عبدالله مرادی- دانشجوی دکتری روابط بینالملل -همین ماه گذشته بود که خبری مبنی بر سفر ملک سلمان، پادشاه سعودی به همراه هیئتی به فرانسه و تفریحش در زمانی که ملت فلسطین در دوران پس از جنگ 51 روز به سر می برند، برای مردم عربستان و فرانسه جنجال افرین شد. اینجا جای ناجی العلی خالی است تا دوباره سران مرتجع منطقه را با قلم خود به تصویر بکشد و حنظله را به نظارگر این کشتار نمایش دهد.
هر انسان ازاده ای می دانند صهیونیست ها در جنگ اخیر 51 روزه چه خسارت هایی به ملت فلسطین و چه صدمات فراوانی به غزه وارد ساختند. همگان می دانند مشکل اصلی منطقه غرب اسیا و شمال افریقا صهیونیست ها و دولت جعلی اسرائیل است.
چند روزی است که خبر کشتار حجاج در بی دقتی دولت سعودی در مکه بر روی خروجی های رسانه های جهان اسلام قرار گرفت و افکار عمومی ملت های مسلمان به این موضوع نزدیک شد می بینیم صهیونیست ها با برنامه ریزی قبلی و هدفمند اقدام به هتک حرمت مسجد الاقصی این قبلگاه اولین مسلمانان و سکنی انبیای الهی دست زدند.
« گروهی صهیونیستی با همکاری وزیر کابینه ی نتانیاهو هم اکنون وارد مسجدالاقصی شدند»، « صهیونیست ها درهای مسجد را بر روی نگهبانان و نمازگذاران مسجد بستند»، « موجی از حملات سازماندهی شده به مسجد الاقصی صورت گرفته و صهیونیست های افراطی نمی گذارند مسلمانان به مسجد وارد شود»، « زمزمه ها می گوید قرار است مسجد الاقصی با طرحی از پیش تعیین شده میان مسلمانان و یهودیان تقسیم شود» و… از این دست مطالب می توان به کرات در این چندروزه دید. موضوعی که واقعا اگر بخواهیم بررسی کنیم باید چند نکته را مورد توجه قرار داد.
1.پس از شکل گیری داعش و گروه های دیگر تروریستی در سوریه، صهیونیست ها از محور مجاور مقاومت به ویژه سوریه مطمئن شد تا چند وقتی این کشور به اسرائیل کاری ندارد و می توانند دولتمردان رژیم اشغالگر قدس با خیال راحت دست به جنایت های مختلفی بزنند. حمله به غزه در سال گذشته و جنگ 51 روزه نمونه ی این دل ارامی صهیونیست هاست. به تعبیر بهتر صهیونیست ها خیالشان از وحدت ایجاد شده میان مسلمین و سردادن شعار نابودی رژیم اشغالگر قدس راحت شد و به سراغ فلسطین زدایی رفتند. ساخت شهرک های مختلف صهیونیستی نمونه ی بارزی از این فلسطین زدایی است. اسکان 600 هزار صهیونیست در کرانه باختری و اراضی اشغالی قدس شریف دیگر نمونه های مسئله فوق است.
2.صهیونیست ها نشان دادن خویی از انسانیت و شرافت انسانی ندارد. در شش جنگی که علیه غزه پس از سال 2006 تحمیل کردند نگاه به امار کشته شده ها بسیار وحشت ناک است. اخیرا اماری توسط گروه حقوق بشری به نام دفاع از کودکان در مورد کشته های کودک فلسطینی از سال 2000 به این طرف منتشر شده است که دل هر انسانی را محزون می کند. کشته شدن 1991 کودک فلسطینی توسط صهیونیست ها نشان می دهد واژه ی « کودک کشان» برازنده ی این رژیم منحوس و ددمنش است. حال باید دیدن رژیم های عربی مرتجع منطقه ای که مدعی دفاع از عرض عربی – اسلامی و حتی ناسیونالیست فلسطینی هستند چه پاسخی در مورد کودکان کشته شده می دهند. ایا یک بار شده سلاح خود را در برابر این رژیم نشانه بگیرند یا بلعکس می خواهند هر سر دهنده ی شعار در برابر صهیونیست ها چه در مراسم برائت از مشرکین حج و چه در یمن را به خاک و خون بکشند. همین سال گذشته طبق امار مرکز دفاع از کودکان تعداد 553 کودک توسط صهیونیست ها به شهادت رسیده اند. کدام نهاد بین المللی عربی و حتی رژیم های منطقه ای به ویژه سعودی ها فراید وا اسلاما سردادند و خواستند در برابر این کودک کشی بایستند. هر چند دست این رژیم در کشتن کودکان کمتر از اسرائیلی ها به خون مظلومان اغشته نیست.
