بیشتر ببینید// تهدید نماینده فراکسیون امید خطاب به تشکل دانشجویی
۱- مهمترین جنبه این ماجرا را باید شخصیت سیاسی جلال میرزایی دانست. وی سال ۹۶ رئیس ستاد انتخاباتی روحانی در ایلام بوده و هم اکنون نیز رئیس کمیته سیاسی فراکسیون امید مجلس است. یعنی میتوان وی را جزو طیف عارف در جبهه اصلاحات دانست. در مقابل اما انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه ایلام که با پسوند طیف خط امام شناخته میشود جزو تشکلهایی است که در چند سال اخیر در همه انتخاباتها به عنوان پای ثابت فعالیت تبلیغاتی اصلاحطلبان حضور داشته است. اما حالا و با مشاهده وضعیت روحانی و در یک فرار به جلوی آشکار سعی میکند با انداختن تقصیرها به گردن امثال میرزایی از بار مسئولیت خود در انتخاب شدن روحانی فرار کند. جلال میرزایی را میتوان نماینده طیف عارف دانست و این تشکل دانشجویی را طیفی از جوانان اصلاحطلب که به دنبال عبور از سران خود هستند و این مشاجره لفظی را باید در این چارچوب مفهومی بررسی کرد.
۲- این اولین بار نیست که اصلاحطلبان چنین رفتاری با تشکلهای دانشجویی دارند. همین مردادماه جمعی از جوانان اصلاحطلب با عنوان «مجموعه پویش» که البته در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ در قالب ستاد انتخاباتی از حسن روحانی حمایت کردند، طی نامهای به شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات که توسط محمدرضا عارف اداره میشود انتقاد کردند. در بخشی از این بیانیه آمده بود: «عالیجنابان اصلاح طلب! مجموعه پویش و سایر جوانانی که پلکان مجلس نشینی و دولتمردی شما شدند و همچنان باری بر دوششان هستید، شدیدا معترض انحراف از رای مردم و تمامیتخواهی این جریان است. یقین داریم آن که قدرشناس نیست، خداشناسیاش هم از روی ریا و تزویر است.» همین سخنان کافی بود تا سیل انواع برخوردهای خشن رسانهای روانه این جوانان شود. به حدی که حتی سایتهای ضدانقلاب همچون نگام نیز به نقد خشن آن پرداختند.
بیشتر ببینید// اظهارات نماینده تشکل اصلاحطلب در دانشگاه ایلام چه بود؟
۳- جلال میرازیی را باید نماینده تفکری دانست که نگاهش به جریان دانشجویی نگاه پرتقالی است. از نگاه این جریان تشکل دانشجویی همان پرتقال است؛ یعنی تشکلهای دانشجویی را همچون پرتقالی میدانند که بعد از حداکثر استفاده برای تقویت قدرت سیاسی خود تفاله آن را به کنار انداخته و در تریبون عمومی از حذف آن سخن میگوید. اینجا سخن از ارزشگذاری و طیفبندی آن تشکل مخاطب نیست بلکه سخن از حفظ حرمت دانشگاه و نفی خشونت علیه یک تشکل دانشجویی فارغ از جناحبندی سیاسی است. واقعیت آن است که اگر امروز اصلاحطلبانی چون جلال میرزایی به تشکل دانشجویی همسو با خود رحم نمیکنند پس باید انتظار خشنتر در برخورد با تشکلهای غیرهمسو را از وی و امثال او داشت.
۴- یک نکته مهم در این میان اما زیاد دیده نشد و آنهم سرنوشت چنین تشکلهایی است. واقعیت آن است که وقتی تشکلی هویت دانشجویی خود را از دست داده و به پادوی سیاسی احزاب و قدرتمندان تبدیل میشود باید منتظر عواقب آن همچون بیمهری باشد. نمیتوان با قدرت بود سپس بدون هیچ عواقبی در ژستی نچسب علیه آن شورید. بنابراین تا وقتی خود تشکلها تمایل به ورود به بازیهای سیاسی دارند واز هویت دانشگاهی و صنفی خود فاصله میگیرند باید منتظر عواقب آن همچون تهدید به حذف شدن هم باشند.
* گزارش از سعید درویشی
Sorry. No data so far.