چهارشنبه 29 دسامبر 10 | 15:27

9 دي پايان توهم اكثريت ِ اقليت

دي را بايد نتيجه طبيعي صبر، تحمل و گذشت مردم بر چند ماه حرمت‌شكني، زياده‌خواهي، قانون شكني و اهانت جماعت فتنه‌گر دانست. مردمي كه خود بهتر از هركسي مي‌دانستند به چه كسي راي داده‌اند.


تریبون مستضعفین- امید حسینی – حمايت مادي و معنوي مردم از حكومت، پشتوانه بسيار مهمي براي هر حكومت و هر نظامي است. مشروعيت مردمي، نقش مهمي در قدرت، ثبات و عملكرد حكومت‌ها دارد و اگر نظام‌هاي سياسي فاقد پشتوانه مردمي باشند، با مشكلات زيادي چه در داخل و چه در خارج از كشور مواجه مي‌شوند.

در بسياري از نظام‌هاي سياسي، مشاركت سياسي مردم به حضور آنها در انتخابات مختلف بستگي دارد. در نظام و حكومت ما هم، شركت مردم در انتخابات يكي از راه‌هاي مشاركت سياسي آنهاست و حكومت خود را مديون اين حضور مردمي مي‌داند. براين اساس حضور 40 ميليوني مردم در انتخابات سال گذشته، يعني مهر تاييد بر نقش مردم و نيز مشاركت اكثريت مردم ايران در سرنوشت سياسي خود و به رسميت شناختن سيستم موجود.

البته در جمهوري اسلامي راه‌هاي ديگري هم براي نشان دادن حمايت مردم از نظام اسلامي وجود دارد از جمله حضور مردم در راهپيمايي‌هاي سراسري و تظاهرات مختلفي كه هر ساله در حمايت و پشتيباني از آرمان‌هاي انقلاب و جمهوري اسلامي برگزار مي‌شود. قطعا يكي از باشكوه‌ترين و پرمعناترين تظاهرات سال‌هاي بعد از انقلاب، خروش سراسري مردم در 9 دي سال 88 بود.

به طور عام در سال‌هاي بعد از انقلاب و به طور خاص در سال گذشته، خيلي‌ها سعي كردند به اشكال مختلف اين حضور آگاهانه مردم را زير سوال ببرند. يك روز بالكل منكر پشتوانه مردمي نظام ‌شدند. روزي با اهانت به مردم، سانديس و برگه ماموريت و مرخصي و اجبار را بهانه كردند و گاهي هم كه زيرسوال بردن اصل حضور مردم ناممكن بود، همه جمعيت را همراه و هم جهت با خود و مخالف با نظام اسلامي معرفي كردند!

مثلا بعد از دوم خرداد سال 76، برخي افراد و گروه‌هاي سياسي كه خود سالها در اركان حكومتي اين نظام حضور داشتند، يكدفعه ژست اپوزوسيون به خود گرفتند، گويي براي اولين بار به قدرت رسيده‌اند! به همين منظور آنها سعي كردند راي 20 ميليوني مردم به سيد محمد خاتمي را، مخالفت با نظام اسلامي تعبير كنند! هرچند شكي نيست كه يكي از دلائل پيروزي خاتمي، جواب «نه» به سياست‌هاي جناح راست آن روزگار بود، همچنانكه يكي از دلائل پيروزي اصولگرايان در انتخابات مختلف سال‌هاي اخير جواب منفي به سياست‌هاي اصلاح‌طلبان در سال‌هاي زمان مسئوليتشان بود.

البته رفتار سياسي اصلاح‌طلبان ثابت كرده است كه آنها نه ظرفيت پيروزي را دارند و نه ظرفيت شكست را. نه تحليل درستي از 2 خرداد دارند و نه از 22 خرداد! اصلاح‌طلبان كه خود را افرادي بالغ (بلوغ سياسي) مي‌دانند، اين بار هم مثل گذشته در اقدامي كودكانه و به دور از آداب و اصول دموكراسي، به آراي مردم احترام نگذاشتند و بخشي از حاميانشان را براي زير سوال بردن راي اكثريت مردم به خيابان آوردند.