3.ازسویی می بینیم پس از شهادت علی دوابشه فضای انتفاضه علیه صهیونیست ها در کرانهی باختری بیشتر شده است. اقدام اخیر شهرک نشینان به طور حتم بی پاسخ از سوی گروه های مقاومت و مردم فلسطین نخواهد بود و چون ملت فلسطین در کرانه ی باختری نزدیکی جغرافیایی با شهرک های صهیونیستی دارد، اگر تصمیم بر حذف کامل صهیونیست ها بگیرند یقینا این تار عنکبوت زودتر از زمان موعود درهم تنیده می شود.
تا کی باید شاهد بود صهیونیست ها ادم بکشند و اخی هم از مرتجعین منطقه بلند نشود. ایکاش قلم ناجی العلی ها دوباره بر روی کاغذی می رفت و نشان می داد حنظله های فلسطینی چه دردی را تحمل می کنند. ایکاش ملت مسلمان بیدار می شد و استراتژی مهم « سطل اب » امام راحل را پیاده می کردند تا دنیا چیزی به نام اسرائیل به خود نبیند. ایکاش همه مسلمان ها غیرت مسلمانی داشتند تا نمی دیدندچه بلایی سر مسلمانان می اید. و ایکاش این سران مرتجع و خودفروخته کمی به عاقبت خود فکر می کردند که تاریخ چه در باره ی انان قضاوت خواهد کردو خوشبحان مجاهدین فلسطینی که با خون خود مظهر بیداری ملت های مسلمان و عرب در جهان شدند و یک تنه شرف عربی را به نمایش افکار عمومی جهان می گذارند.
مسئله اشغال سرزمین اسلامی فلسطین و قدس شریف از جمله مشکلاتی بوده است که نظام سلطه برای جهان اسلام به ارمغان اورده است. بر این اساس از نخستین سالهای اشغال، نهضت مقاوت علیه اشغالگری رژیم صهیونیستی اغاز گردید و البته با فراز و فرودهایی تداوم داشته است. به وِیژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مبارزه صبغهای اسلامی به خود گرفته و اخرین جمعه ماه رمضان به عنوان روز جهانی قدس نامگذاری گردید. با این وجود پس از تحولات بیداری اسلامی علیرغم انتظارات موضوع فسطین نتوانسته است محوریت خود را در مسائل جهان اسلام تداوم بخشد. لذا در این مقاله به جایگاه کنونی فلسطین در مناسبات منطقهای و علل به حاشیه رفتن ان پرداخته خواهد شد و بر آن مبنا تهدیدات و فرصتهای ناشی از این وضعیت استخراج خواهد شد.
مقاومت فلسطین و گفتمان اسلامی
امام خمینی(ره) با نامگذاری روز قدس، مبارزه با اسرائیل و دفاع از حقوق ملت مظلوم فلسطین را به عنوان تکلیفی اسلامی مطرح نمود. درست است که تجاوزگری رژیم صهیونیستی از سال 1948 م اغاز شده و حملات بی وقفه این رژیم علیه ملت فلسطین ادامه داشته است، اما نظم منطقهای خاورمیانه که بر پایه مناسبات جنگ سرد تعریف می شد، باعث انحراف و عدم موفقیت در مبارزات فلسطینیها میگردید. به بیان دیگر ناارامیهای داخلی در منطقه خاورمیانه، همچون موضوع فلسطین ناشی از رقابت ابرقدرتها بود که نتیجه ان درگیری میان جناح انقلابی عربی متحد شوروی و رژیم صهیونیستی به عنوان اصلیترین متحد غرب در منطقه بود. رژیمهای محافظه کار عربی نیز عمدتا در طرف امریکا قرار میگرفتند. اما این الگوی جنگ سرد که موضوع فلسطین را با ناسیونالیسم پیوند میزد، با ظهور انقلاب اسلامی در ایران تغییر کرد.
