آنچه رهبر انقلاب، تصمیم گرفتن مردم و جوانان به تحقیر نشدن نامیدند، تبیینی از واقعیتی موجود و فراخوانی مردمی به سامان دادن جنبش مردمی نه به تحقیر بود که از یکسو حاضر به دنبالهروی قدرتهای بیگانه و دشمن نیست، از سویی دیگر بهدنبال رساندن ایران به اوج عزت و افتخار است. هم استقلالخواهانه است، هم پیشرفتخواهانه.
در سمت مقابل، محافظهکاران و غربگرایان که به دنبال حفظ وضع موجود و تن دادن به نسخههای بیگانه برای اداره و پیشرفت کشور و حل مشکلات هستند؛ از ناتوانی اداره کشور، ضرورت تغییر در سیاست خارجی، ریاضت اقتصادی در داخل، خطر ابرتورم در آینده و در توهماتشان سست شدن پایههای نظام میگویند و برای توجیه این حماقت، از تابلو عقلانیت و منطق استفاده میکنند.
جنبش نه به تحقیر از ابتدای دهه نود از یکسو با تعاملات ذلتبار خارجی مخالفت کرده، در مقابل خربرفتهای مستانه در برجام و پسابرجام ایستاده، با شکلگیری برجام منطقهای، موشکی و حقوقبشر، گره زدن مسائل کشور به خارج، توافقات ذلتبار مثل IPC و یونیت و پاریس، دادن اطلاعات به خارج و… مخالفت کرده و درگیری کنونی آن اعتراض به FATF است.
از سویی دیگر برای اداره کشور در شرایط جنگ اقتصادی و غلبه بر مشکلات و رشد کشور نسخه فراهم کرده و به تعبیر رهبر انقلاب به جهاد فکری و جهاد عملی برای گشودن گرههای اقتصادی پرداخته است؛ نسخههای گرهگشا داده و برای تحقق آنها تحرک انجام داده است. گام مهم بعدی پیگیری اجرا و تن دادن به نسخههای ممکن برای مقابله با جنگ اقتصادی و مشخصاً اقتصاد مقاومتی از نهادهای مسئول است.
در FATF غلبه کارشناسی با جریان انقلابی بود، غربگراها و محافظه کاران پاسخ قانع کنندهای برای ایرادات انقلابیها نداشتند و تنها به توهم ترس از آینده توسل جستند. .در برابر ادعای عقلانیت محافظهکاران و غربگراها، باید منطق محکم و دست پر جنبش نه به تحقیر نشان داده شود. فضای مباحث کارشناسی و منطقی ادامه پیدا کند.
در این راه حرکتهای احساسی و هنجارشکن تکمیل کننده پازل غربگرایان و محافظه کاران برای لاپوشانی این منطق است؛ لذا حرکات تند، افتادن در بازی سیاسی و تقلیل دعوا به خیانت چندنفر مسئول یا تنها وجهه همت قرار دادن استعفای چند مسئول، تجمعات غیرضروری مقابل نهادهایی مثل شورای نگهبان و… پازل محافظهکاران و غربگرایان برای نمایش عدم عقلانیت جنبش نه به تحقیر است که نباید در آن افتاد. نمونه آن استقبال جریان حاکم از هیاهوها برای برکناری دولت بود.
استقلالخواهی و پیشرفتخواهی بدون عدالتخواهی ابتر است و به ثمر نمینشیند. مردم باید ببینند که همان جریان معترض به برجام و FATF هم به دنبال دردهای آنهاست هم برای اداره کشور راهحل دارد:
هم باید مردم ببینند انقلابیها تریبون دردها و مشکلات آنان هستند.
هم باید توجه کرد دادخواهی و استقلالخواهی بدون نشان دادن افق روشن نیز به ناامیدی میانجامد و مردم را همراه نمیکند. باید نسخههای مقابله با جنگ اقتصادی و مشکلات مردم، بهویژه بخشهای همهفهم آن مطالبه و پیگیری شود: گذاشتن مالیات بر دلالی، حذف دلار و در گام بعد یورو از مبادلات خارجی کشور، احیای برنامه ملی ساخت مسکن کمهزینه (نظیر مسکن مهر)، شفافیت و خلاصه بخشهای همهفهمتر اقتصاد مقاومتی باید پیگیری شود. غربگرایان و محافظهکاران بهخاطر عدم تن دادن به آنها باید در افکار عمومی مورد پرسش واقع شوند و از مقام رهنموددهنده به مقام متهم بازگردند.
در ماجرای خاص FATF:
باید کسانی که رأی مثبت دادهاند افشاشده و نمایندگان در مورد موضعشان در شهرها مورد سؤال، قرار گیرند. این مطالبه باید محترمانه اما پیگیرانه باشد و بهانه از دست مدعیان بگیرد.
از شورای نگهبان، رد کردن کنوانسیون استعماری CFT بهصورت محترمانه و تبیینی و با استناد به قانون اساسی و سیاستهای کلی نظام مطالبه شود. شورای نگهبان نباید مانند برجام، بدون ورود محتوایی و بهصرف تصمیم چند نهاد و مقام در مورد FATF سکوت کند. نگارش نامه و بیانیه، جلسات متعدد، دعوت به موضعگیری نخبگان، علما، چهرهها و… باید موردتوجه قرار شود.
شورای نگهبان نماد و ضامن اسلامیت نظام و مورد حمله دشمن و ضد انقلاب است و در مطالبه از آن باید شأن این نهاد رعایت شود
اعتراف مسئولین غربگرا به عدم تضمین برای حل مشکل با fatf باید مورد پیگیری و مطالبه قرار گیرد که چگونه بدون هیچ تضمین و افق روشن میخواهید امنیت کشور را بازیچه دست نهادهای استعماری قرار دهند.
Sorry. No data so far.