از جا کندگی
در بین تمامی آفتها و مسائل حوزه خانواده، مهمترین آسیب، تغییر معنای خانواده و کم رنگ شدن نقش هویت سازی این کانون مهم تمدنی است که بیش از پیش ضرورت پیریزی الگوی اسلامی- ایرانی خانواده را که در سیاستهای کلی خانواده نیز بر آن تاکید فراوان شده است آشکار میسازد.
معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری که از نهادهای معلوم الحال در دولت اعتدال در حوزه خانواده بهشمار میرود، یکی از مهمترین راهکارهای برون رفت از وضعیت پیچیده فعلی خانواده را بسترسازی برای گفت و گوهای توانمندساز عمومی و بین نسلی تشخیص داده است. پیگیری سند ۲۰۳۰، کنوانسیون حقوق کودکان، تاکید شدید بر اشتغال و حضور اجتماعی زنان، پیگیری حضور زنان در ورزشگاه و … از تشخیصهای پیشین این معاونت بوده است.
طرح ملی گفت و گوی خانواده از شهریورماه سال گذشته با همکاری معاون ریاست جمهوری در حوزه زنان و خانواده و انجمن جامعه شناسی ایران در ۲۰ استان کلید خورده و «بهبود سطح آگاهی، همکاری اعضای خانوار و توانمندسازی نهاد خانواده در کالبد درونی و بیرونی با هدف کاهش تعارض بین نسلها و بهرهگیری از ارزشها و تکنیکهای تسهیلگری از اهداف آن عنوان شده است۱». مهمترین هدف این طرح، افزایش سرمایه اجتماعی با بسترسازی برای گفتوگوهای توانمندساز عنوان شده اما به راستی منظور از گفت وگوهای توانمندساز چیست؟ «ویژگی های گفت وگوهای توانمندساز به قرار زیر است:
۱_ آشنایی با بینش جامعه شناسانه:
الف: پدیده های اجتماعی تاریخی اند و در بستر زمان شکل میگیرند و دگرگون میشوند. بنابراین شناخت آن بسترها اهمیت اساسی دارد.
ب: پدیده های اجتماعی کلیتی به هم پیوسته و چند وجهی اند.در نتیجه با توجه به همه ابعاد شان قابل فهمند و دگرگونی اند.
۲- مهارت های ضروری برای بسترسازی گفت وگوهای توانمندساز.
الف: تسلط به ارزش ها و تکنیک های تسهیلگری.
ب: آشنایی با دیدگاه های نظری عمده در درک مسایل اجتماعی در دانش جامعه شناسی و سیاست های ناظر بر هریک از آن دیدگاه ها.
۳- توانایی استفاده از داده ها ویافته ها به شکلی انتقادی.
الف: استفاده از داده های آماری.
ب: استفاده از گزارشات کارشناسی و مقاله های علمی»۲
تصریح بر تسلط به نگاه و ارزش های غیردینی در حیطه مسائل اجتماعی، عدم استفاده از منابع دینی، غلبه نگاه جامعه شناختی، توصیه به نظریههای منسوخ غربی و … اشکالاتی است که پس از تأمل در گزارههای پیشین به ذهن میرسد. از طرفی با وجود وضعیت نابه سامان خانواده در ایران و جهان و از طرف دیگر، ابلاغ سیاستهای کلی خانواده توسط رهبری، طرح ملی گفت و گوی خانواده با انتقاداتی جدی روبهرو است که توجه به آنها ضرورت پاسخگویی و شفافیت معاونت امور زنان ریاست جمهوری را دوچندان میسازد. در ادامه مهم ترین اشکالات این طرح بررسی میشود.
دور زدن سیاستهای کلی خانواده
رهبر معظم انقلاب در شهریور ۱۳۹۵ سیاست های کلی خانواده را در ۱۶ بند ابلاغ نمودند۳. معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری به عنوان یک نهاد زیردستی، باید با اولویت بندی مسائل مطرح شده در سیاستهای کلی و اسناد بالادستی، خود را ملزم به تمرکز بر روی اولویتها کند. پرواضح است که مطرح ساختن طرح ملی گفت و گوی خانواده، خروجی مسائل دارای اولویت سیاستهای کلی خانواده نیست چرا که سیاستهای کلی خانواده بر «ایجاد جامعهای خانوادهمحور، تقویت و تحکیم خانواده و کارکردهای اصلی آن بر پایه الگوی اسلامی خانواده، برجسته کردن کارکردهای ارتباط خانواده و مسجد برای حفظ و ارتقاء هویت اسلامی و ملی، صیانت از خانواده و جامعه، ایجاد نهضت فراگیر ملی برای ترویج و تسهیل ازدواج موفق و آسان برای همه دختران و پسران۴» و مواردی از این قبیل تاکید دارد اما طرح معاونت زنان ریاست جمهوری با عناوینی مبهم به آرمانهای مدرنیستی و دموکراتیکسازی خانواده میپردازد.
