پنج‌شنبه 25 مارس 10 | 21:47

انقلاب توئیتری ناکام؛ این‌بار در مولداوی

انتخابات 2009 مولداوي برگزار شد و مقامات اعلام كردند كه نتايج اوليه فرايند انتخاباتي نشان مي‏دهند كه حزب كمونيست تقريبا 50 درصد آراء را كسب نمودند… ده‎ها هزار تن بلافاصله پس از اعلام نتايج، شروع به اعتراض نمودند. اين تظاهرات با خشونت‏هاي سازماندهي شده، امكانات دولتي را هدف قرار دادند. اسناد بدست آمده از این جریان با انقلاب نارنجي اوكراين شباهت‏هايي داشتند …


مترجم: نوذر نظری- مخرج مشترك همه انقلاب‏های رنگی، موجي از اعتراضات و گاهي شورش‏هايي است كه هدفشان واژگون‏سازي يك دولت مركزي است و اغلب در زمان برگزاري انتخابات و اندكي پس از آن به وقوع مي‏پيوندد. آیا زمان آن نرسيده كه بدون توجه به اين امر كه اين انقلاب‏هاي كذايي توسط حاميان مشتاق غربي آن‎ها از جمله سازمان‏هاي غيردولتي، ديپلمات‏ها، تجار، نهادهاي دولتي و سران حكومتي، صحنه‏پردازي و مهندسي مي‏شوند، به بررسي آن‎ها بپردازيم؟ در كشورهايي كه بسیج عمومي از اين دست شايع است، رهبران طرفدار غرب هم بر اريكه قدرت تكيه مي‏زنند. اگر بتوانيم بر طرح اين انقلاب‏ها نگاه موشكافانه‏اي بيندازيم محال است به آساني از همزماني انقلاب‏هاي رنگي در كشورهايي كه با چين و روسيه مرز مشترك دارند، تعجب نكنيم.
بايد اين نكته را نيز خاطر نشان ساخت كه هيچ انقلاب رنگي در هيچ كشوري كه دولت آن وفادارانه حامي غرب است، رخ نخواهد داد. امروزه در حقيقت كاملا محتمل است حوادثي كه در مولداوي و ایران رخ داده‏اند نمی‎توانند حاوي علائم آخرين انقلاب رنگي باشند.

*****

3-s-h

انتخابات 2009 مولداوي برگزار شد و مقامات اعلام كردند كه نتايج اوليه فرايند انتخاباتي نشان مي‏دهند كه حزب كمونيست جمهوري مولداوی (كه با حزب چپ اروپايي آشنايي و نزديكي دارد)، تقريبا 50 درصد آراء را كسب نمودند. سازمان امنيت و همكاري اروپا (OSCE)، تائيد كرد كه انتخابات پارلماني مولداوي آزادانه و عادلانه بوده است. با اين وجود، ده‎ها هزار تن بلافاصله پس از اعلام نتايج، شروع به اعتراض نمودند. اين تظاهرات را به سختي مي‏توان به‎عنوان تجمعاتي صلح‏آميز قلمداد كرد چرا كه خشونت‏هاي سازماندهي شده، امكانات دولتي از جمله ساختمان مجلس و دفتر رياست جمهوري را هدف قرار دادند. اسناد بدست آمده از این جریان با انقلاب نارنجي اوكراين شباهت‏هايي داشتند كه با اعتراضات گسترده‏اي شروع شد و خواهان انتخابات جديدي بودند كه در آن سياستمداران مخالف كه از نتايج انتخابات جاري ناراضي بودند، بتوانند مشارکت كنند.

