1
طاغوتي كه دشمن انسان و انسانيت است و نابودكنندهي ارزشها و منحرف كنندهي برنامههاي دين و انقلاب است، و پيامبران از جانب خداوند متعال مامور مبارزه با او و از ميان بردن او، بودهاند. سه طاغوت است، نه يكي :«ولقد ارسلنا موسي بآياتنا وسلطان مبين. الي فرعون و هامان و قارون…» (غافر/23 و24)
از اين گونه آيات قرآن كريم بخوبي روشن ميشود كه يك نظام طاغوتي، يك مثلث است (ضلعسياسي«فرعون»،ضلع اقتصادي«قارون» و ضلع فرهنگي«هامان») كه تا آن از ميان نرود، ملتي نجات نمييابد.
…طاغوت سياسي، موجب فساد جامعه و تباهي روابط اجتماعي و تزلزل بنيادهاي اصيل زندگي است. طاغوت اقتصادي، عامل شيوع استثمار و تحقير انسانيت و پايمال شدن حقوق انساني و حيات ديني افراد است، بويژه طبقات فاقد تامين. طاغوت فرهنگي و فكري، مبلغ وتوجيهگر آن دو طاغوت است، و مروج ناآگاهي و تفكر ارتجاعي است، و باعث از ميان رفتن فكر آزاد و عقيدهي حق و ترك پاسداري ارزشها و فضايل.
بنابراين يك نهضت ديني كامل و منطبق با قرآن، آن است كه با اين هرسه جريان(طاغوت)- به صورتي راستين وجدي- مبارزه نمايد….پس هنگامي كه طاغوت سياسي و طاغوت اقتصادي ساقط گشتند و طاغوت فرهنگي حذف شد، يك نظام طاغوتي ساقط شده است و يك ملت در آستانه نجات قرار گرفته است.
قيام جاودانه/محمد رضا حكيمي/صفحه168
علامه حكيمي همچنين معتقد است كه در انقلاب اسلامي ما تنها طاغوت سياسي سرنگون شد، لذا وجود دو طاغوت ديگر يعني طاغوت اقتصادي و فرهنگي نه تنها به خودي خود مانع از دستيابي به آرمانهاي انقلاب شدند، بلكه موجبات فساد در نظام سياسي را نيز فراهم كردند.
2
از اولين گامهايي كه پس از انقلاب اسلامي در جهت حذف طاغوت فرهنگي برداشته شد، حركت «انقلاب فرهنگي» بود. انقلاب فرهنگي ميخواست ويران كند تا دوباره بسازد. طاغوت فرهنگي را سرنگون كند تا «فرهنگ انقلابي» را جايگزين نمايد. لذاست كه انقلاب فرهنگي(همانند همهي انقلاب ها) يك لبهي سلبي دارد و يك لبهي ايجابي. از يك سو نفي توامان التقاط و تحجر از عرصهي اجتماع (التقاط ماركسيستي و سرمايهداري و… وتحجر علمي وديني و…) را پيگيري ميكند و از سوي ديگر تلاش در جهت تبيين واستقرار فرهنگ اسلام انقلابي،كه همان اسلام ناب محمدي است.
3
يكي از موثرترين نهادها بر فضاي فكري وفرهنگي جامعه، دانشگاه است.تغييرات وتحول در اين نهاد موجب تحول در ديگر دستگاههاي فرهنگي و در عرصه اجتماعي- سياسي خواهد شد. از سوي ديگر پس از پيروزي انقلاب، دانشگاهها تبديل به پايگاه اصلي نيروهاي معارض ومعاند انقلاب شده بود. (تا جايي كه در دانشگاه انبارسلاح يافت شد.) همچنين فضاي عمومي دانشگاه و اساتيد آن فاصله بسيار عميقي با مباني انقلاب داشت. اينها همه سبب شد كه حركت انقلاب فرهنگي، از دانشگاهها آغاز شود ولي قرار نبود و نيست كه در آن متوقف گردد.