رویکرد پادگانی به گفت و گو
طرح ملی گفت و گوی خانواده هر چند ادعای رویکردی گفت و گو محور با ادبیات نزدیک به مکتب فرانکفورت و ظاهرا مردمی دارد و «به دنبال مشارکت مردم و همکاری با اقشار مختلف در بخش خصوصی و سازمانهای مردم نهاد برای پیشبرد امور در حوزه زنان و خانواده است۵» اما ساختار در نظر گرفته شده برای پیاده سازی این طرح بیتاثیر از سیاستهای پادگانی و از بالا به پایین نیست. ساختارهایی که در دولت اصلاحات نیز به همین شکل دنبال میشدند: «از آنجا که انجمن جامعه شناسی ایران دارای مجموعهای از دفاتر دانشگاهی و استانی در سطح کشور است، امر انتخاب شرکت کنندگان و دعوت از آنان برای حضور در کارگاه یک روزه، در گروههای مورد توافق(مندرج در متن قرار دارد) با همکاری مسئولین دفاتر انجمن و کارشناس مسئول نماینده مدیر کل امور بانوان استانداری در هر استان انجام خواهد شد۶». بهتر این بود که به جای سیاستگذاری و تامین محتوای این طرح توسط یک نهاد حکومتی یا انجمن جامعه شناختی در تهران، این کار از ابتدا تا انتها به مناطق بومی مختلف سپرده می شد و دولت تنها نقش حمایت مالی و نظارت را بر عهده میگرفت.
رویکرد تک بعدی جامعهشناسانه
از آنجایی که این طرح با کمک انجمن جامعه شناسی ایران تدوین شده است غلبه رویکرد جامعه شناسانه در صورتبندی این طرح کاملا محسوس است. به عنوان مثال مبنای آسیب شناسی در این طرح رسیدن به جامعهای متکی به گفتگوی ساختارمند عنوان میشود: «ایران در قرن بیست و یکم هنوز از جامعهای متکی به گفتگوی ساختارمند، فاصله دارد. آنچه بیشتر در عرصه خرد (خانواده)، میانه (اجتماعات محلی و محلهای) و کلان (جامعه) در جریان است، نوعی «گفتن» از طرف منبع قدرت و در طرف دیگر «نشنیدن» و یا «شنیدن و اطاعت کردن» از سر اجبار و در آخرین لحظات است»۷. سپس در حالی که سندیت و اتقان این مبنا محل اشکال است و معلوم نیست بر چه اساسی این نتیجه گیری به عمل آمده، بر اساس همین مبنای متزلزل آسیبشناسی صورت میپذیرد:
«این امر در هر سه عرصه پیش گفته قابل ردیابی است. زمان کمی که اعضاء خانواده برای گفتگو در طول روز اختصاص می دهند. اختلافات بین فردی که در سطح محلهها، مدارس و خیابانها، نه از راه گفتگو بلکه با توسل به خشونت عریان حل و فصل میشود. نمونههای هرروزه آن است. در سطح کلان، چالشهای زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی وسیاسی، که درشرایط بسته بودن باب گفتگوی علنی و وسیع در فضای عمومی، که راه حلهایی پایدار برایشان قابل تصور نیست، از آن جملهاند.»۸ باید گفت از آنجایی که خانواده نهادی چند بعدی است به طوری که طراحی اقدامات جامع برای آن نیازمند نگاه کلان، راهبردی و دینی است، رویکرد انحصاری متکی بر آراء جامعه شناختی مبتنی بر فرضیههای بیاساس در این طرح محل تامل جدی است.
پراکندگی اهداف و محورها: محرمانگی
از آنجایی که در طرح های مربوط به حوزههای فرهنگی لازمه حل مسأله در سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی، مشخص بودن هدف و مأموریت است، پراکندگی و چندسویه بودن یک طرح ملی، نشان خوبی برای آن به حساب نمیآید. در بیان اهداف این طرح از «کم کردن شکاف بین نسلی تا کاهش آسیب های اجتماعی، از افزایش توانایی های تک تک شرکت کنندگان در هدایت تسهیلگرانه کارگاهها تا ایجاد همگرایی، همدلی و هم افزایی و افزایش کلیت سرمایه اجتماعی موجود در میان فعالان اجتماعی درحوزه کودکان، زنان و خانواده۹» سخن به میان آمده است که این امر چنان القا میکند که گویی اسناد منتشر شده گویای همه مسائل مطرح شده نیستند.