مخالفان پرچم‏هايي از روماني و اتحاديه اروپايي در دست داشتند. آن‎ها همچنين خواهان خلع دولت كنوني مولداوي از قدرت و تقبيح آن به‎عنوان يك رژيم توتاليتر و برگزاري انتخابات پارلماني شدند كه مجددا زمان آن مشخص شده باشد. مقامات بلندپايه دولت مولداوي اعلام كردند كه به اين گزارشات آشوب‏هاي مدني به‎عنوان وقايعي غيرقانوني می‎نگرند و متناسب با آن عمل خواهند كرد. به علاوه، سفير روماني در مولداوی به‎عنوان عنصر نامطلوب اعلام و فقط روادید ضروری براي اتباع روماني صادر شد. همچنين اجتماعات معترضين طرفدار دولت مولداوي در چندين شهر در روماني به وقوع پيوست.
اگرچه هيچ رنگي براي اين انقلاب رنگي انتخاب نشد اما اين حوادث از قبل به‎عنوان انقلاب تويتري موسوم شد زیرا گزارشات موجود بر روي سايتها نشان دادند كه سازمان‏دهندگان اعتراضات از ابزارهاي شبكه‏اي اجتماعي به منظور شعله‏ور ساختن آتش نارضايتي‏ها، استفاده گسترده‏اي نمودند.

رقابت ژئوپلتيك
براي تعيين اين كه آيا يك حادثه از نظر ژئوپلتيك داراي اهميت است يا نه، زمان‏بندي، عنصري است كه هميشه لازم است مدنظر قرار گيرد. فضاي بعد از فروپاشي شوروي يكي از فعال‏ترين عرصه‎هاي رقابت استراتژيك قدرت‏هاي بزرگ است و اكنون شاهد وقوع چندين نمونه جديد به قرار مي‏باشيم:
1. اين حقيقت كه اوكراين و گرجستان برخلاف فشار ديپلماتيك شديد از طرف اعضاي دائم ناتو، به‎عنوان عضو اين سازمان پذيرفته نشده‏اند.
2. برخلاف ديگر كشورهاي اتحاد جماهير شوروي سابق، دولت مولداوي اعلام كرد کیشینف بي‏طرف باقي خواهد ماند و اين كشور جانبداري از قدرت‏هاي بزرگ را رد مي‏كند. این موضع‎گیری كمابيش با موضع‏گيري اتخاذ شده توسط رئيس ديگر دولت شوروي سابق، تركمنستان، كه سياست خارجي‏اش را بايد به‎عنوان معيار بي‏طرفي صريح قلمداد كرد، شبيه است.
3. جنگ گرجستان ـ روسيه كه در آن مسكو شكست سختي را بر ارتش شديدا طرفدار غرب گرجستان وارد ساخت.
4. برگزاری نشست دولت قرقيزستان مبني بر بستن پايگاه ماناس.
5. اتحاديه اروپايي پروژه مشاركت شرق خود كه توسط لهستان و سوئد براي جذب كشورهاي اكراين، بلاروس، آذربايجان، گرجستان، مولداوي، و ارمنستان تدوين شده بود را اجرا كرد، اين پروژه از طرف مسكو به‎عنوان تلاش براي جذب اين كشورها و در حاشيه نگهداشتن آن‎ها از حوزه نفوذ روسيه تلقي شد.
6. تصميم اوكراين براي برگزاري انتخابات برنامه‏ريزي شده پيش از موعد مقرر. بايد اين نكته هم اضافه شود كه نامزدي ويكتور يوشچنكو به‎عنوان حامي غرب به طور ويژه اميدبخش نبود.
موارد فوق نشان مي‏دهند كه رقابت ژئوپلتيك بين روسيه و ناتو در حال تشديد است. در حقيقت سياستمداران بلندپايه روسي از قبل مدعي بوده‏اند كه ناآرامي‏هاي مدني در مولداوي توسط سرويس‏هاي اطلاعاتي غرب هماهنگ شده‏اند. آن‎ها همچنين بر اين امر تأكيد كرده‏اند كه هدف نهايي انجام تغيير رژيم در کیشینف است و بنابراين روماني به‎عنوان عضو ناتو مي‏تواند مولداوي را ببلعد. هيچ مسئله مرموزي وجود ندارد و ملي گرايان سرسخت در بخارست تمايل دارند كه با مولداوي الحاقی آنشلوسي داشته باشند. همچنين لازم است معلوم شود كدام منافع غرب مي‏توانند در حوادث اين جمهوري كوچك بعد از فروپاشي شوروي، وارد شوند.

