تریبون مستضعفین- چنانچه میدانیم، حجتیهایها، سالهاست که بزرگترین دشمن «شیعه» را «وهابیت» میدانند و با استفاده از شبکههای ماهوارهای و سایتهای متعددشان – بهزعم خود – به مبارزه با ایشان مشغولاند و همچون گذشته هر خطی جز این خط را انحراف از اولویتها و اصول ولایتیبودن میدانند!
کسی در انحراف و خباثت وهابیون حرفی ندارد و چنانچه مبرهن است، یکی از خطرهای فعلی که «جهان اسلام» را تهدید میکند، این فرقه جعلی استعمارساخته است و البته هر وهابیتستیزی انجمنی نیست، اما سخن بر سر آن است که وهابیتستیزی باید به سبک چهکسی يا چه كساني صورت پذیرد؟! سبک امام و رهبری و عالمان بصیر شیعه یا سبک حجتیهایها؟! شاید در بازخوانی مدل بهاییتستیزی انقلابیون و حجتیهایها در قبل انقلاب، درسهای خوبی نهفته باشد.
آنچه در این مجال بدان خواهیم پرداخت، مقایسه «وهابیت با اهل سنت اصیل» و «انجمن حجتیه با شیعیان اصیل»، و توجه به نقاط اشتراک این دو دشمن بهظاهر خونی(!) است. در خلال مباحث، نکاتی را پیرامون سئوالات فوق نیز متذکر میشویم:
اصلسازی فروع
هر دو فرقه، این ویژگی را دارند که از برخی فروع، اصل ساختهاند و چنان آن را گسترش دادهاند که به حیاتیترین مسأله بدل شده و از اینرو از دیدن مشترکات بازماندهاند. وهابیها، شیعیان را خطر اصلی جهان اسلام معرفی میکنند؛ حال آنکه حداقل در مسائل اساسی چون اعتقاد به خدا، پیامبر، قبله، کتاب و حتی بسیاری از مسائل فقهی با او اشتراک دارند! انجمنیها نیز در اینسو همان کار را کردهاند!
ناگفته نماند که سیاست خطرناک «وهابینمایی اهل سنت» در جهت سد شدن راه تقریب شیعه و سنی، سیاست استعماری کثیفی است که چند سالی است پیگیری میشود و اتفاقا انجمنیها نیز به استقبال این تله رفتند و برای بستن راه وحدت مذهبی، به وهابینمایی همه اهل سنت دامن زدند!
بدیهی است که یکی از دشمنان مهم ما وهابیت است، ولی چون اولویتنشناسی و تغییر جای اهم و مهم، ویژگی اصلی انجمنیهاست، از این دشمن به مهمترین دشمن تعبیر کرده و سیاستگذاران بینالمللی ظلم و فساد را به فراموشی سپردهاند! بر همین مبنا با وهابیونی که شیعه را دشمن اصلی خود میانگارند نیز میتوان محاجه کرد و پرسید که آیا حتی بر اساس اصول قرآن و سنت، مبارزه با مستکبرانی که اینگونه در حال استثمار جهان و کشتار مسلماناناند، بر مبارزه با شیعیان تقدم ندارد؟!
ظاهربینی و جزیینگری
هر دوی این جریانات، مبتلا به مرض جزیینگری و ظاهربینیاند. برخی نگرشهای غلط و رفتارهای بدون اولویتی که از این جریانات دیده میشود، ریشه در جزیینگری و ظاهربینی آنان دارد. این جریانات فارغ از رفتار متقابلانهشان با یکدیگر، تمایزی نیز نسبت به همطرازان خود دارند که عمده آن همین نگرش مناسکی به دین است. نگاه فردی، بسته و متحجرانه به دین باعث شده تا حساسیتهای اینان نیز به سمت و سویی خاص گرایش یابد.
