تریبون مستضعفین – علی اللهیاری – مهدی نصیری با نشریهاش، در زمان دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی که کمتر کسی جرأت انتقاد میداشت، به پیگیری عدالت و افشای فسادهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی میپرداخت. یک پروندهای علیه یکی از وزرای دولت آقای هاشمی در روزنامه طرح کرد. وزیر شکایت کرد! نصیری تبرئه شد. ولی روزنامهاش بسته شد و وزیر متخلف، همچنان در دولت آقای هاشمی حضور میداشت. این سوال باقی است که تبرئه شدن نصیری یعنی راست بودن ادعاهایش … پس چرا وزیر به دادگاه نرفت؟
– حسین شریعتمداری هم رفت و آمد زیادی به دادگاه دارد. پروندههای مختلف سیاسی – اقتصادی از افراد مختلف طرح میکند و البته تبرئه میشود هر بار! کسی نیست بپرسد تبرئهی حسین شریعتمداری یعنی آن افراد باید به دادگاه کشیده شوند. اما چرا کشیده نمیشوند؟
– سالها پیش نشریهی دانشجویی «سپیدار» مطلبی درباره استاتاویل و رشوهگیری منتشر کرد. خیلی زود، مدیرمسئولش یعنی مسئول بسیج دانشجویی وقت دانشگاه تهران، احضار شد. او مستندات خود را به قوهی قضاییه تحویل داد اما… آن موقع هنوز فتنهگریهای «مهدی هاشمی» این قدر مشخص نشده بود. در کنار سرعت احضار مدیرمسئول، هیچ وقت آقای هاشمی مورد سوال جدی واقع نشد. معلوم هم نشد آن مستندات و پرونده در قوه قضاییه به کجا رسید. البته شایعههای هست درباره گم شدن و … که امیدواریم راست نباشد.
– وزیر اطلاعات در جمع اصحاب رسانه حرفهایی درباره جاسوسی و اتهام همکاری با دشمنان «حسین موسویان» زد. بعد از او هم رئیس جمهور آنها را تکرار کرد. امیر تفرشی مدیر وقت سایت عدالتخانه، آن را منتشر کرد. به همین جرم به سرعت ایشان احضار و مراحل بررسی به «سرعت» طی شد و به مرحلهی شلاق خوردن رسید. چرا؟ بازنشر سخنان وزیر اطلاعات! چرا؟ چون برخی مجامع تشخیص دادند که از آقای موسویان حمایت کنند. حسین موسویان هم اکنون در دانشگاه پرینسون آمریکا به عنوان استاد مدعو در حال فعالیت است.(+) اندکی بعد وزارت اطلاعات جاسوسی او را محرز اعلام نمود! (+). ماجرای امثال رکسانا صابری و حضورشان در مجمع تشخیص مصحلت نظام را هم باز نمیکنم.
– طلبهی سیرجانی مبارزهای با زمین خواری در سیرجان آغاز کرد. ادعاهایی را مطرح کرد و اسنادی را به مراجع ذیصلاح داد. اما خود او حدود یکسال زندان بود و چند ماه انفرادی به عنوان «رعایت نکردن شأن روحانیت». چرا که پیاده روی عدالتخواهانه شأن روحانیت نیست! حتما داشتن کاخهای آنچنانی، معاشقه با جک استراو، همپیمانی و همکاری با استکبار جهانی و صهیونیستها هم شأن روحانیت است. آیا برای آنها هم به این سرعت اقدام شده است؟ اصلا اقدام شده است؟
طلبهی سیرجانی نهایتا با دو بار دستور مستقیم رهبر عزیز انقلاب اسلامی، آزاد شد. ایشان در بار دوم از اقدامات و زحمات این طلبه، تشکر و قدردانی کردند که رسانهای هم شد. اما بعد از گذشت بیش از حدود دوسال از آن اتفاقات و ادامه اعتراضات طلبه سیرجانی، هنوز معلوم نیست مراجع مسئول آن پروندههای زمینخواری را چه کردند؟ بالاخره یا ادعاهای طلبهی سیرجانی راست است یا خیر! این بلاتکلیفی و به درازا کشیدنش نشانهی چیست؟
– ماجرای شکایات عباس سلیمینمین از مدیریت دانشگاه آزاد و مناقشات آقای جاسبی با ایشان هم خود یک نمونهی دیگر است. علیرغم انواع و اقسام شکایاتی که از آقای جاسبی وجود دارد، ولی این شکایات آقای جاسبی از سلیمی نمین است که رسیدگی میشود و باز با «سرعتی» مثال زدنی به دادگاه میرسد! و البته هنوز آن حجم شکایاتی که افراد و نهادهای مختلف و همین آقای سلیمینمین از آقای جاسبی کردهاند، به سرانجام نرسیده است!
– روز سوم یا چهارم فروردین 1389 بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر با صدرو بیانیهای نسبت به تبعیض روا داشته شده از سوی قوه قضاییه در اعطای مرخصی عید به آقای مرعشی، اعتراض کرد. ایشان که در سالیان گذشته به دست راست آقای هاشمی بهرمانی مشهور بودند، به دلیل فتنهگری و آشوبهای سال 88 محاکمه و حکمش قطعی صادر شده بود. با گذشت چند روز، قبل از تمام شدن تعطیلات عید، «با سرعت خیرهکنندهای» مسئول این بسیج دانشجویی احضار میشود. اتفاقی که موج شدید اعتراضی از سوی جریانهای مختلف دانشجویی می آفریند. دلیل احضار چه بوده است؟ قوه قضاییه به جای پاسخگویی نسبت به آن تبعیض، تنها بر روی یک کلمه از آن بیانیه دست گذاشته و ایشان را احضار میکند.