25 خرداد در حقيقت ادامه جو انتخاباتي و هيجاني روزهاي تبليغات قبل از انتخابات بود. در انتخابات سال گذشته، رقابت‌هاي انتخاباتي آنچنان گرم و پرشور بود كه حاميان كانديداها تا نيمه هاي شب در خيابان‌ها حضور داشتند. 25 خرداد ادامه چنان جوي بود و طرفداران كانديداي شكست خورده با دعوت او و اطرافيانش و با بهانه تقلب و البته برخي هم در اعتراض به دروغ «خس و خاشاك» به خيابان آمدند.

درباره 25 خرداد تحليل‌هاي اشتباه و اغراق‌آميزي مطرح شده است. اصلاح طلبان و حاميان جريان فتنه با جنجال و هياهو سعي كردند جمعيت اين روز را ميليوني نشان دهند. اگر سري به سايتهاي مختلف اين جريان بزنيد، ادعاهاي متعدد و متناقضي درباره جمعيت 25 خرداد مي‌بينيد: يك ميليون، دو ميليون، سه ميليون، چهار ميليون و اين اواخر پنج ميليون!

كاري به تخمين جمعيت ندارم، مساله مهم اينست كه 25 خرداد هنوز يك صحنه انتخاباتي بود و ربطي به مخالفت مردم با نظام نداشت. چرا كه عناصر پشت صحنه هنوز به ميدان نيامده بودند و شعارهاي انحرافي و اهانت آميز و برنامه‌هاي بعدي فتنه‌گران براي بسياري از مردم و حتي حاميان موسوي مشخص نبود.

به همين علت، رهبر معظم انقلاب در خطبه‌هاي 29 خرداد، اين قبيل تجمعات را «اردوكشي خياباني» براي تحت تاثير قرار دادن انتخابات تفسير كردند :« زورآزمائى خيابانى بعد از انتخابات كار درستى نيست، بلكه به چالش كشيدن اصل انتخابات و اصل مردم‌سالارى است.» ايشان تاكيد كردند كه قدرت و جايگاه هر فرد و حزب و گروهي، در روز انتخابات و پاي صندوق‌هاي راي مشخص مي‌شود نه در كف خيابان‌ها.

البته شكي نيست كه در همين راهپيمايي به ظاهر سكوت و آرام نيز، بسياري از عناصر فرصت‌طلب و مخالف نظام و نيز ارازل و اوباش حضور داشتند كه حضورشان ربطي به انتخابات نداشت. همچنانكه در پايان اين راهپيمايي به اصطلاح آرام، گروهي به پايگاه بسيج حمله كردند و آنجا را به آتش كشيدند!

در اينجا يك نكته را بايد در نظر داشت. به طور طبيعي و به دلائل مختلف انگيزه مخالفين جمهوري اسلامي براي برپايي تجمع و حضور در خيابان براي نشان دادن مخالفت خود با نظام، بيشتر از مردم عادي و حاميان نظام جمهوري اسلامي است، مگر آنكه خطري متوجه نظام باشد! (مثل راهپيمايي سراسري مردم در 23 تيرماه 78 و 9 دي 88 )

در اين ميان، دستگاه‌ها و رسانه‌هاي تبليغاتي جريان فتنه تلاش زيادي كردند تا همچنان اين اغتشاشات را، اعتراضات مردمي و معترضان را تا حد امكان اكثريت مردم ايران بنامند.

به عنوان مثال سايت فتنه‌گر آينده، بعد از نماز جمعه آقاي هاشمي در تاريخ 26 تيرماه، در ادعايي مضحك و خنده‌دار، آنرا نمازجمعه تاريخي و بي‌نظيرترين نمازجمعه تهران بعد از نماز‌هاي اول انقلاب خواند! اين در حالي بود كه نمازجمعه مورد نظر، چه از نظر كمي و چه از نظر كيفي، اصلا و ابدا قابل مقايسه با نماز‌جمعه‌هايي كه به امامت رهبر انقلاب برگزار شده و مي‌شود، نبود.

همه اين تبليغات پرهياهو و البته دروغ فتنه‌گران، به اين خاطر بود كه همچنان خودشان را داراي پشتوانه عظيم مردمي نشان بدهند، اما واقعيت آن است كه بعد از خطبه‌هاي نماز 29 خرداد رهبري، جمعيت معترضان روز به روز كاهش پيدا مي‌كرد كه اين مساله ناشي از فروكش كردن جو تبليغاتي و هيجاني انتخابات، عدم ارائه پاسخ منطقي و مدارك كافي به ادعاي تقلب و مطرح شدن شعارهاي انحرافي از سوي فتنه گران و رو شدن چهره واقعي آنها بود.

