در شرایطی که هجمات اخیر صهیونیستها به قبلهی نخست مسلمین، بازتابها اجتماعی زیادی در فضای کشورهای عربی و اسلامی بدنبال داشته، بیتفاوتی اجتماعی و رسمی در ایران در قبال مساله قدس و فلسطین را میتوان در علل و عواملی متعدد جستجو کرد که بنظر این سه مورد شاخصتر از مابقی است.
حس اقناعی که برنامههای مناسبتی رسمی در قبال مسالهی فلسطین به مردم دغدغهمند القا میکند را، شاید بتوان نخستینِ این سلسلهی عوامل برشمرد. در چنین شرایطی اساسا واکنش نسبت به شرایط روز فلسطین منوط به اعلام شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و یا سخنرانی امام خامنهای است.
جابجایی اولویتها؛ فشار رسانهای رسمی و غیر رسمی حاکم در فضای ایران، عملا سوریه را جایگزین فلسطین و سعودی را جایگزین اسراییل کرده است. این جابجایی خلال سالهای گذشته با نگاهی به موضعگیریهای چهرههای رسانهای داخل کشور بخوبی عیان است. طبعا در این میان مواضع فلسطینیان در قبال بحران سوریه در سردی هرچه بیشتر این آتش موثر بوده است.
جریان فکری حاکم بر دستگاه اجرایی کشور هم زاییده نوعی نگرش محصور در ادبیات منافع ملی است و هم زایندهی چنین ادبیاتی. جالب آنکه دیدگاه رقیب نیز برای جذب آراء جامعهی مخاطب در بحبوحهی انتخابات در همان تنور منافع ملی دمید و طبیعی است در چنین شرایطی زمینهی ظهور و بروز دغدغههای جهانی انقلاب و در راس آن مسالهی قدس، بسیار کمتر خواهد شد.
Sorry. No data so far.