راویت جان کری از «هیچوقت یک ایرانی را تهدید نکنید» و کلاه گشادی که بر سر تیم مذاکره کننده ایرانی گذاشت
جان کری در کتابی که اخیرا بنام «هر روز فرصتی دیگر است» پیرامون مذاکرات برجام می نویسد:
«یکی از دستیارانم داخل اتاق آمد و گفت صدایمان سالن پایین را برداشته و کل طبقه حرفهایمان را میشنوند. اندکی بعد نزد فرانک والتر اشتاینمایر، وزیر خارجه آلمان رفتم. به طعنه گفت از چیزهایی که شنیده اینطور دستگیرش شده که ظاهراً ملاقاتم با ظریف، سازنده بوده است.
«ظریف، در حالی که بلند میشد تا جلسه را ترک کند فریاد میزد: “این توهینآمیز است. شما میخواهید من را تهدید کنید. هیچوقت یک ایرانی را تهدید نکنید.” سکوت مختصری حاکم شد تا اینکه سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، یخ فضا را شکست و گفت: “یک روس را هم همینطور.”»
او اضافه میکند: «طعنه لاوروف باعث شد برخی خندههای عصبی سر دهند، ولی جلسه به پایان رسید. ناامید، برای صرف شام با تیم مذاکرهکننده آمریکا راهی سالن غذاخوری شدم. دور یک میز گرد و بزرگ نشستیم و هنگام صرف ششمین شنیتسل وینی آن هفته، درباره آنچه رخ داده بود، حرف زدیم. برای اولین بار از موقع شروع گفتوگوها به این فکر میکردم که باید وین را بدون توافق ترک کنیم.»…..
…«با سرعت هر چه تمامتر به اتاق بغلی رفتم. رابرت مالی از شورای امنیت ملی [آمریکا]، جان فاینر و وندی شرمن در آنجا منتظر تازهترین خبرها بودند. ” چیزی پیدا کنید که بدون هزینهتراشی برای ما و بدون اینکه ذرهای در مسائل اساسی تغییر ایجاد شود باعث شود او (ظریف) بتواند مشکلات را پشت سر بگذارد. تنها مانعی که الان وجود دارد همین است. نظری دارید؟” نگاه کردم و دیدم که همه شانه بالا میاندازند.»
طبق ادعای کری، در این نقطه سرپرست کارشناسان مسائل تحریمی آمریکا پیشنهادی مطرح کرده که خودش هم فکر نمیکرده مورد موافقت ظریف واقع شود. جان کری، اما این پیشنهاد را نزد ظریف برده و به تأیید وی رسانده است.
در کتاب آمده است: «کریس بکمایر، کارشناس مسائل تحریمی ما با احتیاط شروع به صحبت کردن کرد و گفت: “یک چیزی هست…” خزانهداری آمریکا از قبل آماده شده بود نام ۱۲ نفر از کسانی که در فهرست ایرانیهای تحت تحریم قرار داشتند را از این فهرست خارج کند. ما آن موقع، از این تصمیم برای لحظهای مثل حالا صرفنظر کردیم و این کارتی بود که ایالات متحده در جیب عقب ما گذاشته بود. حالا وقتش بود که آن را بازی کنیم. کریس توصیه کرد: “اینها آدمهای چندان اثرگذاری نیستند. ممکن است [خروج این افراد از فهرست تحریمها] کافی نباشد.”. اما من میدانستم که چیزی که اهمیت داشت ژست این مسئله و احترام گذاشتن به تصمیمهای سختی بود که ایرانیها گرفته بودند. عصایم را قاپیدم و به سمت در رفتم.
دوباره وارد اتاقی شدم که سرگئی و جواد در آن نشسته بودند. به جواد گفتم ما میخواهیم برای اینکه کار را به خاتمه برسانیم، یک گام دیگر برداریم. فهرست اسامیای که آماده بودیم آنها را از تحریمها خارج کنیم را به او دادم و پرسیدم: “توافق تمام است؟”
بعد از نیمه شب بود و فرصت یا انرژی زیادی برای جشن گرفتن باقی نمانده بود. بعد از آنکه با هم دست دادیم، به اتاقم برگشتم و در آنجا با رئیسجمهور تماس گرفتم تا خبر را به او برساند.
او از من تشکر کرد و من از او تشکر کردم. به او گفتم خودم را برای مبارزهای که با کنگره پیش رو داریم آماده میکنم. توافقی که میخواستیم را به دست آورده بودیم، حالا باید نگهش میداشتیم.»
Sorry. No data so far.