پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دستهای خیلی از کسان را رو کرد که از جمله آنها، روشنفکرنمایانی بودند که در کافههای خود نشسته و از احتمال «برخی تغییرات» در دهههای دور خبر میدادند؛ روشنفکرنمایانی که انقلاب احتمالی را کارگری میپنداشتند و جایی برای اسلام و معنویات در این «تغییر احتمالی» قائل نبودند.
زنده یاد دکتر «سیدحسن حسینی» از برترین شاعران نسل انقلاب است که خطاب به این گونه روشنفکران، اشعار زیادی سروده است که از جمله آنها شعر زیبا و گویای «گفتنیهای معطر» است که انقلاب اسلامی ایران را پایان پندارها و بافتههای ذهنی آنان توصیف میکند. خواندن اين شعر در حال و هوای این روزها ، که هم سالگشت پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران و هم فراگیری موج لحظه افزون بیداری امت اسلامی بخصوص در خاورمیانه عربی است مناسبت روزافزون دارد:
گل که در باغ شکفت
میتوان گفت که:
این جنس غریب – غرضم بوی خوش است –
باید از پنجره باد به اقصای بلاد
هیچ صادر نشود؟!
مثل این است که آدم – آدم؟ –
روی یک تکه مقوا بنویسد که:
«زمین برهوت
باید اصلاً به خیال دهن تَفزدهاش
طعم باران متبادر نشود»!
و بکوبد وسط قلب کویر!
***
گل که در باغ شکفت
گفتنیهای معطر را گفت
و شما سوی یک تکه مقوا رفتید…
باد بر حرف شما قهقهه سر داد و گذشت
و کویر
یادِ بارانِ فراوانِ بهار
یاد انبوهی ِ جنگل افتاد
و شما وا رفتید!
معجزی بود شگفت:
در کتاب برهوتی که شما
صفحهبندش بودید
ناگهان مبحث گلها وا شد
و دهانهای شما رسوا شد…
الغرض باد وزید
و ورقها برگشت
پس از آن
انتشارات شما بوی غلطنامه گرفت!
***
اندکی شرم کنید
تا به کی میخواهید
آب در هاون اندیشه خود نرم کنید؟!
گل که در باغ شکفت
گفتنیهای معطر را گفت…
Sorry. No data so far.