البته جماعت فتنه گر، خشونت و سركوب را علت كاهش جمعيت معترضان مي‌دانستند كه اين توجيه درستي نبود. براي آنها كه با تقليد ناشيانه از انقلاب اسلامي، سعي داشتند نظام اسلامي را سرنگون كنند، خشونت نبايد مانع كارشان مي‌شد. چرا كه مردم ايران در سال 57 علي‌رغم افزايش خشونت‌ها از سوي رژيم طاغوت، يك لحظه هم عقب ننشستند بلكه روز به روز بر تظاهرات و حضور مردم افزوده مي‌شد.

البته مقايسه حركت عظيم مردم در انقلاب اسلامي با حركت كاريكاتوري جماعت فتنه‌گر، مخصوصا مقايسه عملكرد خشونت بار و ضدانساني رژيم شاه با جمهوري اسلامي، واقعا ظلم بزرگي است در حق انقلاب اسلامي. اما حرف اين است كه حتي اگر خشونت‌ها را بپذيريم، اين نمي‌تواند توجيه درستي براي كاهش شديد جمعيت فتنه‌گران باشد.

واقعيت آن است كه با گذشت زمان و با كمرنگ شدن بهانه تقلب، خواسته‌ها و شعارهاي ديگري به ادبيات گروه باقيمانده اضافه شد كه شعار مورد انتظار اكثريت حاميان موسوي در انتخابات نبود. همان طوري كه قبلا نوشتم، راي 14 ميليوني موسوي در انتخابات، به چند گروه، دسته و پايگاه اجتماعي مختلف تعلق داشت كه تنها بخش كوچكي از آن، جماعت ضدانقلاب و مخالف با نظام  بودند. بنابراين در اعتراضات و اغتشاشات سال گذشته، وقتي كم‌كم بهانه‌هاي ديگري جاي دروغ تقلب را گرفت، اكثريت حاميان موسوي كه دلبسته نظام و رهبري بودند، از صحنه كنار رفتند و مخالفين نظام و البته جمعي از اراذل و اوباش در صحنه باقيماندند كه در مناسبت‌هاي مختلف از جمله روز قدس، روز دانشجو و روز عاشورا همچنان به فتنه‌گري خود ادامه دادند.

اوج اينها را مي‌توان در شعارهايي چون «نه غزه نه لبنان» «جمهوري ايراني» و «مرگ بر اصل ولايت فقيه» و يا حوادث روز عاشوراي سال گذشته ديد كه در نهايت منجر به خشم و خروش سراسري مردم در 9 دي شد.

9 دي را بايد نتيجه طبيعي صبر، تحمل و گذشت مردم بر چند ماه حرمت‌شكني، زياده‌خواهي، قانون شكني و اهانت جماعت فتنه‌گر دانست. مردمي كه خود بهتر از هركسي مي‌دانستند به چه كسي راي داده‌اند. مردمي كه مي‌ديدند گروهي با توسل به زور و اجبار و جنجال و هياهو و آشوب و اغتشاش، مي‌خواهند راي آنها را ناديده بگيرند. مردمي كه دروغ تقلب را در حقيقت توهين به خود و شعور خود مي‌دانستند. 9 دي اعتراض سراسري اكثريت مردم ايران در همه شهرها و روستاهاي دور و نزديك به توهم «اكثريت بودن» اقليتِ فتنه‌گران در چند خيابان تهران بود.

البته علت اصلي حركت مردم در 9 دي، دفاع از انتخابات نبود، چرا كه مردم جواب خود را به اصلاح‌طلبان، در روز انتخابات و در پاي صندوق‌هاي راي داده بودند. 9 دي دفاع از نظام، انقلاب، ولايت فقيه و شخص رهبري بود كه فتنه‌گران به بهانه‌ي انتخابات، اينها را هدف گرفته بودند.

  1. ر
    1 ژانویه 2011

    تیترت جالبه ولی مطابت اشتباست.
    اتفاقا 9 دی نشون داد با همه تدارکاتتون نتونستین جمعیتی به اندازه 25 خرداد جمع کنید. پس پایان توهم اکثریت بودن شماست دوست عزیز

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.