هر دو گروه نسبت به هر نوع اجتهاد روزآمد از دین موضع میگیرند. البته این بدیهی است، آنکه نگاهی صرفا فردی و بهدور از لوازم نگرشهای حکومتی به آموزههای دینی دارد، در مقابل موضوعات جدید، پاسخگو نخواهد بود، لذا در برابر آنها مواضعی نامناسب خواهد گرفت. تأکید این جریانات بر دوری از مسائل سیاسی مهم مبتلابه جهان اسلام و کشورهای مسلمان، نشانهای دیگر از این نوع تفکر است.
انجمنیها که چنین سینهچاک شیعیاناند، در نقاطی حساس، پرده رسواییشان به کنار رفته و صورت حقیقیشان هویدا شده است! حزبالله لبنان با اینکه شیعه است، ولی چون در مقابل صهیونیستهای خبیث و نه مثلا وهابیها میجنگد، شایسته تقدیر جانانه و حمایت مردانه نبوده و شیعیان مظلوم کویته پاکستان نیز به جرم حضور در راهپیمایی روز قدس، بهدلیل حضور در اقدامی سیاسی، بایسته حمایت و دادخواهی نيستند! در آن سو نیز حزبالله لبنان و حماس، با اینکه مردانه در مقابل صهیونیستها جنگیدهاند، اما بهدلیل آنکه از خط اصلی(!) مبارزه فاصله داشتهاند، توسط علمای وهابی تکفیر میشوند!
انحراف از خط اصیل
هر دوی این جریانات، جریاناتی انحرافیاند. بدین معنا که از خط اصیل شیعه و سنی فاصله بسیار دارند. انجمنیها آنکه را علیه وهابیت اقدام میکند، اصیل میدانند ولی اگر طلبهای در حال جهاد در راه اعتلای نام اسلام در جهان و تحکیم جایگاه حکومت اسلامی باشد، او را آخوند حکومتی و جیرهخوار و منحرف مینامند!
وهابیت نیز انحرافی اساسی از جریان اصیل اهل سنت دارد. جریان ارزشمندی که از دیرباز حب اهلبیت را با خود داشته و در کنار شیعیان به مبارزه با ظالمان جهان مشغول بوده و امروز نیز همان راه را ادامه میدهد؛ آنچه امروز در حرکت مجاهدان حماس و جهاد اسلامی یا کشتی آزادی ترکیه و… بهخوبی مشهود است؛ تا جاییکه میتوان آنان را شیعیان سیاسی و سنیان فقهی نامید.
مشکوک و استعمارساخته
هر دوی این جریانات بنا بر اظهارات صریح بزرگان و همچنین برخی کدهای تاریخی، مستقیما یا غیرمستقیم، متأثر از سیاستهای خباثتآلود استعمار بودهاند که از بدو تشکیل میتوان مصادیق همسویی آنان با سیاستهای استعماری را رصد کرد. البته بدیهی است که سازههای استعماری نیز باید بر روی بسترهایی مناسب بنا شوند که نگرشهای خاص و غلط موجود، همان بسترها بوده که استعمار آنها را محمل گسترش آن فکر غلط قرار داده است.
یاور عملی استکبار
این دو جریان در نتیجه کارهایشان نیز اشتراک دارند که آن همراهی عملی با سیاستهای مستکبران جهان کنونی است. اینکه عالِم نادانی در بحبوحه اوجگیری جریان قرآنسوزی که به وحدت مسلمانان در مقابل آمریکا منجر شده بود، به همسر پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) توهین روا کرده و تمرکز را از جنایتکاران بازمیگرداند، به چهکسی سود میرساند؟! اینکه میلیونها مسلمان که شأنشان از کعبه بالاتر است، در عراق و افغانستان و فلسطین و سودان در حال هتک حرمت و کشتار باشند و باز حکم به تکفیر شیعیان و انتحار در میان آنان داده شود، همسویی عملی با اشغالگران و صهیونیستها نیست؟!
همینجا، برخی حضرات در مقام محاجه، یقهات را میگیرند که دیدی ما گفتیم وهابیت خطر اصلی است؟! آیا باید این عملیاتهای انتحاری را ببینید تا به حرف ما برسید؟! اما از این سادهدلان باید پرسید که چرا دستنشاندههای انگلیسی وهابیت، شوشتری و محمدزاده و برهانعالی و شیخالاسلام را میزنند، ولی با این علمای بهظاهر دوآتشه دشمن خود، کاری ندارند؟! آیا خطر اینان که بهظاهر در حال رسواسازی وهابیتاند، برایشان بیشتر از کسانیکه منادی وحدتاند و خادم ملت، نیست؟!