منطقه‎ای جذاب
مولداوي يكي از فقيرترين و كم‏توسعه‏يافته‏ترين جمهوري‏هاي اتحاد جماهير شوروي سابق است كه داراي بشيترين تراكم جمعيتي است. اين كشور يك كشور محصور در خشكي است كه با روماني و اوكراين همسايه است. برنامه‏ريزان شوروي سوسياليستي تصميم گرفته بودند كه این منطقه در توليد غذا سرآمد و حرفه‏اي گردد. با وجود اين مولداوي كاملا يكدست و همگن نيست. زيرساخت صنعتي اين كشور در منطقه ترانسنيستريا بنا شده كه يك منطقه پرجمعيت با قوميت اسلاو (يعني تركيبي از روس‏ها و اوكرايني‏ها) است. اين منطقه عامل اصلي تامين درصد بالاي توليد ناخالص داخلي مولداوي به ميزان 40 درصد بوده و همچنين نقش مهمي در توليد كامل انرژی لازم براي صنعت مولداوي داشته است.
با پايان يافتن جنگ سرد، ديكتاتور روماني، «نيكولاي چائوشسكو»، اعلام كرد كه كرملين ناحيه بسارابيا (موسوم به مولداوی) كه او آن را بخشي از خاك روماني مي‏داند را به روسيه الحاق نموده است. فروپاشي اتحاد جماهير شوروي اوضاع را تغيير داد. كل اقتصاد مولداوي به طور ويژه از آن‎جا كه فقط محصولاتي مانند شراب، ميوه‏جات و نوشيدني‏ها و محصولات غذايي را صادر مي‏كند خيلي برجسته نيست. مولداوي وارد كننده اصلي زغال سنگ، نفت و گاز است زیرا داراي منابع ذخيره‏اي هيچ يك از محصولات فوق نيست. براساس كتاب حقايق جهاني سازمان سيا، این کشور در ميان رده‏بندي كشورها براساس درآمد ناخالص داخلي رتبه 138 را به خود اختصاص داده است. ترانسنیستريا پس از فروپاشي شوروي استقلال خود از مولداوي را اعلام كرد زیرا از رشد و برتري يك مولداوي ملي‏گرا و ظهور مجدد احساسات طرفدار روماني بسيار بيم داشت. اين امر موجب شعله‏ور شدن آتش جنگ بين کیشینف و جدايي‏طلبان ترانسنیستريايي شد. نيروهاي روسي به منظور پايان دادن به درگيري‏ها وارد منطقه شدند. از آن زمان تاكنون مناقشه خاموش شده است.
با وجود اين حضور نيروهاي نظامي روسي (كه در حدود 3 هزار نفر مي‏باشند) به ترانسنيستريا اجازه داده كه استقلال عملي خود از مولداوي را حفظ كند. اگرچه اين منطقه هنوز رسما به مولداوي تعلق دارد، در حقيقت منطقه مذكور، مقامات رسمي، ارتش، مديريت اجرايي، پول رايج، خدمات عمومي، پرچم، سرود ملي، قانون اساسي و لباس نظامي مخصوص به خود را دارد. نيمي از صادرات اين منطقه به روسيه صورت مي‏گيرد. روسيه از منطقه ترانسنیستريا حمايت مي‏كند زیرا نسبت قابل ملاحظه‏اي از قوميت‏هاي وفادار به مسكو، بخش عظيمي از جمعيت اين منطقه را تشكيل مي‏دهند. اين نكته دور از ذهن نيست چرا كه جمعيت مهمترين سرمايه و نادرترين منبع روس‏هاست. به علاوه منطقه ترانسنيستريا در شرقي‏ترين بخش مولداوي واقع شده و مهمتر از آن، با اوكراين هم مرز مشترك دارد. دليل ديگر اين است كه اقتصاد كوچك اين منطقه به صنعت عظيم، توليد منسوجات و توليد نيرويي وابسته است و این خود جذابيت خاصي به آن بخشيده است.