در الگوی جدید و فهم تازهای که از مناسبات منطقهای توسط انقلاب اسلامی ایران ترویج میگردید، مجموعه هویتی جهان اسلام فارغ از تفاوتهای نژادی، قومی و مذهبی به عنوان یک امت واحده در برابر دشمنان صهیونیست قرار گرفتند که خاک مسلمانان را مورد تجاوز قرار داده بودند. این الگوی جدید در قالب بیداری اسلامی باعث گردید به مرور فهم جوامع مسلمان از دوگانه سازی های جنگ سرد و ملی گرایی، بسوی هویت اسلامی معطوف گردد. در این تحول نظری و هویتی البته مساله فلسطین به عنوان مهمترین دغدغه جهان اسلام مطرح می شود. به واقع فلسطین به عنوان یک پدیده عینی، نقش اصلی را در تحولات هویتی مبتنی بر اسلامگرایی ایفا کرد و از طرف دیگر در گفتمان اسلامگرایی، فلسطین به عنوان نماد حقانیت و ارمان مبارزه در امد.
تهدیدها و فرصتهای پیش روی مساله فلسطین
مشخص گردید که رژیم صهیونیستی به عنوان مظهر اراده و خواست سیاستهای توسعهطلبانه قدرتهای استعماری مهمترین معضل امنیتی و تضاد هویتی در منطقه به شمار می رود، بر همین اساس نیز اینده این رژیم جعلی بیش از هر چیز تحت تاثیر مناسبات اسلامی در منطقه خواهد بود.
قرار داشتن فلسطین در چارچوب گفتمان اسلامی و بدل شدن ان به محور اتحادها و ائتلاف های منطقه ای، بیشترین فرصت ها را برای ملت فلسطین در راه ازادی قدس شریف فراهم می سازد. به ویژه در دهه گذشته محور ائتلاف منطقه ای جبهه مقاومت در برابر جبهه سازش، اساسا با توجه به نسبت دو جبهه به مسئله فلسطین تعریف می گردید. لذا در همین مدت گروههای فلسطینی توانستند ظرفیتهای مهم سیاسی و نظامی کسب نمایند و در موارد متعدد در رژیم صهیونیستی به پیروزیهایی دست یابند. این فضای معرفتی و دوگانه مقاومت / سازش حتی اجازه نداد که طرحهای عربی سازش در زمینه فلسطین جایی در جهان اسلام پیدا کند.
متقابلا بزرگترین تهدید برای آینده فلسطین، تعاریف جدید از مناسبات منطقهای است انهم به گونهای که هم اکنون شاهد ان هستیم. مرزبندی شیعه / سنی در منطقه که ایالات متحده اگاهانه به ان دامن میزند باعث گردیده است تا فلسطین اساسا موضوعیت خود را از دست بدهد. چرا که در این مرزبندی جدید امریکا و جریان اسلام امریکایی سعودی تلاش می کنند تا با متوجه ساختن جریان سلفی تکفیری بسوی شیعیان، اساسا جبهه مقاومت را دچار معضلات امنیتی نمایند.
