ابتذال هواداری و جبهه انقلاب

برخی از بزرگواران حاضر در عکس پایین خدماتی به انقلاب کرده اند که امثال من یک هزارم آن هم نکرده ایم و این نوشته نه نقد این عزیزان که نقد خود ماست..

از آفت هایی که با رشد شبکه های مجازی در بین ما تشدید شد مرجعیت برخی فعالان اجتماعی بود که فی نفسه دارای اشکال نیست،ایراد آنجاست که فضای هواداری بر فضای گفتمانی غلبه کرد و برخی افراد خود تبدیل به جزیی از منظومه فکری انقلاب شدند که مخالفت با آن آدمی را از دایره انقلابیون خارج میکرد‌،‌‌‌ نقد برخی حرام شد و عده ای از دوستان انقلابی در نوع برخورد با منتقدین عملا هیچ تفاوتی با طرفداران تتلو نداشته و هیچ مرزی برای حمایت از فرد مورد علاقه خود قائل نبودند.

حالا میزان انقلابی بودن شما نه عملکرد شماست نه میزان فهم شما از گفتمان امام و رهبری و نه حتی بزرگانی مانند مطهری و بهشتی و … بلکه انقلابی بودن منوط به پذیرش صد درصدی یکی از بت های رنگارنگ امروز جبهه انقلاب است. اینکه شما به نحوه هزینه کرد فلان قرارگاه فرهنگی نقد کنی یا فکر کنی خرید فلان دستگاه توسط فلان روحانی فعال جهادی اشتباه است و یا اگر به نحوه رفتار فلان هنرمند مثلا انقلابی و هوادارانش ایراد داشته باشی و یا مثلا برخی شیوه های عدالتخواهی فلان فعال اینستاگرامی را قبول نکنی پس یک انسان منحرف و خارج از موازین انقلاب هستی که ضرورت های جبهه را درک نمیکند.

این ابتذال هواداری سخیف که عمدتا مبنای گفتمانی و پشتوانه اعتقادی خاصی هم ندارد از اصلی ترین عوامل پسرفت این روزهای حزب الله است. نسل ما نه تنها امام و رهبری که حتی نسخه های پایینتر محتوایی تر را نه مطالعه کرده و نه قصد شناختشان را دارد و در رجوع به همین کپی ها و مفسرین سطح پایین تر هم در دام یک نوع فرهنگ هواداری سخیف افتاده که پای کامنت های مربوط به این بزرگواران به روشنی قابل ارزیابی است.

این مطلب که بسیاری از این عزیزان در عین خدمات درخشانی که داشته اند، گاهی اشتباه میکنند امر غیرقابل انکاری است که نه نافی نقاط قوت آنهاست و نه آنها را از دایره انقلاب خارج میکند اما اینکه یک جوان انقلابی برخی مواضع این دوستان را نپذیرد و یا اساسا با برخی از اینان مشکل داشته باشد نه گناه است نه حرام، بماند که در نظر برخی هواداران اگر برخی از اینها خطا هم کردند باید کتمان شود و به هیچ عنوان نقد نشود که مثلاَ جبهه انقلاب تضعیف نشود.
ادامه دارد…