چهارشنبه 20 دسامبر 17 | 10:20

فریاد دادخواهی مظلوم باید شنیده شود، اما دادخواهی باید عادلانه باشد

محمدصادق شهبازی

هر دادخواهی چه عدالت‌خواهی و اعتراض به ظلم به دیگران، چه فریاد دادخواهی مظلوم و اعتراض به ظلم به خود محترم است و باید صدای آن شنیده و از آن حمایت شود. اما مواردی ارزش دوچندان دارد و میتوان به آن پیوست و حتی یک ضلع آن شد که فرد عدالت‌خواهی عمومی کرده و مشخص است که خود نفعی در آن ندارد و اغراض فردی، مالی، سیاسی، گروهی و… در آن نیست.


همواره انتقاداتی از قوه قضاییه صورت گرفته که مبنایش در حد انتظار نبودن مسائلی از این دست بوده: شفافیت قضایی، پاسخ‌گویی، رویه‌هایی نظیر نحوه مصداق‌یابی تشویش اذهان عمومی و افترا، انجام وظایف مدعی‌العموم در حفاظت از همه حقوق مردم، یکسان بودن برخورد و به‌تعبیر رهبری پناهگاه مردم و مستضعفان بودن، رفع کامل تبعیض و تأثیرپذیری‌ها و… البته این به‌‌معنای عدم رشد قوه قضائیه در این سال‌ها و رفع بعضی اشکالات نیست، اما به این معناست که عدالت قضایی هنوز برای مردم ملموس نشده است و فراتر از وجود یا عدم وجود ظلم، احساس آن در مردم وجود دارد.

در مورد بعضی پرونده‌های خاص که حساسیت‌های سیاسی و امنیتی و… هم در آن‌ها مطرح می‌شود، طبیعتاً حساسیت دوچندان می‌شود.

درصورت رخ دادن ظلم، نهی از منکر و فریاددادخواهی مظلوم در این‌جا یک حق و حتی تکلیف دینی است که باید مورد استقبال حاکمیت دینی نیز قرار بگیرد. لذا اینکه افراد عادی یا سیاسیون با ادعای ظلم به خودشان دادخواهی کنند پذیرفته است ( اساساً اینکه جنم دادخواهی دارند و ظلم‌پذیر نیستند خود امر مبارکی است) و باید صدای دادخواهی آن‌ها شنیده و نسبت به آن رسیدگی شود و افکار عمومی نسبت به درست و غلط آن اقناع شوند، اما ملاحظات درست دادخواهی باید لحاظ شود و خود دادخواهی‌شان عادلانه باشد.

متون دینی ما برخی تندی‌های فراتر از معمول مثل گفتار تند و بلند را در مورد خاص فریاد دادخواهی مظلوم به رسمیت می‌شناسند اما هر دادخواهی و نقد ناکارآمدی‌ها باید درون‌گفتمانی و اصلاحی باشد. همان‌گونه که ناکارآمدی‌های قضایی نپذیرفتنی است، اعتراضات رادیکال، عبور از حکومت دینی، ندیدن نکات مثبت و رشد نظام و نهادها، نقد برون‌گفتمانی، عدم مرزبندی با دشمن، جابجا کردن اولویت‌ها و… نه‌تنها اصلاح‌گری و عدالت‌خواهی نیست، که خود ظلم است، چراکه این نحو مطالبه مانع عدالتخواهی نیروهای اصیلی است که میخواهند نقد درو‌ن‌گفتمانی کنند و راه را برای برخی محافطه کاران و سودبرندگان برای توجیه وضع موجود و برخورد با عدالت‌خواهان به‌بهانه آسیب‌های این روش باز می‌کند. ظلم احتمالی به افراد پذیرفتنی نیست، اما نباید موجب بی‌مبالاتی نسبت به ظلم‌های بزرگ‌تری مثل ظلم به نظام شود.

بودند کسانی به‌ویژه در ابتدای دهه هفتاد و انتهای دهه شصت که مطالبات انقلابی و دادخواهانه‌ای داشتند و حرفهای حق زیادی هم بینش بود اما بدلیل اتخاذ این شیوه و انتظار غیرواقع‌بینانه از نظام برای حمایت صددرصدی از آنها و برخورد تند با مسئولین خاطی، در نهایت به معارضه با نظام رسیدند و نه‌تنها مطالبات حق‌شان را کنار گذاشتند که در معارضه با نظام با ضدانقلاب هم‌پیاله شدند و خود مانع اصلاح و چه‌بسا فتنه‌گر دهه‌های بعد شدند.

البته باید از سیاسیون پرسید اگر مدعی دادخواهی هستید، چرا فقط در مورد ظلم به خودتان و تیم‌تان در صحنه‌اید و چرا بسیاری اوقات دورن‌گفتمانی عمل نمی‌کنید؟ چرا در مورد ظلم به کارگران آق‌دره و بافق و گلستان و رانندگان، برخورد با امثال منصور نظری و دانشجویان عدالتخواه و بسیجی و سپرده‌گذاران بانکی و … در صحنه تشریف ندارید؟ چرا از پتانسیل مردمی‌تان برای اصلاح ضعف‌های موجود در کشور حتی همین زلزله اخیر و توسعه روستایی و… بهره‌ نمی‌گیرید؟ چرا وقتی خودتان در قدرت هستید از حرکت‌های دادخواهانه‌ حمایت نمیکنید؟

هر دادخواهی چه عدالت‌خواهی و اعتراض به ظلم به دیگران، چه فریاد دادخواهی مظلوم و اعتراض به ظلم به خود محترم است و باید صدای آن شنیده و از آن حمایت شود. اما مواردی ارزش دوچندان دارد و میتوان به آن پیوست و حتی یک ضلع آن شد که فرد عدالت‌خواهی عمومی کرده و مشخص است که خود نفعی در آن ندارد و اغراض فردی، مالی، سیاسی، گروهی و… در آن نیست و از روش‌های درست نیز بهره برده و درون‌گفتمانی عمل کرده است. از همه مهم‌تر دادخواهی مستضعفینی که صدای‌شان به‌جایی نمی‌رسد، اولویت دارد.

نهادهایی مانند قوه‌قضاییه باید توجه کنند اگر مواردی از این دست اصلاح شده و تا حد انتظار ارتقاء بیابند، نه‌تنها انتقادات فروکش کرده که امید مردم به نظام زیاد شده و دهان ضدانقلاب بسته می‌شود و جلوی شیوه‌های غلط برخورد انتقادی نیز گرفته می‌شوند.

البته وجود آسیب در رفتار سیاسی و دادخواهی برخی نباید بهانه برای محافظه‌کاران برای بالا بردن هزینه مطالبه‌گری و دادخواهی ایجاد کند. بهترین راه حفظ اصالت عدالت‌خواهی، ارائه نمونه درست آن است و عدالت‌خواهان مهمتر از مصادیق باید روی فرآیندهایی دست بگذارند که ظلم‌های احتمالی و مصادیق را ایجاد میکند یا احساس ظلم به وجود می‌آورد.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.