ولاديمير ورونين
به‎عنوان پيامد مداخله روسيه، كشينيف دقت نموده است كه به صورت يك دشمن سرسخت براي مسكو در نيايد. رئيس جمهور فعلي مولداوي، «ولاديمير ورونين»، در سال 2001 به‎عنوان نامزد حزب كمونيست جمهوري مولداوي به‎سمت رياست جمهوري انتخاب شد. بدون توجه به نام اين حزب، مي‏توان دولت او را به‎عنوان يك دولت عملگرا، تلقي كرد. براي مثال او تصميم گرفت كه طرح‏هاي خصوصي‏سازي را كه قبلا توسط رئيس جمهور قبلي شروع شده بودند، ادامه دهد. متعاقب آن در سال 2002، او با تعيين زبان روسي به‎عنوان دومين زبان رسمي كشور، ‏خشم ملي‏گرايان را برانگيخت. با وجود اين، اشتباه خواهد بود اگر كه به او برچسب طرفدار روسيه بزنيم زیرا سياست خارجي وي درصدد برقراري توازن بين منافع روسيه و غرب بدون جانبداري يكي از طرفين بوده است. براي مثال دولت او اعلام كرد كه درصدد گسترش روابط نزديك با اتحاديه اروپايي است كه يك مأموريت دائم را در کیشینف به عهده گرفته و نيز خواهان همكاري با ناتو و روسيه، به جز عضويت در ائتلاف آتلانتيك يا عضويت در سازمان پيمان امنيت جمعي(CSTO) به رهبري روسيه است. به علاوه اينها دولت ورونين اعلام كرده به جاي آن كه در روماني جذب و استحاله شود، مصر است استقلال خود را حفظ كند. به طور خلاصه او نه طرفدار روسيه است (مانند الكساندر لوكاشنكو) و نه طرفدار غرب است (مانند ميخائيل ساكاشويلي)، در عوض موضع‏گيري سياسي او به موضع‏گيري كوچماي اوكرايني، شواردنادزه گرجي و حتي نيازف تركمنستاني و بوردي موخايف شبيه است.

يك مولداوي طرفدار غرب
با وجود عوامل مذکور، دور از انتظار نيست فرض كنيم که ناتو به طور كلي و ايالات متحده به طور ويژه به تغيير رژيم در مولداوي تمايل دارند. هدف اصلي اين كار براندازي رژيم كنوني مولداوي و جايگزيني آن با دولتمرداني است كه خصومت بيشتري با روسيه داشته باشند. اگر چنين تلاشي به فرجام برسد روي كارآمدن يك دولت جديد در مولداوي كه بتواند براي بيرون انداختن نيروهاي روسي از منطقه ترانسنيستريا، تلاش براي عقب‏نشيني ارتش روسيه از اروپاي شرقي و به‎عنوان تلاشي براي كاهش نفوذ روسيه در فضاي بعد از فروپاشي شوروي و تقليل پرستيژ روسيه در اين منطقه و مناطق ديگر رجزخواني كند، دور از انتظار نيست. همچنين اين كار مي‏تواند هشداري از طرف غرب به مسكو مبني بر اين امر باشد كه كمترين پريشاني و سردرگمي روسيه از طرف ناتو به فال نيك و به‎عنوان يك امتياز قلمداد خواهد شد.
يك مولداوي مفروض طرفدار غرب مي‏تواند در قالب عضويت روماني وارد ناتو شود و باعث حركت مرزهاي ائتلاف ناتو به‎سمت شرق و تصويب و پذيرش عادي پروتكل‏ها براي اعضاي جديد خواهد شد. اين نكته را نيز نبايد فراموش كرد كه اگر كرملين با ظهور اين رژيم جدید مواجه شود معلوم نيست نهايتا به يك تغيير رژيم احتمالي در كشينيف واكنش نشان ندهد. به خصوص این‎که ممکن است هر دولت جديدي كه روي كار مي‏آيد تلاش كند با زور كنترل ترانستيستريا را به دست آورد، همانند اقدامي كه گرجستان در سال گذشته در قبال اوسيتاي جنوبي انجام داد.
آن چه مبرهن است اين است كه مسكو نمي‏خواهد در دام مناقشه‏اي بيفتد كه مي‏تواند منابع مالي، نظامي، ديپلماتيك و سياسي اين كشور را مستهلك سازد. از اين رو تصميم‏سازان روسي دوست ندارند با یک اتفاق در مولداوي مواجه شوند و آن نمايشنامه‏اي است كه قبلا روي صحنه رفته است. بنابراين معقول خواهد بود خاطرنشان سازيم كه روسيه به منابع اطلاعاتي خود كه در ماوراي بحار از آن‎ها استفاده مي‏كند به منظور مقابله با حركت‏هاي ضدروسي در مولداوي قبل از آن‎كه هرگونه اعزام نيروي نظامي مدنظر قرار گيرد، متوسل شود.
هنوز خيلي دير است دقيقا به پيش‏بيني اين امر بپردازيم كه كدام پيشرفت‏هاي تعيين‏كننده در مولداوي به وقوع خواهند پيوست و چگونه اين پيشرفت‏ها خود را آشكار مي‏سازند.

