یکشنبه 19 دسامبر 10 | 12:10

اعتراض ما به قوه قضائيه؛ خدمت به رهبری يا خيانت به رهبری؟!

ابتدا وبلاگي به بهانه انتقاد از رييس قوه قضائيه فيلتر شد. سپس نماينده‌ي مجلسي به قوه قضائيه اعتراض كرد؟! آقاي دكتر احمدي‌نژاد هم براي اين كه از قافله معترضين به قوه قضائيه عقب نماند، بعد از گذشت يك سال از انتشار يك كتاب، از نويسنده آن كه از قضا نويسنده نامه اعتراضي به رييس قوه قضائيه هم هست، تقدير و تشكر كرد!


تریبون مستضعفین- امید حسینی – هميشه فكر مي‌كردم كه حرف زدن با دوستان حزب‌اللهي، بسيجي و يا اصولگرا خيلي راحت‌تر از صحبت كردن با دوستاني است كه در چارچوب فكري و اعتقادي ما قرار ندارند. چون لااقل ما حزب‌اللهي‌ها نقاط اشتراك زيادي داريم كه مي‌توانيم با تكيه بر اين اشتراكات، راه را از بيراهه پيدا كنيم.

حفظ نظام و انقلاب، اطاعت از امام و رهبري جزو نقاط اشتراك ما بوده و هست كه اگر هر جاي ديگر با هم مشكل و اختلاف داشته‌ باشيم، اين‌ معيارها ما را به هم نزديك مي‌كند، اما ظاهرا اين روزها علي‌رغم همه اين نقاط اشتراك، حرف زدن با برخي از همين دوستان حزب‌اللهي سخت‌تر از ديگران شده است!

ظاهرا جنجالي اخير بر سر فيلتر كردن يك وبلاگ و به راه افتادن موج اعتراض عليه قوه قضائيه از همين جنس هست. پس بهتر است يكبار ديگر ماجراي روزهاي اخير را با هم مرور كنيم و ببينيم تا چه اندازه انتقاد و اعتراضاتي كه اين روزها عليه قوه قضائيه به راه افتاده، براساس منويات رهبري بوده است.

ابتدا وبلاگي به بهانه انتقاد از رييس قوه قضائيه فيلتر شد. سپس نماينده‌ي مجلسي به قوه قضائيه اعتراض كرد كه چرا وبلاگ مورد نظر فيلتر شده است؟! به تدريج جمعي ديگر به انتشار و بازنشر مطلب آن وبلاگ پرداختند كه تعدادي از آنها هم فيلتر شدند. آقاي دكتر احمدي‌نژاد هم براي اين كه از قافله معترضين به قوه قضائيه عقب نماند، بعد از گذشت يك سال از انتشار يك كتاب، از نويسنده آن كه از قضا نويسنده نامه اعتراضي به رييس قوه قضائيه هم هست، تقدير و تشكر كرد! در مقابل رييس قوه قضائيه هم در اقدامي عجيب به اعتراضات پاسخ داد!

اين فقط ظاهر قضيه است اما دوستان وبلاگ‌نويسي كه در اين گيرودار – چه با انتشار نامه و چه از طرق ديگر – به قوه قضائيه اعتراض كرده‌اند، حواسشان نيست كه مرتكب چه اشتباهات فاحشي شده‌اند. كافيست ادبيات اعتراضي اين روزهاي اين بلاگرهاي حزب‌اللهي‌ را ببينيد و خودتان قضاوت كنيد. ادبياتي كه متاسفانه گاهي با فحاشي و اهانت نيز همراه بوده است.

