بگذرانند این روزها خبر یک جهان است. انواع و اقسام اخبار و حاشیهها از موج بزرگ مهاجرت به اروپا به گوش میرسد. این موضوع بدون شک پدیده ای مهم در سال جاری میلادی است که هر کشوری به فراخور شرایط و توانایی هایی که دارد با آن برخورد میکند اما با توجه به این موارد درک واقعیت و تمیز دادن امور درباره پدیدهای که این روزها جهان را تکان داده ، نیز بسیار مهم است.
با به وجود آمدن هر پدیدهای به طور سنتی افراد به دنبال یافتن ریشههای خوب و بد ماجرا هستند و به قولی با قضاوتهای مختلف سعی در موضع گیری و یافتن آدم خوب و آدم بد ماجرا دارند.
در پدیده مهاجرت جنگ زدگان سوری به اروپا نیز دو موضوع حیاتی وجود دارد که غالبا رسانههای اروپایی سعی دارند آنرا به جامعه جهانی به طور عکس القا کنند که به نظر میرسد با عدم آگاهی عمومی در بخشی از کار نیز موفق بودهاند.
در این میان یکی از مواردی که رسانههای اروپایی و غربی در مورد آوارگان و پناهجویان مطرح میکنند و سعی دارند پدیده موج جدید مهاجرت را با آن توجیه کنند، حضور حکومت بشار اسد در سوریه است. آنان بر این موضوع پافشاری می کنند که این حکومت بشار اسد بوده که سبب ساز چنین پدیده نامطلوبی شده است حال آنکه موضوع برعکس است.
در اینجا آنچه دستگاه رسانهای غربی به عمد آنرا نادیده میگیرد موضوع تروریستهایی است که توسط غرب در سوریه پرورش داده است داده و حال با پدیده مهاجرت مردم سوریه به این کشورها در حال بازگشت است اما این موضوع از سوی رسانههای غربی یکطرفه و با متهم سازی بشار اسد پیگیری میشود. جالب اینجاست که این کشورها در این ماجرا بیم آن دارند که برخی از تروریستها نیز در میان مهاجران خود را جای داده و به اصطلاح گرگ با گله گوسفند همراه شده و به خاک این کشورها نفوذ کنند و خطر تروریسم را به اروپا نیز توسعه دهند.
این درحالی است که اغلب افرادی که به طور چند ملیتی در گروههای تروریستی مختلف از جمله داعش حضور یافتهاند از کشورهای اروپایی وارد این کشورها شدهاند و کشورهای اروپایی مانند فرانسه و انگلیس نیز کمتر در زمینه جلوگیری از صدور تروریسم تلاش کردهاند. حال که جنگ افروزی و صدور تروریست به خود غرب وارد شده است اروپاییها به نگرانی افتاده و درصدد رفع و رجوع این بازگشت عمل خود هستند.
از سوی دیگر موضوع مهاجر پذیری از جمله مواردی است که در اروپا شکل و شمایل خاصی دارد. کشورهایی مانند مجارستان که اقتصاد ضعیفی دارند از ورود پناهجویان ممانعت میکنند اما کشورهای قدرتمند و صنعتی از جمله آلمان از همان ابتدا از ورود پناهجویان به اروپا استقبال کردهاند. در این زمینه جمله معروف انجلا مرکل صدراعظم آلمان که بیان داشته است « ما دروازهایخود را به سوی پناهجویان باز می کنیم درحالی که مکه به آنها نزدیکتر است»، نیز بازتاب بسیار مثبتی برای این کشور در میان افکار عمومی جهان از جمله ایران داشته است. اما واقعیت ماجرا چیست. چطور آلمانیها اینقدر مهماننواز شدهاند و پذیرای جنگزدگانی هستند که این کشور بخشی از وقایع بوجود آمده در کشور آنان را بوجود آورده است.
با نگاهی ساده به اقتصاد آلمان در چند ماه گذشته می توانیم به بحرانی در این کشور پی ببریم که کلید آن مهاجران جدید سوری است.
