شنبه 29 ژانویه 11 | 13:50

از دختر شایسته تا ستاره دخت ایرانی

محمد رضا عابدی شاهرودی

شاهکارِ جدیدِ ما، مشابه سازىِ همین دخترانِ شایسته، البته این بار با نامِ ستاره دختِ ایرانى است. از همین ابتدا بگویم که این کار و این ایده، هیچ اِشکالى ندارد و خیلى هم به جا و خوب است. اما ظاهرا آن طور که گفته شده، ما نمى‏خواهیم ملاکِ مسابقاتِ غربى را براى خودمان در نظر بگیریم. یعنى در اینجا، توانایى در اجراى حرکات موزون، خواندن و جذابیت به حساب نمى‏آید، بلکه معدل درسى، نوشتن مقاله، حفظِ حجاب و… ملاکِ ما براى انتخابِ ستاره‏هاست.


تریبون مستضعفین-محمد رضا عابدی شاهرودی- بگذارید از ابتدا شروع کنیم. قرار است به زودى، دخترانِ شایسته‏اى در سراسرِ ایران، انتخاب و به جامعه خوب و سالمِ ما، معرفى شوند. تا اینجاى کار، هیچ اِشکالى ندارد. اما بگذارید کمى بیشتر به ماجرا دقیق شویم.

سکانس اول: ما در ایالات متحده آمریکا هستیم. سیاستِ اصلى در آنجا، چیزى به جز بدن، سرگرمى و لذت نیست. اینجا خورشیدِ آریزونا، مى‏درخشد و قرار است که دخترِ آریزونا، انتخاب شود. این مسابقات که هر ساله برگزار مى‏شود، هم در سطحِ ایالت، کشور، قاره و باقىِ نقاطِ کره زمین شرکت کننده دارد. دختر بچه‏‌ها از کودکى براى اینکه روى استیج بروند و خودشان را نشان بدهند، آموزش مى‏بینند. روى نحوه راه رفتن و حتى لبخند زدنشان، کار شده است. کسانى که این مسابقات را ادامه مى‏دهند، در سالهاى آینده، در سطحِ حرفه‏اى به این کار مى‏پردازند. در ‌‌نهایت، برندگان جزئى از فرهنگ و صنعتِ سلبریتى مى‏شوند. یا به مدلینگ در فشن شو‌ها مى‏پیوندند، یا راهىِ دنیاىِ موسیقى و هالیوود مى‏شوند. البته برخى هم سر از نایت کلاب‏‌ها در مى‏آورند و زندگىِ نه چندان جالبى را در پیش مى‏گیرند. در فرانسه، ایتالیا، فنلاند، و حتى جدیدا در کشورهاى عربى، استرالیا و احتمالاً آفریقاى جنوبى هم، با کمى کم و زیاد، همین ماجرا‌ها اتفاق مى‏افتد.

سکانس دوم: ما در زمانِ پیش از انقلابِ سالِ ۱۹۷۹ میلادىِ ایران هستیم. سیاستِ اصلىِ ما، تقلید از هر چیزى است که در غرب اتفاق مى‏افتد. و اساسا برایمان فرقى نمى‏کند که هویتِ جامعه ما چیست. با این اوصاف، کاملاً مشخص است که چه چیزى اتفاق مى‏افتد. شروع مى‏کنیم به برنامه‏ریزىِ کاملاً تقلیدى از روى مدلِ غربى که دخترانِ شایسته‏مان را در معرضِ دیدِ همگان قرار بدهیم تا به جادوىِ بدن و لذت، بفریبند و پول درآورند، یا بهتر است بگویم که براىِ ما، پول درآورند.

سکانس سوم: ما در زمانِ حال به سر می‌بریم. در دنیاىِ ارتباطات، اینترنت و شبکه‏هاى ماهواره‏اى. در اینجا سیاستِ اصلىِ ما دیگر تقلید نیست، بلکه مشابه سازى است. به همان اندازه‏اى که چینى‏‌ها در ساختِ مشابه قطعاتِ صنعتى مهارت دارند، ما در پدید آوردنِ کالاهاى فرهنگى، توانایى داریم.

ابتدا تصمیم گرفتم که موسیقىِ لس آنجلسى را مشابه سازى کنیم. بنابراین موسیقىِ پاپِ مشابه سازى شده را که حتى تُنِ صداهاىِ‌‌ همان خوانندگان را هم شبیه سازى کرده بود، روانه بازار کردیم که در نتیجه، چیزى به جز ابتذال در موسیقى پاپ، به وجود نیامد.

بعد سراغِ سینما رفتم و فکر کردیم که راهِ حل، در مشابه سازىِ نعل به نعل و حتى دیالوگ به دیالوگ از فیلمهاى سینماى قبل از انقلاب و حتى نمونه‏هاى شرقى و غربى‏اش است. در نتیجه، ما با یک نوع سینماى مبتذل روبرو شدیم که هیچ کسى از آن سر در نمى‏آورد. بعد حتى سراغِ فشن شوهاىِ پاریس و میلان هم رفتیم و یک سرى فشن شوىِ اسلامى به راه انداختیم که نتیجه‏اش، پخش شدنِ عکسهاى زنان و دختران بد حجاب، در بلوتوث‏‌ها و شبکه‏هاى مجازى شد.