4
محافظهكاران بيشتر به دنبال استفاده از لبهي سلبي انقلاب فرهنگي بوده و هستند تا به استناد آن به برخورد حذفي با تفكرات و افراد التقاطي (به زعم خويش) بپردازند. اينان به دنبال حفظ سكون و سكوت فضاي فرهنگياند، نه به دنبال ايجاد فرهنگ آرمانخواه و تحول طلب. لذاست كه نفي تحجر و مبارزه با آن را به فراموشي ميسپارند. و گويي نميدانند كه «اگر تحجر راه بر اجتهاد نميبست، التقاط ميدان نمييافت.»1
5
انقلابي بودن بيش از همه در تقابل وتضاد با محافظهكاري است(محافظهكاري قتلگاه انقلاب است) لذاست كه اگر انقلاب فرهنگي درست معنا و مطالبه گردد، محافظهكاران را رسوا ميكند و راه خود را ميگشايد.
امروز نهضت آزاد انديشي، جنبش نرمافزاري،كرسيهاي مناظره وبحث و…همگي فريادهاي «تفكر انقلاب فرهنگي» در عرصه ايجابي آن است كه متاسفانه استفادهاي شعاري يافتهاند و جدي گرفته نميشوند.
6
«تفكر انقلاب فرهنگي» ميبايست پس از ايجاد، خود را در قالب يك ارگان ونظام نهادينه مينمود تا بتواند بصورت نظام يافته و متمركز اهداف خود را پيگيري نمايد و امري موقتي(ستادي)تلقي نگردد. بنابراين«شوراي عالي انقلاب فرهنگي» پديد آمد. جفا به آرمانهاي انقلاب فرهنگي است، اگر امروز اين شورا وقت خود را محدود به تشويق و تقدير از چند مدير و انتصاب چند رئيس دانشگاه و بحثهاي اجرايي اين چنيني نمايد و از مهندسي فكري و فرهنگي جامعه بر اساس اسلام ناب محمدي غفلت ورزد.
7
امروز عرصه فكري و فرهنگي كشور دچار معضلات و تعارضهاي جدي است. دستگاههاي فرهنگي متنوع و متعددي وجود دارند كه با سياستها وراهبردهاي متفاوت (وحتي متناقض) به مدد اعتبارات و پول بيت المال فعاليت ميكنند و نه تنها هيچگونه ارتباط و تعامل منطقي بينشان وجود ندارد،بلكه بعضاً تاثيرات يكديگر را خنثي مينمايند.
از همه مهمتر آن كه اين دستگاهها يا وضعيت مطلوب وآرماني تعريف شدهاي ندارند و در پي حفظ شرايط موجودند(وسرگردان هستند) و يا آنچه تعريف كردهاند با مباني و آرمانهاي اسلام انقلابي كه امام تبينش نمود درتعارض است . به راستي كداميك از دستگاههاي فرهنگي ما، ازسكوت مردم در قبال مرگ43 كارتن خواب در همسايگيشان (در خيابانهاي شهر) احساس خطر فرهنگي كرد؟(وهمچنين از عدم مطالبهگري،سكوت در مقابل رشوه و…)
8
«انقلاب فرهنگي» حركتي است براي استقرار «فرهنگ انقلابي». و اگر بخواهيم انقلاب اسلامي به حيات خويش ادامه دهد و به آرمانهايش دست يابد، راهي جز جديگرفتن اين مقوله نداريم.
امروز شوراي عالي انقلاب فرهنگي رسالت اجرايي شدن آرمانهاي انقلاب فرهنگي را بر دوش گرفته است، و اين مهم حاصل نميشود جز آنكه شورا «مديريت فرهنگي»را مهمترين وظيفه خويش بداند و به وظايف مديريتي خويش (برنامهريزي، سازماندهي، كنترل، رهبري و…) در قبال فرهنگ انقلابي عمل نمايند.
پي نوشت:
1-نقل به مضمون از استاد رحيمپور
Sorry. No data so far.