طرحهای فمینیستی
توجه به توحید به عنوان مهمترین مبنای اسلامی سیاست گذاری امور اجتماعی از ضرورت های فراموش شده جامعه علمی و سیاستی فعلی ماست. در یک نگاه کلان و مبنایی، این طرح به روابط عرضی بین فردی توجه کرده است و از روابط طولی حاکم بر ارتباطات خانوادگی و اجتماعی غفلت ورزیده است. اقتضای مبنای توحیدی حاکم بر نظام فکری، اخلاقی و رفتاری اسلام این است که در سیاست ها، طرح ها و اقدامات در عین توجه به گفت و گوهای بین فردی به گفت و گوهای معنوی نیز توجه شود. وقتی رئیس جمهور حکمی مبنی بر اینکه «تا پایان دولت دوازدهم باید ۳۰ درصد از مسؤولیتها و پستهای دولتی در اختیار بانوان قرار بگیرد۱۰» را ابلاغ میکند، ذهن انسان به جای نگاه توحیدی به مقوله زن و خانواده به سمت و سوی ادبیات فمینیست قدرت طلب سوق پیدا میکند. ادبیاتی که «استقلال زن و برتریجوئی او بر مرد در کلیه عرصههای حیات که بهطور مشخص در بازی قدرت تجلی مینماید، معنای شاکله اصلی آن را شکل میدهد۱۱». این در حالی است که در نظام فکری اسلام به جای افتخار به افزایش مدیریت زنان و «گزارش دادن از افزایش انتصاب مدیران زن در دستگاههای اجرایی۱۲»، باید نظام ولایت تصریح شده در متون اسلامی برای ساختار خانواده به رسمیت شناخته شود و به جای افتخار به افزایش حضور اجتماعی زنان باید بر نقش هریک از اعضای خانواده متناسب با اولویتهایی که اسلام ناب برای اعضا مشخص ساخته توجه و تاکید شود. در جریان جهانی شدن، شاهد جریان انحرافی فمینیستی حاکم بر ذهنیت نخبگان و توده مردم در سطح جهان هستیم.
نیلوفر ابتکار در سخنرانیهای خود از واژگانی بهره میبرد که طرحهای خاصی را به ذهن متبادر میسازند: «سوء تفاهم، عدم توانایی در درست شنیدن، خشونت که کودک آزاری را نیز به همراه دارد از جمله مسائلی است که باید در این زمینه مدنظر قرار داد.۱۳» مثلا چنین به نظر میرسد که این طرح شکل دیگری از کنوانسیون حقوق کودک یا همان ۲۰۳۰ است.۱۴
روشن نبودن مخاطب
از آنجایی که در اهداف این طرح «علاوه بر افزایش تواناییهای تک تک شرکت کنندگان در هدایت تسهیلگرانه کارگاهها، ایجاد همگرایی، همدلی و هم افزایی و افزایش کلیت سرمایه اجتماعی موجود در میان فعالان اجتماعی درحوزه کودکان، زنان و خانواده۱۵» عنوان شده است، این سوال مطرح میشود که مخاطبان این طرح چه کسانی هستند؟ چرا این مخاطبان برای این طرح انتخاب شدهاند؟ آیا مخاطبان افراد سرپرست خانوادهها هستند یا تمام اعضای خانوادهها؟ آیا برای آگاهی کودکان در این طرح سهمی اختصاص یافته است؟
سخن آخر
هر چند این طرح بر ارتباطات درون خانوادگی تمرکز کرده و بر گفت و گوی بین افراد تأکید میکند اما به نقش رسانه در ایجاد شرایط پیش آمده و کمک به برون رفت از این وضعیت توجهی نشده و فرآیند پیادهسازی این طرح به صورت دورههایی آموزشی جهت آگاهی بخشی به خانوادهها طراحی شده است. به عنوان مثال «جمعآوری اسناد مکتوب مورد نیاز برای برگزاری کارگاه های استانی با استانداری واحد به طوری که نتایج و خروجیهای استانی قابل مقایسه باشد۱۶» به عنوان یکی از مراحل پیاده سازی طرح بیان شده است. همان گونه که نمایان است این طرح با اسمی شکیل اما در سکوت خبری در حال اجرا است. از آنجا که بسیاری از آگاهی بخشی مدنظر این طرح با استفاده از ظرفیتهای رسانه ای امکان پذیر است این سوال مطرح میشود که چرا این طرح در پستوها و بدون پوشش خبری مناسب به اجرا در آمده است؟ آیا آن چیزی که گفته میشود با آن چیزی که اجرا میشود تفاوتهایی دارد؟
۱٫ http://www.iribnews.ir/fa/news/2264457
۲٫ http://www.isa.org.ir
۳٫ http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=34254
۴٫ http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=34254
۵٫ http://women.gov.ir/fa/news/9342
۶٫ http://women.gov.ir/fa/news/9345
۷٫ http://women.gov.ir/fa/news/9345
۸٫ http://women.gov.ir/fa/news/9345
۹٫ http://women.gov.ir/fa/news/9345
۱۰٫ http://women.gov.ir/fa/news/8602
۱۱٫ http://ensani.ir/fa/article/68136
۱۲٫ http://women.gov.ir/fa/news/8602
۱۳٫ http://dolat.ir/detail/316635
۱۴٫ http://didban.ir/fa/news-details/42659
۱۵٫ http://women.gov.ir/fa/news/9345
۱۶٫ http://women.gov.ir/fa/news/9345
Sorry. No data so far.