بنابراین در وضعیت کنونی که همه شواهد از تنزل جایگاه فلسطین از یک موضوع محوری به یک مسئله دسته چندم منطقهای حکایت دارد، مقامات رژیم صهیونیستی تلاش میکنند در ارامش سه سناریوی امنیتی خود را پیگیری کنند: مبارزه مستمر با حماس در غزه، با حزبالله لبنان، و نهایتا پیگیری دیپلماتیک مناقشه با دولت خودگردان (Rabinovich، 2015). مقامات این رژیم تصور میکنند که زمان مناسب برای تعیین تکلیف مهمترین تهدید امنیتی خود یعنی حزبالله لبنان فرا رسیده است. از طرفی حماس که در جنگ غزه به شدت سرکوب شده است باید مستمرا زیر فشار قرار گیرد. همچنین جهاد اسلامی فلسطین به عنوان یکی از گروههای نزدیک به گفتمان انقلاب اسلامی مورد هجمه شدید قرار خواهد گرفت. بر این اساس امنیتیتر شدن فضای باریکه غزه به بهانه مقابله تروریسم داعش در صحرای سینا نیز دور از انتظار نخواهد بود. تهدید دیگر نیز به تلاشهای دولت خودگردان باز میگردد که با خوش خیالی مسیر دیپلماتیک را دنبال میکند، اما به نظر میرسد این رویکرد نیز که پیش از این به واسطه قرار گرفتن در کنار گفتمان مقاومت میزانی از کارایی را داشت، اینک به دلیل عدم تمایل امریکا برای احیای مذاکرات سازش و همچنین بیتوجهی جامعه جهانی در موضع ضعف جدی قرار دارد.
به واقع اگر در سایه مقاومت غزه در سالهای قبل فشارهایی بر رژیم صهیونیستی برای مذاکرات صلح و توقف شهرک سازیها در کرانه باختری صورت میگرفت، این مسئله کمرنگتر شده، شهرک سازی و نیز سیاست یهودی سازی قدس شدت بیشتری مییابد.
موارد فوق تهدیدات معطوف به درون فلسطین است که به هر میزان از موضوعیت مقاومت فسطینی در جهان اسلام کاسته شود، این تهدیدات نیز احتمالا گسترش خواهند یافت. اما در سطح کلان به هر میزان مقاومت در درون فلسطین کمرنگ تر شود، مرزبندی های ساختگی و مورد نظر غرب در زمینه جنگ شیعه/سنی تقویت خواهد شد.
راهکارهایی برای افزایش اهتمام به مساله فلسطین
همانگونه که در زمینه تهدیدات پیش روی فلسطین بر مسئله تغیر پاردایمهای منطقهای از مقاومت/سازش به شیعی/سنی تاکید شد، متقابلا راهکارهای افزایش اهتمام به مساله فلسطین در میان کشورهای اسلامی نیز از همین منظر بدست میایند. راهبرد اصلی در این زمینه انست که؛ تعاریف و مناسبات منطقهای مجددا بر محور مشکلات اصلی جهان اسلام تعریف گردد. به ویژه با گسترش داعش و ارائه گفتمان فرقهگرایانه توسط ان، نبایستی ظرفیتهای سیاسی، امنیتی، نظامی و تبلیغاتی جبهه مقاومت کاملا متوجه ان شود. چرا که در پازل منطقهای امریکا تلاش میکند رقابت راهبردی را میان جریان مقاومت و جریان سلفی تکفیری تعریف کرده و اساسا خود را از این معادله بیرون بکشد. اما متقابلا تدبیر راهبردی مقام معظم رهبری(حفظه اله) بر این است که؛ همچنان امریکا و اسرائیل دشمن شماره یک جهان اسلام بوده و جمهوری اسلامی در ائتلافهای پرسرو صدای جهانی علیه داعش حضور نمییابد. با این تدبیر راهبردی، اولا برنامه ریزی دشمن برای گسترش مرزبندی شیعی/سنی و فرقه گرایی ناکام میماند و ثانیا میدان درگیری مجددا به میان دو امریکا و سلفی تکفیریها میکشاند. هرچند جبهه مقاومت در مقابله تاکتیکی با گروههای سلفی تکفیری برای تامین امنیت شیعیان و اماکن مقدسه کوتاهی نمیکند، اما در سطح راهبردی همچنان مناقشه اصلی را میان اسلام و نظام سلطه تعریف میکند.