البته ماجراي اخير را مي‌توان از جهات مختلفي مورد بررسي قرار داد كه فعلا دنبال آن نيستيم. مثلا آيا فيلتر شدن يك وبلاگ، واقعا در حد و اندازه‌اي بود كه پاي رييس جمهور، رييس قوه قضائيه و نمايندگان مجلس را هم وارد ماجرا كند؟ آيا فيلتر شدن يك وبلاگ مي‌تواند دليلي براي انتقاد و اعتراض گسترده عليه يكي از دستگاه‌هاي كشور باشد؟ آيا اعتراض به فيلتر شدن يك وبلاگ، مي‌تواند دليلي بر زير سوال بردن كليات قوه قضائيه باشد؟

مساله مهمتر اينكه چرا ادبياتي سخيف و غيرمنطقي مانند نامه مطرح شده در آن وبلاگ، تا اين اندازه مورد توجه بخشي از وبلاگ‌نويسان حزب‌اللهي و اصولگرا قرار مي‌گيرد؟ (البته برخي از معترضين هيچگاه از مطالب وبلاگ مورد نظر حمايت نكرده و تنها به برخورد قوه قضائيه اعتراض داشته‌اند) و چرا حزب‌اللهي‌ها آنچنان هجمه‌اي را عليه مسئولان كشور به راه مي‌اندازند كه مشابه آن را فقط و فقط مي‌توان در اردوگاه دشمنان و ضدانقلاب ديد!

اينها نكاتي است كه بايد در جاي خود به طور مفصل مورد بحث و بررسي و آسيب‌شناسي قرار بگيرد. اكنون به همان نقاط اشتراكي كه در ابتداي مطلب به آن اشاره كردم، برگرديم. ببينيم نظر رهبر معظم انقلاب در خصوص انتقاد از مسئولان و دستگاه‌هاي نظام چگونه است و آيا ايشان از اين قبيل رفتارها راضي هستند يا خير؟ استناد ما به سخنان رهبري از آن جهت است كه ظاهرا دوستان حزب‌اللهي معترض هم خودشان را «صاحبان بصيرتي» مي‌دانند كه در جهت خدمت به رهبري مشغول عبادت و اعتراض به قوه قضائيه هستند!

اول: بخشي از بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجويان شيرازي 1387/2/14
«شما میگوئید که ما شعار عدالت میدهیم؛ دانشجو را میگیرند، اما آن کسى را که به عدالت صدمه زده، نمیگیرند. قوه‏ى قضائیه چنین، یا دستگاه مسئول چنان. خوب، اینجا شما باید زرنگى کنید؛ یک لحظه از درخواست و مطالبه‏ى عدالت کوتاهى نکنید؛ این شأن شماست. جوان و دانشجو و مؤمن شأنش همین است که عدالت را بخواهد. پشتوانه‏ى این فکر هم با همه‏ى وجود، خودم هستم و امروز بحمداللَّه نظام هست. البته تخلفاتى هم ممکن است انجام بگیرد؛ شما زرنگى‏تان این باشد: گفتمان عدالت خواهى را فریاد کنید؛ اما انتقاد شخصى و مصداق‏سازى نکنید. وقتى شما روى یک مصداق تکیه میکنید، اولاً احتمال دارد اشتباه کرده باشید؛ من مى‏بینم دیگر. من مواردى را مشاهده میکنم!»

رهبر انقلاب در اين ديدار تذكرات مفيدي را در خصوص شيوه‌هاي درست انتقاد و مطالبه از مسئولان و مخصوصا دستگاه قضايي مطرح كرده‌اند.

دوم: بخشی از بيانات در ديدار با كشاورزان 80/10/12
«قواى سه‌گانه نبايد يكديگر را تضعيف كنند. مطبوعات و رسانه‌ها نبايد قواى سه‌گانه‌ى كشور را – كه اركان كشور و پايه‌هاى اين نظامند – تضعيف كنند. مطبوعات و رسانه‌ها هم مراقبت كنند؛ اگر به گوشه‌اى از يك قوّه اعتراضى هست، اين را نبايد مجوّز قرار دهند و همه‌ى آن قوّه را تضعيف كنند. اگر فرضاً اعتراضى به يكى دو نماينده وجود داشته باشد، نبايد مجلس را تضعيف كرد. اگر اعتراضى به يك حكم قضايى وجود داشته باشد، نبايد قوّه‌ى قضايّيه را تضعيف كرد. اگر اعتراضى به بخشى از دولت وجود داشته باشد، نبايد دولت را تضعيف كرد. تضعيف اين پايه‌ها، تضعيف انقلاب و نظام و به تأخير انداختن اهداف والاى اين نظام است. اين را همه متوجّه باشند»