مداخله
اتهامات روسيه مبني بر دخالت آژانس‏هاي اطلاعاتي غربي هنوز ثابت نشده‏اند چراكه همه عمليات‏هاي زيرزميني براساس اصل انكار معقول و قابل پذيرش، عمل مي‏كنند. باوجود اين، يك سري حقايق مشروط وجود دارند كه به‎نظر مي‏رسد مداخله بيگانگان را ثابت مي‏كنند. براي مثال بعضي مؤسسات نيمه‎رسمي غربي و سازمان‏هاي غيردولتي به آساني فعاليت‏هاي خود در مولداوي را تائيد مي‏كنند.
وب سايت موسسه كمك‏هاي خارجي ايالات متحده (USAID)، كه نگران فعاليت‏هاي آژانس در مولداوي است، از بعضي از افراد و آژانس‏هايي كه مشمول «برنامه مشاركت شهروندي مولداوي» و «برنامه آموزش و دسترسي به اينترنت» در اين كشور هستند را نام می‎برد. «برنامه آموزشي و دسترسي به اينترنت» اهميت قابل ذكري دارد چرا كه در آن از شبكه‎هاي ا جتماعي آن لاين براي افزايش فعاليت‏هاي ضدحكومتي استفاده فراوان شده است. وب سايت USAID مشخص مي‏سازد كه برنامه اين موسسه بستر لازم براي دسترسي بنيادها و موسسات محلي به اينترنت و آموزش گسترده در تمام ابعاد فناوري اطلاعاتي را فراهم مي‏سازد. اين موسسه همچنين خاطرنشان مي‏سازد كه گروه‎هاي هدف اين طرح عبارتند از مقامات دولتي، روزنامه‏نگاران، دانشجويان، نمايندگان سازمان‏هاي غيردولتي محلي و داخلي، اساتيد دانشگاه و مقامات بهداشتي.
اين مثال‏ها به طور ويژه کمک می‎کنند بتوانيم اين نكته را مدنظر قرار دهيم كه اين سازمان‏ها در واقع عوامل و مشاركت‏كنندگان اصلي انقلاب‏هاي رنگي پيشين مي‏باشند. اين به آن دليل است كه هم بازيگران و هم طرز عمل آن‎ها هنوز هم به‎طور گسترده لايتغير باقي مانده است. يكي از مخالفان و سازمان‏دهندگان بدنام انقلاب توتيري، يك روزنامه‏نگار با نام «ناتاليا مورار» است. وی فعاليت‏هاي شديد ملي‏گرايانه كمونيستي و حامي دول غربي را به حيطه خود درآورده است.
به‎طور خلاصه و با در نظر داشتن موارد موافق، می‎توان گفت که اين روند مشابه يك داستان مواجهه ژئوپتيك بين روسيه و غرب است. شواهد و پيچيدگي‏هاي استراتژيك آن عميق‏تر خواهند شد زیرا موج‏هاي شوك‏برانگيز قوي را به درون اروپاي شرقي و فضاي بعد از فروپاشي شوروي خواهد فرستاد.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.