بر مبنای این نگاه راهبردی، میتوان همچنان فلسطین را به عنوان موضوع اول جهان اسلام معرفی نمود و همچنین از گسترش اختلافات داخلی و فرقه گرایی در میان مسلمانان جلوگیری نمود. در این زمینه البته باید بر روی راهکارهای اجرایی در کشورهای اسلامی متمرکز گردید که در این میان میتوان به این موارد اشاره نمود:
1- تداوم حمایت از گروههای مبارز فلسطینی و حتی حمایت از اقدامات دیپلماتیک دولت خودگردان
2- تقویت توان نظامی حماس و جهاد اسلامی و تسلیح کرانه باختری
3- گزارش وضعیت حقوق بشر و وضعیت انسانی در نوار غزه و کرانه باختری در مجامع جهانی و افکار عمومی
4- تاکید بیشتر بر وحت اسلامی در قالبهای متعدد تبلیغاتی، سیاسی و …
5- حمایت از دولت سازی در عراق، سوریه، لبنان و یمن بر مبنای مردم سالاری و حقوق همه مذاهب
6- مبارزه با داعش و در عین حال تاکید بر اولویت داشتن مبارزه با دشمن صهیونیستی
مسئله فلسطین در نگاه امام خامنه ای:
مسئلهى اصلى دنیای اسلام؛ مسئلهى قدس است؛ مسئلهى قبلهى اوّل مسلمین، مسجدالاقصى است؛۱۳۹۳/۰۹/۰۴
بیتالمقدس، این شهر باعظمتى که حرم امن پیامبران خدا بوده است، در زیر سلطهى اشغالگران صُهیونى و در اختیار غاصبان ضدّ بشر است، باید آزاد بشود ۱۳۵۹/۰۵/۱۷
حمایت از فلسطین، انتفاضه و مبارزه با صهیونیسم و حامیانش از ارکان اصلی سیاستهای راهبردی جمهوری اسلامی ایران است. ۱۳۸۰/۰۲/۰۴
مسئلهى اصلى براى مسئولان آمریکایی، راضى نگهداشتن شبکهى سرمایهداران صهیونیست است که رگِ حیات اینها را در دست گرفتهاند.۱۳۹۳/۰۹/۰۶
دولت های آمریکا، مردمِ خودشان را در اسارت صهیونیستها قرار دادهاند. این ننگ نیست که نامزدهای ریاست جمهوریاش در مبارزات انتخاباتی جوری حرف بزنند که دل صهیونیستها را شاد کنند و نوکری خودشان از آنها را اثبات کنند؟! ۱۳۹۱/۰۸/۱۰
همهی تلاشهای دشمن متوجّه این است که امّت اسلامی را از یاد فلسطین غافل کند. چه جور؟ با ایجاد اختلافات، با جنگهای داخلی، با ترویج افراطگریِ انحرافی به نام اسلام و به نام دین و شریعت؛ عدّهای عامّهی مسلمانان را، اکثریّت مسلمانان را تکفیر کنند.۱۳۹۲/۱۰/۲۹
رژیم صهیونیستی یک رژیم تحمیلی است، با حرکتِ زور بهوجود آمده است، هیچ پدیدهای و موجودی که با زور بهوجود آمده باشد قابل دوام نیست و این هم قابل دوام نیست.۱۳۹۲/۰۸/۲۹
اهداف صهیونیست ها از مرحله جدید حملات به مسجد الاقصی
مرادی-صهیونیست ها از یکشنبه هفته گذشته بار دیگر حملات خود را علیه مسجد الاقصی تشدید کرده اند. مسجد الاقصی هم برای مسلمانان و هم برای یهودیان مقدس است اما برای جلوگیری از ایجاد تنش، یهودیان حق عبادت در این مکان مقدس را ندارند و حتی نمی توانند از نمادها و نشانه های خود نیز در این مکان استفاده کنند. اما صهیونیست ها هر سال به بهانه های مختلف به دنبال ورود به این مکان مقدس و هتک حرمت آن هستند.