سوم: بیانات در جمع دانشجویان ۸۹/۶/۱
«یکى از دوستان گفتند ما از دست چپ و راست رئیس جمهور دلمان خون است. خوب، حالا دل شما خون – که خدا نکند خون باشد – اما به شما عرض بکنم؛ اینها جزو مسائل تعیین کننده و اصلى نیست. ممکن است ایراد و اشکال وارد باشد – من در این مورد هیچ قضاوتى نمیخواهم بکنم – ممکن است کسى به یک شخصى یا به یک کارى ایراد داشته باشد؛ منتها باید توجه کنیم که مسائل را اصلى – فرعى کنیم. مسائل درجه‌ى دوم جاى مسائل اصلى را در انگیزه‌هاى ما، در همت ما، در صرف انرژى‌اى که میشود، نگیرد. من عرضم فقط این است؛ والّا من نه اعتراض میکنم به اینکه شما چرا از زید یا عمرو خوشتان مى‌آید یا بدتان مى‌آید؛ نه، ممکن است خوشتان بیاید، ممکن است بدتان بیاید – ایرادى ندارد – و نه اعتراض میکنم که چرا آن ایراد را یک وقت به شکلى که یک مفسده‌اى نداشته باشد، بر زبان آوردید؛ آن هم به نظرم اشکالى ندارد. فقط توجه کنید که این جاى مسائل اصلى را نگیرد. مسائل اصلى ما چیزهاى دیگرى است.»

این تذکرات در خصوص اصلی بودن و اصلی نبودن قضایا، در واکنش به انتقاد دانشجویان از مشایی و رحیمی و عدم توجه احمدی‌نژاد به انتقادها بود. حال اگر مساله مشایی که علت اصلی سرخوردگی بسیاری از حامیان دولت و علت اصلی سرد شدن رابطه بسیاری از علما و شخصیت‌های مذهبی و سیاسی با رییس‌جمهور است، مساله اصلی نباشد، آیا فیلتر شدن یک وبلاگ مساله اصلی است که به خاطر آن شاهد هجمه علیه رییس قوه قضائیه باشیم؟! ضمن اینکه در همین عبارات، رهبر انقلاب تذکر می‌دهند که ذکر ایراد مسئولان باید به شکلی باشد که مفسده‌ای نداشته باشد!

چهارم: خطبه‌هاي نماز عيد سعيد فطر 88/6/29
«به اخلاق خودمان هم برسيم؛ به اخلاق خودمان هم برسيم. اخلاق اهميتش از عمل هم بيشتر است. فضاى جامعه را فضاى برادرى، مهربانى، حسن ظن قرار بدهيم. من هيچ موافق نيستم با اينكه فضاى جامعه را فضاى سوءظن و فضاى بدگمانى قرار بدهيم. اين عادات را از خودمان بايد دور كنيم. اينكه متأسفانه باب شده كه روزنامه و رسانه و دستگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى گوناگون ارتباطى – كه امروز روزبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روز هم بيشتر و گسترده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر و پيچيده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر ميشود – روشى را در پيش گرفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند براى متهم كردن يكديگر، اين چيز خوبى نيست؛ اين چيز خوبى نيست، دل ما را تاريك ميكند، فضاى زندگى ما را ظلمانى ميكند. هيچ منافات ندارد كه گنهكار تاوان گناه خودش را ببيند، اما فضا، فضاى اشاعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى گناه نباشد؛ تهمت زدن، ديگران را متهم كردن به شايعات، به خيالات…