– از این گونه مثالها فراوان است. مثالهایی که بچه حزباللهیها عدالتخواهی میکنند، به فسادهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی اعتراض میکنند، اما به سرعت خودشان از طرف متهم مورد سوال قرار میگیرد! و قوهی قضاییه برای نشان دادن بیطرفیاش سریع حزباللهیها را دادگاهی میکند اما طرف مقابل را که متهم بوده است را …؛ همیشه سرعت و قاطعیت قوهی قضاییه نصیب بچه حزباللهیها و عدالتخواهان بوده است. و رافت اسلامی و طولانی شدن پروندهها و … شامل فتنهگران، مفاسد اقتصادی، متهمان به جاسوسی و … بوده است. چرا؟
مساله این نیست که قوهی قضاییه چرا با حزباللهیها برخورد میکند.هر کس مجرم باشد باید با او برخورد کرد. سوال این است که چرا فقط با آنها برخورد میکند؟ و عجیبتر آنکه چرا وقتی پروندههای این قوه سالها و بلکه دهها سال طول میکشد، چرا اعتراضهای عدالتخواهانه به سرعت، به دادگاه میرسند؟
– قوهی محترم قضاییه میفرماید عدم برخورد با فتنهگران مصلحت است! البته ما که نمیدانیم چه مصلحتی؟ این همه جرم و جنایت کردند، این همه آبروی نظام را بردند، این همه مردم از آنها شکایت کردند، چه مصلحتی باز؟ چیزی از آنها نمانده است که. هیچ تاثیری دیگر ندارند. باز چه مصلحتی؟ شاید حجت الاسلام پناهیان راست میگویند که: «اگر محاكمه نكردن سران فتنه از مصلحت سنجي است، ماها نیز مصلحت سرمان ميشود؛ اصلا از اين ملت چه کسی مصلحت سنجتر است؟ محاكمه نكردن آنها از روي مصلحت نيست از روی بي عرضگي است!» البته من بیشتر علت را اعتماد نداشتن به ملت و نفهمیدن پیام 9 دی توسط برخی مسئولین میدانم. همانطور که شهید بهشتی میگوید :«ملت ما از هر اعدام انقلابی استقبال میکند، جشن می گیرد برای این اعدامهای انقلابی». من مطمئن روز اعدام فتنهگران در سراسر ایران جشنهای مردمی به پا خواهد شد. اگر مسئولین نترسند و به مردم تکیه کنند.
-قوهی قضاییه پاسخگو باشد از سال 81 تا حالا که پیام 8 مادهای رهبر عزیز انقلاب در مبارزه با مفاسد اقتصادی صادر شد، چند مفسد اقتصادی دانه درشت محاکمه شدند؟ به مجازات رسیدند؟ به لفظ دانه درشت دقت کنید! آن فهرستی که گاها اعلام میشود در حد چند هکتار زمین خواری و اختلاسهای چند ده ملیونی است! مردم عادی از فسادهای بسیار بسیار بیشتر از این خبر دارند! چرا هیچ وقت پروندههای بزرگی که اتفاقا حتی رسانهای هم شدند، باز به سرانجام نرسیدند؟ یا اگر رسیدند کجا و کی؟
یا چند آدم سیاسیکار به دلیل فسادهای اقتصادی یا اجتماعی محاکمه شدند؟ ماشاء الله در چپ و راست هم هستند. نام بیاورم از پروندههای نفتی و غیر نفتی بعضی حضرات؟
یا چند آقازاده محاکمه شدند؟ اعدام که پیشکش. مسلما آدمهای کمی چون آقای جنتی حاضرند به خاطر انقلاب فرزندشان را به اعدام بسپارند. ولی محاکمه چه؟ مهدی هاشمی در لندن است. فائزه هاشمی چه؟
– جناب قوهی قضاییه! شما متهمید که تبعیض روا میدارید. به جرمهای خرد رسیدگی میکنید به مفاسد کلان نه! شما متهمید «به سرعت» دادگاه طرفداران انقلاب اسلامی و بچه حزباللهیها را برگزار میکنید –درست یا غلط- ولی فتنهگران و مفسدین، پروندههاشان اگر گم نشود، سالهای دراز باید به طول بکشد تا باز هم معلوم نیست به سرانجام میرسد یا خیر؟ شما متهمید که فقط با کسانی برخورد میکنید که به شما نقد داشتهاند. و اگر فحاشیها و تخریبهایی نسبت به نهادهای دیگر حاکمیتی صورت گیرد (چه نهاد رهبری باشد چه دولت)، شما چندان حساسیتی ندارید. اینها پرسشهایی است که باید قوهی قضاییه پاسخگوی آنها باشد.
آقای قوهی قضاییه، به جای سرگرم کردن خود به چند سایت و وبلاگ، آیا بهتر نیست به پروندههای درشت اقتصادی و سیاسی پرداخته و با قدرت ریشه هر گونه ظلم و فساد و تبعیض را بکنید؟ مطمئن باشد اگر به مردم، حزباللهیها و دانشجویان، تکیه کنید و در راه آرمانهای انقلاب کوتاهی نکنید و اشداء علیالکفار باشد، خیلی راحت میتوانید چنین کاری بکنید.
Sorry. No data so far.