یعنی در این زمینه هر چه موضوع سیل مهاجرت به اروپا برای دیگر کشورهای قاره سبز منفی بوده است برای آلمانها منشان خیر و برکت است. کلید این ماجرا نیز سخنان وزیر اقتصاد آلمان است که اخیرا بیان داشته است: ” با جذب پناهجویان میتوانیم مشکل نیروی کار ماهر را حل کنیم”،وی پا را جلوتر می گذارد و می گوید :”اگر بتوانیم آنهایی را که پیشمان میآیند به سرعت آموزش دهیم و وارد کار کنیم، میتوانیم یکی از بزرگترین مشکلات آتی اقتصادمان را رفع کنیم: کمبود نیروی کار ماهر را.”
همچنین نتایج تازهترین تحقیقات در آلمان نشان میدهد که این کشور تا ۱۰ سال آینده نیز به نیروی کار مهاجران نیاز دارد. برای تامین این کمبود، هر سال دستکم ۵۳۳ هزار نفر باید به صندوق بازنشستگی این کشور، حق بیمه پرداخت کنند.
آمار نشان میدهند که در سالهای گذشته شمار مهاجرانِ از نظر اقتصادی فعال به حد مطلوب نرسیده است: در سال ۲۰۱۴، تنها ۴۷۰ هزار مهاجر کارورز به بازار کار آلمان وارد شده است. میانگین مهاجران در ۶۰ سال اخیر، حتی زیر سقف ۲۰۰ هزار تن بوده است.
کارشناسان امور اشتغال پیشبینی میکنند، شمار افرادی که در آلمان در سن اشتغال هستند تا سال ۲۰۵۰، از ۴۵ میلیون به ۲۹ میلیون نفر کاهش خواهد یافت و به زیر سقف ۳۶ درصد خواهد رسید. در این ارزیابی، تعداد مهاجران احتمالی احتساب نشده است.
اغلب مهاجران آلمان، از کشورهای عضو اتحادیهی اروپا هستند. در سال۲۰۱۳، ۳۰۰ هزار مهاجر بیش از کسانی که از آلمان مهاجرت کردهاند، به این کشور وارد شدهاند. در این گزارش که به سفارش “نهاد خیریهی برتلزمن” تهیه شده، پیشبینی شده است که این روند در سالهای آینده دچار وقفه خواهد شد. دلیل این ارزیابی، بالا رفتن سن جمعیت اروپا بهطور کلی و بهبود وضع اقتصادی کشورهای بحرانزدهی کنونی، ذکر شده است. بنا بر این گزارش در سال ۲۰۵۰، تنها ۷۰ هزار شهروند عضو کشورهای اتحادیهی اروپا به آلمان مهاجرت خواهند کرد.
یورگ درگر، عضو هیئت اجرایی “نهاد خیریهی برتلزمن” در این رابطه میگوید: «ما باید زمینهی جذب مهاجرانی که شهروند کشورهای غیر عضو کشورهای اتحادیهی اروپا هستند را فراهم کنیم.» درگر معتقد است که تصویب «یک قانون مهاجرت قابل فهم که نشان دهد، کارشناسان متخصص در آلمان اجازهی کار دارند» یکی از راههای جلب مهاجران است. درگر میگوید که چنین قانونی همچنین باید دربرگیرندهی موادی باشد که نشان دهد این متخصصان میتوانند آیندهی خود را در این کشور بسازند.
از این روست که آلمانیها خود را مشتاق ورود مهاجران سوری به اروپا نشان میدهد. مهاجرانی که برای کشورهای دیگر بدبختی میآورند برای آلمانیها میتوانند مایه خوشبختی باشند و مشکل بزرگ جمعیتی این کشور را حل کنند. به هر جهت موضوع پشت نمایش انساندوستی آلمانیها یک منفعتطلبی صرف وجود دارد که متاسفانه از دید بسیاری از مردم جهان از جمله ایران و برخی از غربدوستان پنهان مانده است.
Sorry. No data so far.