… فضا را نبايد از تهمت و از گمان سوء پر كرد. قرآن كريم ميفرمايد: «لو لا اذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمنات بانفسهم خيرا»؛ وقتى ميشنويد كه يكى را متهم ميكنند، چرا به همديگر حسن ظن نداريد؟ تكليف دستگاه اجرائى و قضائى به جاى خود محفوظ است. دستگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى اجرائى بايد مجرم را تعقيب كنند، دستگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى قضائى بايد مجرم را محكوم و مجازات كنند؛ با همان روشى كه ثابت ميشود و در قوانين اسلامى و قوانين عرفى ما هست و هيچ هم در اين زمينه نبايد كوتاه بيايند؛ اما مجازات مجرم كه از طرق قانونى جرم او ثابت شده است، غير از اين است كه به گمان، به خيال، به تهمت، يكى را متهم كنيم، بدنام كنيم، توى جامعه دهن به دهن بگردانيم. اينكه نميشود. اين فضا، فضاى درستى نيست.

يا ديگران – خارجى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، بيگانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، تلويزيونهاى مغرض – عليه كسى يا كسانى حرفى بزنند، ادعا كنند كه اينها فلان جا خيانت كردند، فلان جا خطا كردند؛ ما هم عين همان را پخش كنيم. اين، ظلم است؛ اين، مورد قبول نيست. رسانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى بيگانه كِى دلشان براى ما سوخته است؟ كِى خواسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند حقائق در مورد ما روشن بشود، كه در اين مورد بيايند حقيقت را گفته باشند؟ ميگويند، حرفهائى ميزنند، ادعاهائى ميكنند. نبايد گفت اينها شفافيت است. اين، شفافيت نيست؛ اين، كدر كردن فضاست. شفافيت معنايش اين است كه مسئول در جمهورى اسلامى عملكرد خودش را به طور واضح در اختيار مردم قرار بدهد؛ اين معناى شفافيت است، بايد هم بكنند؛ اما اينكه ما بيائيم اين و آن را بدون اينكه اثبات شده باشد، بگيريم زير بار فشار تهمت و چيزهائى را به آنها نسبت بدهيم كه ممكن است در واقع راست باشد، اما تا مادامى كه ثابت نشده است، ما حق نداريم آن را بيان كنيم؛ اين آن را متهم كند، آن اين را متهم كند؛ از رسانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى بيگانه – رسانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى مغرض انگليس – شاهد برايش بياوريم، بعد هم يك نفر از آن طرف پيدا بشود و كل نظام را به امورى كه شايسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى نظام اسلامى نيست و نظام اسلامى شأنش بسيار بالاتر است از اين چيزهائى كه بعضى به نظام اسلامى نسبت ميدهند، متهم بكند، اين اشكال بر آنها بيشتر هم وارد است. تهمت زدن به يك شخص گناه است، تهمت زدن به يك نظام اسلامى، به يك مجموعه، گناه بسيار بزرگترى است. پروردگارا ! با تقواى خود ما را از اين گناهان دور كن.»

پنجم: بيانات در جمع بسيجيان كشور 88/9/4
«حالا بعضى‌ها – چه مطبوعات، چه بعضى از عناصر گوناگون – توصيه‌پذير نيستند؛ آنها از ما توصيه نميخواهند؛ معلوم نيست سياستهاى بعضى از اين دستگاه‌ها و مطبوعات و رسانه‌ها را كى معين ميكند و كجا معين ميشود – نانشان در ايجاد اختلاف است – اما آن كسانى كه مصالح كشور را ميخواهند، مايلند حقائق را غالب كنند، من توصيه‌ام به آنها اين است كه از اين اختلافات جزئى و غير اصولى صرف نظر كنند. شايعه‌سازى و شايعه‌پراكنى درست نيست. انسان مى‌بيند صريحاً و علناً به مسئولين كشور – كسانى كه بارهاى كشور را بر دوش دارند – تهمت ميزنند، نسبت به اينها شايعه‌سازى ميكنند؛ فرق هم نميكند، چه رئيس جمهور باشد، چه رئيس مجلس باشد، چه رئيس مجمع تشخيص مصلحت باشد، چه رئيس قوه‌ى قضائيه باشد؛ اينها مسئولين كشورند. مسئولين كشور كسانى هستند كه زمام يك كارى به اينها سپرده است؛ مردم بايد به اينها اعتماد داشته باشند، حسن ظن داشته باشند. نبايد شايعه‌پراكنى كرد؛ دشمن اين را ميخواهد. دشمن ميخواهد شايعه‌پراكنى كند؛ ميخواهد دلها را نسبت به يكديگر، نسبت به مسئولين بدبين كند.»

