یکشنبه 17 دسامبر 17 | 10:26

دعوا سر انقلابی‌گری/محافظه‌کاری است نه ادبیات تند

محمدصادق شهبازی

فارغ از آنکه نوع نگاه و مبنای نقد و روش مورد استفاده جای بحث و گفتگو دارد؛ اما حال شاهد آن هستیم که عده‌ای تندتر از عدالتخواهان نقد قوه قضاییه می کنند. از ما پرسش می‌کنند فرق عدالتخواهان با این افراد چیست؟ تمایز نقد انقلابی با بقیه را چگونه باید مشخص کرد؟ آیا با فحش بیشتر به جمهوری اسلامی؟


دبیر یکی از تشکلهای دانشجویی، فیلمی با ادبیات تند از مسئول یکی ازتشکلهای دانشگاهشان فرستاده و پرسیده بود: مدتی است که در سطح کشور در حال رؤیت نقد قوه قضاییه هستیم. فارغ از آنکه نوع نگاه و مبنای نقد و روش مورد استفاده جای بحث و گفتگو دارد؛ اما حال شاهد آن هستیم که عده‌ای تندتر از عدالتخواهان نقد قوه قضاییه می کنند. از ما پرسش می‌کنند فرق عدالتخواهان با این افراد چیست؟ تمایز نقد انقلابی با بقیه را چگونه باید مشخص کرد؟ آیا با فحش بیشتر به جمهوری اسلامی؟

از اول هم بحث نقد تند و کند نبوده است، دعوا سر انقلابی‌گری و عدم محافظه کاری است.
در جامعه ما برخلاف گذشته زیاد نقد صورت می‌گیرد:
یک عده با با نگاه سیاسی نقد می‌کنند، مثلاً دغددعه‌شان این است که برخورد با فلان شخص، گروه و… نباشد، یا با پرونده‌های جناح روبرو یا نهاد مخالف‌شان برخورد شود.
یک عده نقد محافظه‌کارانه می‌کنند. ممکن است ادبیات نقدشان هم تند باشد، اما سراغ مشکلات بنیانی نمی‌روند. تغییر بنیانی نمی‌خواهند ایجاد کنند، نقدشان معطوف به مشکلاتی سطحی است، یا با ملاحظه‌کاری نقد میکنند.
یک عده بدون توجه به پس‌زمینه (Context) نقد و فضایی که در آن نقد میشود، نقد می‌کنند؛ مثلاً نمیبینند پازل چه کسی را پر میکنند، نظام را تقویت می‌کنند یا تضعیف؟ اصلاح صورت میگیرد یا ناامیدی در مردم ایجاد میشود؟ و…
یک عده نقدشان سطحی و موردی است، مثلاً به چند مصداق خاص تأکید دارند و با آنها راضی یا ناراضی میشوند.
یک عده هستند صرفاً میگویند برویم دنبال ساختارها و مبانی و…. آن قدر نقد را انتزاعی و گرد میکنند که به جایی گیر نمیکند.

اما عدالت‌خواهان می‌گویند:
۱)نقد باید انقلابی باشد، هم با مبانی انقلابی مسیر نقد را مشخص کند، هم نقد محافظه‌کارانه نباشد، مسائل بنیانی را هدف قرار بدهد، هم در برابر موانع، انقلابی و بن‌بست‌شکنانه عمل کند.

۲)نقد باید منصفانه باشد، همه چیز را سیاه نبیند، عیبش را که میگوید به هنرها و رشدش هم توجه کند. او را نسبت به بقیه هم ببیند و… جاهایی که احساس میکند خط درستی پیگیری شده، تقدیر می‌کند.

۳)نقد مهم است در چه پازلی مطرح می‌شود؛ نقد باید اصلاحی باشد، امید ایجاد کند که راه هایی هست که نمی‌روند و اگر این رفع شود که شدنی هم هست، تغییر ایجاد میشود. عدالتخواه در چیزی که پازل جناح هاست وارد نمیشود یا اگر وارد شد حواسش هست طرف مقابلش را هم ببیند مثل اعتراض همزمان به فیش و املاک یا اشرافیت مجلس ششم و هفتم. از همه مهمتر نگاه میکند که نظام تقویت میشود یا تضعیف، اگر ببیند خطر واقعی تضعیف اصل نظام هست، فرایند نقد را اصلاح میکند.

۴)عدالت‌خواه هم به مصادیق کار دارد، ولی در مصداق نمیماند، یک طرف پرونده نمی‌شود؛ میرود سراغ ساختارها و سازوکارهای فسادزا و عامل فقر و فساد و تبعیض و اشرافیت و ناکارآمدی و حیف بیت المال و… . روی مصداق که دست میگذارد سؤال میپرسد، اما حکم تعیین نمیکند، نگاه میکنید عامل این بی‌عدالتی چه سازوکار یا ساختاری بوده و اصلاح آن را مطالبه میکند. اگر هم جایی دید ساختار و سازوکار غلط است نگاهی هم به مصادیقش میکند که خروجی‌ چیست. نه کلی‌گویی می‌کند، نه مصداق‌سازی می‌کند، نه صرفاً روی سازوکارها و ساختارها می‌ماند. اگر مظلومی هم بیابد از او دفاع میکند.

۵)عدالتخواه محاقظه کاری نمیکند، بدون ترس حرف می‌زند، اما هزینه دادن برایش اصالت ندارد، حتی اصالت دارد برایش که خودش یا جبهه انقلاب هزینه بیجا ندهد؛ مثلاً مواظبت می‌کند متنش بار حقوقی نداشته باشد. البته اگر دیدیم جایی انقلاب در خطر واقعی و مهم و اهم است، هزینه بار حقوقی و امنیتی و… را میدهد.

۶)عدالتخواه، تریبون مردم و مستضعفین است، اما مدافع نظام است. گوش به فرمان و بخش‌نامه دیوان‌سالاری عمل نمی‌کند، اما درون‌گفتمانی نقد می‌کند و نقدش معارضه نیست. لذا نه‌تنها درد مردم را فریاد می‌زند، که در دفاع از نظام هم بدون ملاحظه و روشن‌فکربازی و ترس از برچسب خوردن و متهم‌شدن به حکومتی بودن و… عمل می‌کند. حتی از بقیه بلندتر و رساتر از نظام دفاع می‌کند.

۷)عدالت‌خواه و انقلابی تنزه‌طلب نیست، اینکه جایی موضع یک عدالتخواه مانند بقیه شد، خودش را به هر قیمت جدا نمی‌کند. یا اگر دید کسی دیگر تندتر از او حرف زد، برای اینکه جانماند آتش را بیخود تند نمی‌کند. مخصوصاً جایی که به اصل نظام برمیگردد.

مهم، محتوا، مبنا و جهت‌گیری انقلابی است؛ ادبیات هم مهم است، ولی فرع بر محتوا و جهت‌گیری است. لذا بسیاری جاها ظاهراً نقد یا ادبیات نقدش تند نیست، اما محتوایش انقلابی است. گاهی هم البته باید برای بیدار شدن آدمها تند حرف زد و حتی با شوریدگی فریاد برآورد، اما عاقلانه محاسبه‌گری کرد. به‌تعبیر شهید علم‌الهدی«ما عاقلانه فکر میکنیم و عاشقانه عمل می‌کنیم»

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.