ابراهيم فياض استاد دانشگاه در پنجمين دوره همايش فكري جوان ايراني، پرسشهاي امروزي ويژه كرسيهاي آزادانديشي با عنوان جاي پا كه در دانشگاه تهران برگزار ميشود، با بيان اينكه اين روزها هم حوزهها به شدت درجا ميزنند هم دانشگاهها، چون سازمان هر دو ضد دانش است، اظهار كرد: با توجه به تعامل بين سازمان و دانش اين نقد تنها به دانشگاه مربوط نميشود بلكه حوزه را هم در بر ميگيرد چون دانشگاه مصرف كننده آثار غربي است و تنها آنها را ترجمه كرده و تكرار انديشه غرب است.
وي ادامه داد: در ساختار ما وابستگي دانشي ايجاد شده است يعني يا وابستگي به گذشته در حوزهها وجود دارد و يا وابستگي به غرب در دانشگاهها كه تا چرخش دانش و سازمان اين طور است، نه در حوزه و نه در دانشگاه تحول ايجاد ميشود پس تا سازمان ايجاد نشود تحول نخواهيم ديد.
وي با اشاره به اينكه قبل از مشروطه مكاتب متفاوتي از جمله اصفهان، شيراز، خراسان و … داشتيم، گفت: بعد از مشروطه همه آثارمان را رها كرديم و امروزه آثاري داريم كه هنوز آنها را فهرست نكردهايم چون ساختار حالت مصرفي دارد و مستبد است، سازمان بشدت بر دانشجو و استاد حاكم است و هيچ وقت دانشجو نميتواند خلاف استاد قدم بردارد كه اين امر از زمان تاسيس دارالفنون در زمان ناصرالدين شاه ايجاد شد كه در آن دانش تنها به معناي فن و فناوري بود.
اين استاد دانشگاه تصريح كرد: بعد از مشروطه ديگر متفكري مشهور و بنام نداريم. همچنين مجتهد، شاعر و فيلسوف بزرگي را شاهد نيستيم.
وي با بيان اينكه هدف مشروطه اين بود كه ما را از حالت آسيايي درآورده و اروپايي كند و از شوروي دور كرده و به انگليس نزديك كند، خاطرنشان كرد: نتيجه مشروطه رضاشاه بود يعني رضاشاه تجسم مشروطه است كه در زمان او شاهد انقطاع از گذشته و تاريخ و توجه به آينده با نگاه به غرب بوديم كه در كنار آن حوزه نيز به شدت سركوب ميشد.
فياض با اشاره به بازگشت آيتالله بروجردي به قم در سال 32، گفت: در اين سال مرجعيت عام از نجف به قم ميآيد كه اين امر نيز عكسالعمل مشروطه است و در اين زمان علامه طباطبايي و امام (ره) نيز انديشههاي خود را مطرح ميكنند و بيشتر بر بازتوليد فلسفي به معناي حكمت تاكيد دارند و از دامن جلسات فلسفه و رئاليسم مطهري، بهشتي و مفتح به دانشگاه ميآيند كه حصار حوزه و دانشگاه را ميشكنند.
وي با بيان اينكه دانشگاهها بايد فعال شوند، گفت: در دانشگاهها بايد غرب را خوب بخوانند و بشناسند.
اين استاد دانشگاه معتقد است: دانشگاه از نظر سازماني متصلب شده است و متاسفانه تصلب سازماني باعث شده دانشگاه بيشتر مصرف كننده باشد و كمتر خلاقيت به خرج دهد. بنابراين انعطافي وجود ندارد و در اين صورت ديگر دانش مهم نيست بلكه ساختار اهميت دارد. بنابراين در حال حاضر دانشگاهها بيشتر تبديل به سازمان صرف شدهاند.
وي با بيان اينكه در دانشگاههاي فعلي، بعضا جنبش دانشجويي بيشتر ويرانگر است تا سازنده، افزود: چون سازمان دانشگاه بشدت متصلب شده است جنبش دانشجويي، جنبشي است كه بيشتر ميخواهد ساختارشكني كند و مصرف كننده باشد پس تا ساختار دانشگاه باز نشود، جنبش ويرانگر خواهيم داشت و بايد اصلاح را از آموزش عالي شروع كنيم.
وي با اشاره به اينكه حوزههاي علميه هنوز دانشگاههاي اسلامي را نپذيرفتهاند، تصريح كرد: آنچه در حوزهها وجود دارد نوعي فقه فردي است و نه آنچه كه علامه طباطبايي و امام (ره) دنبال ميكردند.
وي با بيان اينكه فقه فردي همان سكولاريزه كردن حوزهها است، افزود: پس از مشروطه دچار فقه فردي شديم كه معناي آن همان جدايي دين از سياست است و حوزه بعد از مشروطيت آن را پذيرفته است و در حال حاضر هنوز وارد بحث فقه اجتماعي نشده است كه امام و علامه طباطبايي دنبال آن بودند و مبنايشان در حركت فقه اجتماعي حكمت بوده است.
فياض گفت: اگر دچار گسل ساختاري شدهايم به اين خاطر است كه دانشگاه فلسفه غربي را مقلدانه و مصرفگرا دنبال ميكند و حوزه دچار فقهي فردي شده كه معناي سكولاريزه شدن را ميدهد و اين دو ساختار عملا با هم ساختهاند و نميتوانند مباني تئوريك جامعه را توليد كنند پس اگر هردو به حكمت به جاي فلسفه برنگردند، اين گسل وجود خواهد داشت و حوزه هميشه مصرف كننده گذشته و دانشگاه مصرف كننده غرب خواهد بود.
Sorry. No data so far.