ششم: بيانات در ديدار با كارگزاران نظام
«و هیچکس نباید به گونه ای سخن بگوید که مردم به دولت، مجلس و قوه قضاییه بدبین شوند. توجه به ترفندهاى دشمن و بازى نكردن طبق نقشه‌ى دشمن. يكى از كارهائى كه دشمن ميكند، بى‌اعتماد كردن مردم نسبت به مسئولين است. ما بايد مواظب باشيم خودهامان جورى حرف نزنيم كه مردم به مسئولين كشور، مسئولين دولتى، مسئولين قضائى، مسئولين قوه‌ى مقننه بى‌اعتماد بشوند؛ كه اين بى‌اعتمادى ناحق است؛ دشمن اين را ميخواهد. ما نبايد خودمان عمل كنيم. »

خواهش مي‌كنم متن كامل اين سخنراني را به دقت بخوانيد و به سفارشات ايشان در خصوص «فرو بردن خشم در مقابل دوستان»، «سياست جذب حداكثري و دفع حداقلي» «رعايت تقوا» «مراقبت در مقابل فتنه آتش‌افروزي سياسي و جناحي» و… توجه داشته باشيد.

هفتم: بيانات در جمع طلاب و روحانيون قم 89/7/29
«يك نكته هم خطاب به جوانان پرشور و انقلابى حوزه است، كه متن حوزه غالباً همين جوانهاى پرشور و طلاب انقلابى هستند. عزيزان من! آينده مال شماهاست، اميد آينده‌ى كشور شماها هستيد؛ بايد خيلى مراقبت كنيد. درست است كه جوان طلبه‌ى انقلابى اهل عمل است، اهل فعاليت است، اهل تسويف و امروز به فردا انداختن كار نيست، اما بايد مراقب باشد؛ نبادا حركت انقلابى جورى باشد كه بتوانند تهمت افراطى‌گرى به او بزنند. از افراط و تفريط بايستى پرهيز كرد.»
توجه داشته باشيد كه تاكيد رهبري اين است كه كاري نكنيد كه حتي تهمت افراطي‌گري به شما بزنند! واي به حال آنهايي كه به صراحت تهديد به آدم‌كشي و قانون‌شكني مي‌كنند و خود را در معرض اتهام افراطي‌گري و خود افراطي‌گري قرار مي‌دهند!

اينها فقط نمونه‌هايي از تذكرات و سفارشات متعدد رهبر انقلاب به جوانان حزب‌اللهي و بسيجي در خصوص نحوه انتقاد از دستگاه‌ها و مسئولين كشور بود كه براي پرهيز از طولاني شدن مطلب، خلاصه شده است. بهتر است دوستان به اصل سخنان مراجعه كنند و توضيحات قبل و بعد از آن را هم بخوانند و سپس لحظه‌اي با خود و خداي خود خلوت كنند و ببينند آيا رفتار جاري آنها در جهت خدمت به رهبري بوده است يا خداي نكرده خيانت؟!