و حالا شاهکارِ جدیدِ ما، مشابه سازىِ همین دخترانِ شایسته، البته این بار با نامِ ستاره دختِ ایرانى است. از همین ابتدا بگویم که این کار و این ایده، هیچ اِشکالى ندارد و خیلى هم به جا و خوب است. اما ظاهرا آن طور که گفته شده، ما نمى‏خواهیم ملاکِ مسابقاتِ غربى را براى خودمان در نظر بگیریم. یعنى در اینجا، توانایى در اجراى حرکات موزون، خواندن و جذابیت به حساب نمى‏آید، بلکه معدل درسى، نوشتن مقاله، حفظِ حجاب و… ملاکِ ما براى انتخابِ ستاره‏هاست.

تجربه به ما نشان داده است که توانایىِ بالاى ما، بعد از مشابه سازى، موازى کارى است. یعنى ما معمولاً چندِ طرح و پروژه کاملا شبیه به هم و با نتایج یکسان را، در کنارِ هم دنبال مى‏کنیم. در کنارِ انتخابِ ستاره دختِ ایرانى که توجه داشته باشید بر اساسِ معدل و درس و مقاله و… انتخاب مى‏شود، ما چندین طرحِ دیگر هم داریم. از دانش آموزانِ سمپاد گرفته تا نخبگانِ جوان و کانونِ ملى نخبگان و حتى کنکورى که مجددا‌‌ همان کسانى که ملاکهاى گفته شده را دارند، مى‏توانند از دیوارش بالا بروند، دقیقا در حالِ انجامِ یافتنِ ستاره دختِ ایرانى هستیم. وجود این سمپاد‌ها و نخبگانى که فقطِ یک نامِ حک شده روى یک لوحِ تقدیر است، واقعا تا چه اندازه در ارتقاىِ فرهنگى و حتىِ علمىِ جامعه ما مؤثر بوده است که حالا قرار است ستارگانِ دخترِ ایرانى، آن را متحول کنند!؟

بگذارید خوش بین باشیم. در یک حالتِ خوب، مسابقه دخترانِ ایرانى، یک پوششِ خبرى خوب مى‏شود و ما متوجه مى‏شویم که درس خواندن و با حجاب بودن، چقدر خوب است. البته برگزار کنندگان هم بودجه خوبى دریافت مى‏‌کنند و حتما براى چندین هزار نفر، اشتغالزایى مى‏شود که این مهم‌ترین قسمتش است. و بعد هم در یک نشست خبرى، از موفقیت صد در صدىِ این طرح گفته مى‏شود.

مسئله در اینجا نیست که مسابقه را تعطیل کنیم یا برگزار نکنیم، مسئله در این است که چگونه مى‏خواهیم این مسابقه را برگزار کنیم و تا چه اندازه‏اى به جوانبِ فرهنگى و علمىِ آن نگاه کرده‏‌ایم. نگرانى از این است که نکند همچون بسیارى از این طرحهاى زیبا، در سالهاى آینده فقط یک نام از این طرح به جا بماند و هیچ ثمره و نتیجه دیگرى در پى نداشته باشد.

یک پیشگویى هم هست که مى‏گوید: هر مردى لیاقت ندارد که با ستارگانِ دختِ ایرانى، زندگى آینده‏اش را بسازد. بنابراین حتما بعد از مدتى، سروکله ستارگانِ پسرِ ایرانى هم پیدا مى‏شود، تا در آینده زندگىِ خوبى با هم داشته باشند. چه بسا حتى یک وامِ چند میلیونى مسکن و خریدِ جهیزیه هم برایشان در نظر گرفته شد. از همین جا از فرصت استفاده مى‏کنم و براى همه آن ستارگانِ ایرانى، چه دختر و چه پسر، زندگىِ خوبى را آرزو مى‏کنم.

  1. علی
    29 ژانویه 2011

    ای کاش این موارد بیشتر مورد توجه قرار می گرفت. متاسفانه ما دوباره داریم به دوران قبل از انقلاب بر می گردیم. مثل آن معروف که می گفت خر همان خر است فقط پالانش عوض شده. بهتر است به جای کپی برداری از قبل از انقلاب، به فکر داشته های اسلامی خودمان باشیم. دخت شایسته نتیجه ای به جز ترویج فرهنگی ندارد

  2. متقی
    30 ژانویه 2011

    ای کاش حداقل این صدا به گوش مسئولان امر برسد تا کمی در سیاست های فرهنگی تجدید نظر بکنند. آخر تا کی قرار است فقط تقلید و مشابه سازی را سرلوحه قرار دهیم!!!؟؟؟ واقعا تا کی و تا کجا!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.