بهنظر میرسد عدم نقد رویکرد و مبانی مورد ادعای اینان از شیعیگری، کار را بهجایی رسانده که برخی تصور میکنند مسأله «وحدت» صرفا سیاسی است و تفاوت انجمنیها با دیگران فقط در ابراز اختلافاتی است که ما معتقدیم مصلحتا نباید بیان کرد! وگرنه ما نیز قلبا به کشتار سنیها توسط صهیونیستها رضایت میدهیم! وااسفا از جهل حاکم و کمکاری مفرطی که در زمینه وحدت هست!
با سلام و تشکر از مقاله تحلیلی تطبیقی شما
چند سوال در این جا مطرح است :
1- با توجه به اینکه آن انجمن حجتیه خیریه مهدویه به سرپرستی مرحوم آیت الله حلبی در سال 1362 تعطیل شده است هم اکنون شما از کدام انجمن حجتیه سخن میگوئید ؟
2- جملات و عباراتی را منسوب و منتسب به اعتقادات انجمن حجتیه نموده اید . آیا برای این استنادات خود دلیل و سند و مدرکی از آن انجمن دارید؟
3 – به نظر میرسد شما با تصوری واهی و غیر واقعی از انجمن به نگارش این مقاله پرداخته اید .
چقدر خوب است مقاله ای هم تحت عنوان ” خدمات انجمن حجتیه به جامعه اسلامی ” تهیه کنید . هر گروهی جنبه های مثبت و منفی دارد . نقد را یک سویه نبینیم . بالاخره این انجمن تاثیرات فرهنگی زیادی در طی 40 سال فعالیت خود داشته است و جوانان بسیاری را تربیت کرده است که هم اکنون و در گذشته جزو مسولین و بزرگان مملکت بوده و هستند
سلام خدمت علی آقا
اگر این دوست گرامی فرمایشات آیت الله حلبی در باره انقلاب و امام را یاد آور شوند خود به جواب خواهند رسید همچنین ایشان در باره جنگ فتوای جهاد امام را باطل اعلام کرده و این فتوا را مختص امام معصوم دانستند!
در مورد تعطیلی انجمن هم باید گفت همان طور که امام گفتند فعالیت های انجمن تعطیل و انجمن منحل نشد واکنون هم در حال فعالیت هستند
با سلام
من فکر میکنم نویسنده این مقاله مطمئن است که قیامتی وجود ندارد ، وگرنه چطور ممکن است با این وقاحت به یک عده افراد مسلمان ،نه شیعه، نه با تقوی ، نه خدمت گزار چنین انتساباتی بدهد
خداوند به همه ی ما ایمان و خداترسی عنایت فرماید
به آقاي فرهنگي:
سلام. اگر انجمن حجتيه در حال فعاليت است و نظام جمهوري اسلامي هم فعاليت آن را غير قانوني اعلام نكرده است، چه اصراري داريد كه كاسه ي داغ تر از آش شويد و جلوتر از رهبري و نظام حركت كنيد؟
مخالفت آقاي حلبي با دفاع از كشور در زمان جنگ، كذب محض است. از خدا بترسيد و پشت سر رفتگان اين قدر تهمت نزنيد.
به نويسنده: آقاي محترم! بدترين روش امر به معروف و نهي از منكر، همين روش شما است. شما مستضعف فكري هستيد و از اين جهت نام خوبي براي خودتان گذاشته ايد. تا به حال با چند نفر از حجتيه اي ها مصاحبه كرده ايد. من حجتيه نيستم. اما تعداد زيادي از اعضاي حجتيه را مي شناسم و در پيشگاه الهي شهادت مي دهم كه اكثر بيانات شما كذب است. از خدا بترسيد.
جناب فرهنگی!