دوست عزيزي به من مي‌گفت كه بلاگرهاي حزب‌اللهي معترض، خالصانه در اين راه قدم گذاشته‌اند و نبايد آنها را به خاطر اشتباهشان سرزنش كرد. گفتم خيلي‌ها خالصانه و به نيت دفاع از رهبري اقداماتي كرده‌اند كه در نهايت به ضرر نظام و انقلاب و رهبري تمام شده است. آيا نبايد به اين دوستان حتي تذكري داده شود؟

  1. محمد مهدی
    19 دسامبر 2010

    به نظر من هم نباید به لاریجانی ها از گل نازکتر گفت

  2. حسيني
    19 دسامبر 2010

    بيانات در جمع دانشجويان 89/6/1 http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=9925
    «يكى از دوستان گفتند ما از دست چپ و راست رئيس جمهور دلمان خون است. خوب، حالا دل شما خون – كه خدا نكند خون باشد – اما به شما عرض بكنم؛ اينها جزو مسائل تعيين كننده و اصلى نيست. ممكن است ايراد و اشكال وارد باشد – من در اين مورد هيچ قضاوتى نميخواهم بكنم – ممكن است كسى به يك شخصى يا به يك كارى ايراد داشته باشد؛ منتها بايد توجه كنيم كه مسائل را اصلى – فرعى كنيم. مسائل درجه‌ى دوم جاى مسائل اصلى را در انگيزه‌هاى ما، در همت ما، در صرف انرژى‌اى كه ميشود، نگيرد. من عرضم فقط اين است؛ والّا من نه اعتراض ميكنم به اينكه شما چرا از زيد يا عمرو خوشتان مى‌آيد يا بدتان مى‌آيد؛ نه، ممكن است خوشتان بيايد، ممكن است بدتان بيايد – ايرادى ندارد – و نه اعتراض ميكنم كه چرا آن ايراد را يك وقت به شكلى كه يك مفسده‌اى نداشته باشد، بر زبان آورديد؛ آن هم به نظرم اشكالى ندارد. فقط توجه كنيد كه اين جاى مسائل اصلى را نگيرد. مسائل اصلى ما چيزهاى ديگرى است.»

    اين تذكرات در خصوص اصلي بودن و اصلي نبودن قضايا، در واكنش به انتقاد دانشجويان از مشايي و رحيمي و عدم توجه احمدي‌نژاد به انتقادها بود. حال اگر مساله مشايي كه علت اصلي سرخوردگي بسياري از حاميان دولت و علت اصلي سرد شدن رابطه بسياري از علما و شخصيت‌هاي مذهبي و سياسي با رييس‌جمهور است، مساله اصلي نباشد، آيا فيلتر شدن يك وبلاگ مساله اصلي است كه به خاطر آن شاهد هجمه عليه رييس قوه قضائيه باشيم؟! ضمن اينكه در همين عبارات، رهبر انقلاب تذكر مي‌دهند كه ذكر ايراد مسئولان بايد به شكلي باشد كه مفسده‌اي نداشته باشد!

  3. حسيني
    19 دسامبر 2010

    اين بخش رو بعد از بيانات رهبري در ديدار با كشاورزان قرار دادم. يعني به عنوان نكته سوم

  4. الهام
    19 دسامبر 2010

    سلام
    موافقم. فقط جامعه ای را فرض کنید که خدای نکرده باب شده باشد که سوء ظن، مبنای نامه نگاری به رئیس قوه ی قضاییه باشد. بعد افراد مدام به رئیس قوه ی قضاییه نامه نگاری کنند که به خدا قسم، فلانی منافق است و خائن است. به این رکن قسم… آیا این ادعا ها اصلا قابل رد یا اثبات هست؟ بیشتر دشمن شاد کن است. خدا می داند دشمنان این انقلاب سالهاست مترصد ایجاد یک چنین فضایی در بین مومنین هستند. امیدوارم خدا همه ی ما را به خاطر سهل انگاری و گیر افتادن در دام شیاطین ببخشد

  5. حاج محمد
    19 دسامبر 2010

    سلام . بسیار مفید
    به امید بصیرت بیشتر بچه های ارزشی و ولایت مدار
    امید انکه بیانات رهبری را چراغ راه خود کنیم . . .