امسال نیز با شروع سال جدید عبری، نظامیان صهیونیست به مسجد الاقصی حمله کردند و با مسلمانان درگیر شدند. در همین حال، فلسطینیان در پی اقدام نظامیان صهیونیست به بستن درهای مسجدالاقصی در شهر اشغالی قدس و حمله به نمازگزاران در برابر درهای مسجدالاقصی تجمع کردند. عزام التمیمی مدیر اوقاف شهر قدس اعلام کرد پلیس اسرائیل به نگهبانان مسجدالاقصی دستور داد این مسجد را تخلیه کند. این اولین اقدام پلیس اسرائیل از زمان اشغال قدس در سال ١٩٦٧ بوده است. درگیری های اخیر، همزمان با آغاز سال جدیدی یهودی و درخواست راستگرایان اسرائیلی برای نمازگزاردن در مسجدی که بقایای هیکل توصیف می شود،است. گروه های مختلف تندرو یهودی خواهان برپایی نماز خارج از صحن مسجد هستند و بر این باورند در این منطقه بقایای هیکل که برای آنان مقدس است،وجود دارد. ورود تندروهای یهودی به مسجدالاقصی پس از اقدام کنست(پارلمان رژیم صهیونیستی)در سال ٢٠٠٣ مبنی بر حق قانونی یهودیان در ورود به منطقه هیکل و نماز در آن افزایش یافته است. این گونه اقدامات اسرائیلی ها در ضدیت با تصمیمات کابینه های سابق این رژیم از زمان اشغال قدس در سال ١٩٦٧ است. اقدام رژیم اشغالگر به بستن مسجدالاقصی به بهانه سال نو عبری توهین آشکار به مقدسات مسلمانان است. حملات یک هفته اخیر صهیونیست ها، شدیدترین حمله صهیونیستها به مسجدالاقصی پس از آتش زدن آن در سال ١٩٦٩ است. اما هدف صهیونیست ها در این برهه زمانی از حملات جدید به مسجد الاقصی چیست؟
صهیونیست ها در حالی که رسانه ها و افکار عمومی جهان اسلام درگیر موضوع تروریست های داعش و جبهه النصره و دیگر گروه ها است از سکوت خبری در مورد فلسطین استفاده کرده و حملات جدیدی را علیه مسجد الاقصی شروع کرده اند. یکی از اهداف صهیونیست ها از حملات جدید تغییر ساختار حقوقی و اداری مسجدالاقصی، تلاش برای یهودیسازی، اجرای تقسیمات زمانی و مکانی و اجازه برگزاری مراسم مذهبی یهودیان در این مسجد اعلام شده است. صهیونیست ها سال ها است که به دنبال اجرای طرح تقسیم زمانی و مکانی مسجد الاقصی و محدود نمودن حضور مسلمانان در این مکان مقدس هستند. این اقدام و طرح صهیونیست ها پیش از این در مورد حرم شریف ابراهیمی در الخلیل در جنوب کرانه باختری اجرا شده است. کردند. مسجد الاقصی در شرایط کنونی با خطرناکترین توطئه مواجه است چرا که هدف اشغالگران آن است که فلسطینی ها را در برابر عمل انجام شده یعنی تقسیم زمانی و مکانی مسجد الاقصی قرار دهند. هدف از تقسیم بندی زمانی آن است که اوقات ویژه ای برای نیایش یهودیان در نظر گرفته شود که طی آن ورود مسلمانان به مسجدالاقصی ممنوع باشد. این زمان از هفت و نیم صبح تا یازده در نظر گرفته شده است . هدف از تقسیم بندی مکانی نیز آن است که این رژیم بر بخش هایی از مسجد الاقصی برای ساخت کنیسه و اختصاص مکانی دائم برای نیایش یهودیان دست پیدا کند. این طرح که به تازگی در کابینه رژیم صهیونیستی مطرح شده است و اجرای آن طی چند روز گذشته آغاز شده است، اشغال کامل مسجدالاقصی و ساخت معبد هیکل را نهایت هدف خود میداند. برخی اسناد نشان می دهند صهیونیست ها با تونل هایی که در زیر مسجد الاقصی حفر کرده اند امنیت این سازه را با تهدیداتی مواجه کرده اند و ممکن است این مکان مقدس تخریب شود. به باور یهودیان احداث مجدد معبد سلیمان در این مکان یکی از شروط ظهور منجی می باشد.
Sorry. No data so far.