علی از شما استناد و مدرک خواست.چرا مدرک نمی دهید؟
اگر ندارید چرا با آبروی افراد بازی می کنید؟
سلام
مستند وقایع و کارهای انجمن حجتیه در کتاب جریان ها و سازمان های مذهبی -سیاسی ایران نوشته آقای رسول جعفریان انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی به تفسیر آمده است دوستان این کتاب رو به خونن. ضمنا اگر داره انجمن فعالیت می کنه بدلیل قانونی بودنش نیست بلکه به صورت جلسات مذهبی خصوصا در مشهد مشغول منحرف کردن جوانان ماست. اگر دوستان علاقه مند باشند من اون هارو از نزدیک می شناسم و می تونم حتی آدرس جلسات و افراد فعالشون رو بدم.
تاتشکر از نویسنده متن ایشون واقعا به جهان آخرت ایمان داشته که چنین روشنگری کرده.
از دوستان خواهش میکنم سر از زیر برف بیرون بیاورند و قبول کنن که ادعای مسلمانی داشتن کافی نیست خوارج و ابو موسی اشعری هم ادعای مسلمانی داشتند. ضمنا اگر نسبت ناروا به مسلمان دادن گناه است چرا حتی شیعیان هم از نسبت کافی بودن توسط این برادران ولایتی(!) در امان نبودن؟ مثالش خود من! امام خمینی و خیلی مراجع دیگر به علاوه ی اهل تسنن بماند!
چرا نظر قبلی من رو منعکس نکردید؟؟؟!!!!
خود این سایت تو مقاله قبلیش این چنین تیتر زده و سپس انتقاد کرد”
“خدمات انجمن را در مبارزه صحیح با وهابیت و بهائیت نباید نادیده گرفت”
من اونجا به اندازه کافی جواب دادم و فکر میکنم این مقاله خیلی بیربط به انجمن و نظر علما و منتقدین سیاسی نسبت به این گروه باشه
لطفا به همون صفحه مراجعه کنید و نظر خودتون رو منعکس کنید
http://www.teribon.ir/archives/32063
قسمتی از نوشته من در جواب آن مقاله
… سالها وقت خود را وقف یادگیری مسائل اعتقادی و آموزش آن به دیگران کردیم و سعی در تبعیت محض از مذهب جعفری را داشتیم و حال کار به آنجا رسیده که کنار نام بهایت و وهابیت نام انجمن حجتیه جزو فرقه های ضاله معرفی میشود !!!!
ولا تقفُ ما لیس لک به علم إن السمع والبصر والفؤاد کل أولئک کان عنه مسؤولاً
یا علی
نویسنده ی این مطلب بهتر است توجه کند که انحراف به چه گفته می شود. به کارهایی که انجمن خدمتگزار حجتیه کرده یا به جلو افتادن از مراجع تقلید در تعریف اسلام و نحوه ی فعالیت های دینی و مذهبی (به جای پشت سر آنها حرکت کردن)
در بررسی مقالات این سایت، با مطالب خیلی جالب و متناقضی بر خورد کردم.
نقاط اشتراک انجمن و وهابیت
انجمن حجتیه و اسلام آمریکایی
تفکر حجتیه؛ تشیع مسیحی شده
انجمن حجتیه و …
بالاخره متوجه نشده ایم فعالیت انجمن حجتیه شبیه کدام یک از این فرقه ها می باشد؟!!!
تفکرات وهابی کجا و تفکرات مسیحی کجا!!!
به نظر می رسد هدف کلی ساین تخریب انجمن به هر قیمتی و هر تهمتی است. و با این وسیله در هر گروهی و فرقه ای مشکلی و ایرادی وجود دارد، انجمن هم در آن ها سهیم و مانند آن ها می باشد.
و من در تعجبم از مراجع عزیز که با این همه مشکلات انجمن فعالیت های آن ها را تایید می کنند !!!!
تهمتی در کار نیست وقتی از مناظره ساده هم طفره میرید چه تهمتی؟ بیاین اثبات کنید که دارید حقیقت رو میگید اهل تقیه همیشگی