  6. منصوره ازغدی
    20 دسامبر 2010

    سلام اقای حسینی. خیلی به جا و درست بود.

    این اتفاقات مسبب ایجاد موجی شد ، که نه تنها باعث ایجاد اختلاف بین دوستان ولایی شده و هر روز این شکاف بیشتر می شه ، نه تنها باعث رواج ادبیات افراطی گری در بین این گروه شده و اونها رو از روند منطقی دور می کنه ، نه تنها باعث فیلتر شدن سایت ها و وبلاگ ها می شه ، بلکه هیچ نتیجه مثبتی هم به دنبال ندارد . اما به قول امام خامنه ای باید زرنگ بود
    ………………..
    بخوانید:
    امام خامنه ای 14/2/87
    “شما میگوئید که ما شعار عدالت میدهیم؛ دانشجو را میگیرند، اما آن کسى را که بهعدالت صدمه زده، نمیگیرند. قوه‏ى قضائیه چنین، یا دستگاه مسئول چنان. خوب، اینجاشما باید زرنگى کنید؛ یک لحظه از درخواست و مطالبه‏ى عدالت کوتاهى نکنید؛ این شأنشماست. جوان و دانشجو و مؤمن شأنش همین است که عدالت را بخواهد. پشتوانه‏ى این فکرهم با همه‏ى وجود، خودم هستم و امروز بحمداللَّه نظام هست. البته تخلفاتى هم ممکناست انجام بگیرد؛ شما زرنگى‏تان این باشد: گفتمان عدالت خواهى را فریاد کنید؛ اماانتقاد شخصى و مصداق‏سازى نکنید. وقتى شما روى یک مصداق تکیه میکنید، اولاً احتمالدارد اشتباه کرده باشید؛ من مى‏بینم دیگر. من مواردى را مشاهده میکنم”

  7. منصوره ازغدی
    20 دسامبر 2010

    بهتر است دوستان ولایی ، به جای دامن زدن به این شکاف اختلاف ! مطالبه گفتمان عدالت کنند. همه با هم متحد به روشی که رهبری به آنها توصیه کرده ، مطالبه کنند، سوال کنند .

    امام خامنه ای 1/6/89

    “آیا جریان دانشجوئى میتواند آنجائى كه ایرادى به نظرش مى‌آید، سؤال كند؟ پاسخ این است كه بله، باید سؤال كنید. ایرادى ندارد كه سؤال كنید؛ به شرط اینكه همان طور كه خود این برادر هم گفت، قضاوت نكنید؛ اما سؤال كنید. بهترین روش سؤال و پاسخ هم این است كه مسئولین بیایند توى مجموعه‌هاى دانشجوئى. من همین جا از مسئولین درخواست میكنم كه دیدارهاى دانشجوئى‌شان را زیاد كنند. امروز بهترین قشرهاى كشور اینهایند؛ هم جوانند، هم باسوادند، هم تحصیلكرده‌اند، داراى فهمند، داراى انگیزه‌اند؛ مسئولین بروند شركت كنند. این سؤالات مطرح بشود، احتمالاً پاسخهاى قانع كننده‌اى هم خواهید شنید. كمااینكه خود من در برخورد با بعضى از مسئولین، احیاناً بعضى از همین سؤالهاى شما یا سؤالاتى از این قبیل را از آنها دارم. خوب، یك جوابى میدهند، انسان احیاناً قانع میشود؛ ممكن هم هست جواب قانع كننده‌اى نداشته باشند. به هر حال طرح سؤال، خوب است.”

    برای تغییر در این جریان باید یه پله از موقعیت فعلی بالاتر برویم و همه متحد از مسئولان قوه قضاییه درخواست یک جلسه پرسش و پاسخ داشته باشیم . در یک تریبون برابر ، سوالات اساسی و مد نظر جوانان مطرح بشه و مسئولین مربوط پاسخگو باشند ، به دور از توهین ، تهمت ، افراطی گری ، با استدلال و منطق

    این توصیه رهبری را هم بین کار فراموش نکنیم.

    “مراقبت كنید طرح سؤال را مخلوط نكنید و اشتباه گرفته نشود با معارضه. آن چیزى كه من قبلها هم گفته‌ام، بارها هم گفته‌ام، الان هم میگویم، این است كه جریان دانشجوئى یا جنبش دانشجوئى یا هر چیز دیگر كه اسمش هست، تصور نكند كه وظیفه‌اش این است كه با دستگاه متولى امر و متصدى اداره‌ى كشور معارضه كند؛ نه، این خطاست؛ چه لزومى دارد؟ معارضه كردن كه كارِ همیشه درستى نیست؛ ممكن است یك جا درست باشد، یك جا درست نباشد. مهم این است كه شما حرفتان را مطرح كنید، استدلالتان را مطرح كنید، پاسخ قانع كننده‌اى بخواهید؛ مسئولین هم باید پاسخ بدهند.”

  8. منصوره ازغدی
    20 دسامبر 2010

    با ایجاد موجی مبنی بر درخواست از مسئولین قوه قضاییه ، برای برگزاری یک جلسه پاسخگویی حضوری به دانشجویان ، فعالین سایبری و جوانان ، در یک تریبون برابر ، می توان هم مطالبه از مسئولین رو دنبال کرد که خواست همه بچه های ولایی است و هم با روشی که رهبری به ما توصیه کرده ، راه انحراف و خطا بسته می شه و از این اختلافات فعلی به یک وحدت می رسیم ، تا انشاالله به یک نتیجه مثبت برسیم

    این جریان چند احتمال رو ایجاد میکنه

    1- جلسه برگزار بشه و پاسخگویی شفاف و بدون واسطه مسئولین تا حدی شبهات رو برطرف کنه که این یک قدم مثبت هست .

    2- جلسه برگزار بشه و پاسخ قانع کننده ای داده نشه ، این جا دیگه منطق سوال کننده و پاسخ دهنده در معرض قضاوت مخاطب قرار میگیره و بازتابش در اذهان عمومی به نفع پاسخ دهنده نیست!

    3- جلسه ای برگزار بشه اما هیچ کس حاضر به پاسخ گویی نباشه ، بنابراین سوال ها یک طرفه مطرح می شه و باز هم بازتاب این قضیه به نفع مسئولینی که حاضر به پاسخگویی نشدن نیست

    اما هر سه حالت اگر منطق و استدلال سلاح ، بچه ولایتی ها باشه ، قطعا نتیجه خوبی رو به دنبال داره و این نتیجه رو خواهند دید. البته این جلسات پرسش و پاسخ اگر دنبال بشه می تونه نتایج مثبتش رو در طولانی مدت هم نشون بده.

  9. منصوره ازغدی
    20 دسامبر 2010

    ببخشید که مطول!!! شد! :D

  10. آهستان » اعتراض ما به قوه قضائیه؛ خدمت یا خیانت به رهبری؟!
    20 دسامبر 2010

    […] این یادداشت در سایت تریبون دسته هاجامعه, سياست برچسب ها:اعتراض به قوه قضائيه, قوه قضائيه دیدگاه ها (0) بازتاب ها (0) دیدگاهتان را بنویسید بازتاب […]

  11. محمد
    22 دسامبر 2010

    دوست عزیز شما لطف بفرمائید پیرو رهبر و مقتدایمان قدم بردارید و فقط پیرو ایشان باشید وقتی مقتدای ما 74میلیون همراه یک صدا داشت انوقت مشکلات حل میشود فی الواقع چند درصد از ما که مدعی هستیم اهل کوفه نیستیم.وقتی امام امت را اطاعت کردی بقیه ماستشان را کیسه میکنند.اگر اهل شعار نیستی پیرو امام امت باش وقتی بصیرت داشته باش و رهرو ایشان باش

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.