تریبون مستضعفین- محمدمهدی سیار ترانههای اخیرش را در وبلاگ شخصیاش منتشر کرد. به گفته وی این ترانهها قرار است به زودی در مجموعهای به آهنگسازی «احمد علی راغب» «محمد رضا چراغعلی» «هادی آرزم» و «آرش اوستاییان» و با صدای «قاسم افشار» «محمد عبدالحسینی» «علیرضا شهاب لواسانی» «فریدون بیگدلی» «میثم ابراهیمی» «محمد میرزایی» و «احسان رحمتی» توسط دفتر مطالعات جبهه فرهنگی (همان «راه») آویزه گوش جهانیان بشود.
شعرهای دیگر این مجموعه را هم -که همه در حال و هوای اجتماعی و متناسب با امروز انقلاب است- «محمد کاظم کاظمی» «علیرضا قزوه» «علیمحمد مودب» «امید مهدینژاد» «میلاد عرفانپور» و «سید حسین شهرستانی» گفتهاند.
سیار سه آهنگ را در وبلاگ شخصیاش منتشر کرده است. وی درباره این سه کار توضیح داده است: «کار اول همان غزلی است که برای ۹ دی پارسال گفتم (البته سه بیت به آن اضافه شده) با آهنگسازی محمد رضا چراغعلی و اجرای فریدون بیگدلی. دو کار بعد درد دلهایی است با امام خمینی (ره) که آهنگساز هر دو آرش اوستاییان است و اولی را احسان رحمتی و دومی را محمد میرزایی خواندهاند. مضمون ابتدایی این دو ترانه را پیشتر در یک سپید کوتاه و یک رباعی آورده بودم.»
کتاب جدید محمدمهدی سیار با عنوان «حق السکوت» توسط انتشارات فصل پنجم منتشر شده است. این کتاب شامل چهل و دو غزل است. بخشی از شعرهای این مجموعه پیشتر در کتاب «بیخوابی عمیق» منتشر شده بود.
هنوز… /آهنگساز: محمد رضا چراغعلی/ خواننده: فریدون بیگدلی
هنوز ماتم زنهای خون جگر شده را
هنوز داغ پدرهای بیپسر شده را
کسی نبرده ز خاطر کسی نخواهد برد
ز یاد، خاطره باغ شعله ور شده را
کسی نبرده ز خاطر، نه صبح رفتن را
نه عصرهای به دلواپسی به سر شده را
نه آهِ مانده بر آیینههای کهنه شهر
نه داغهای هر آیینه تازهتر شده را
جنازهها که میآمد هنوز یادم هست
جنازههای جوان، کوچههایتر شده را…
نه، این درخت پر از زخم خم نخواهد شد
خبر دهید دو سه شاخه تبر شده را!
خبر دهید دو سه شاخه تبر شده را
که این درخت پر از زخم خم نخواهد شد
که آفتاب به تاراج شب نخواهد رفت
که سایهاش ز سر خاک کم نخواهد شد
گذشته است زمستان و حال روی زغال
سیاهتر نشود پاک هم نخواهد شد
چیزی یادم نمیاد/ آهنگساز: آرش اوستاییان/ خواننده: احسان رحمتی
از کتاب درسیای بچگیام
چیزی یادم نمیاد
چیزی یادم نمیاد جز یه نگاه
که همون صفحه اول میدرخشید مث ماه
پیرمرد چشم امیدش به ما بود
امیدش به ما دبستانیا بود
پیرمرد هزارتای برکه و دریا بود چشاش
باب تماشا بود چشاش
با هزارتا آرزو چشم امیدش میشدیم
توی بازیای بچگی شهیدش میشدیم
حالا ما بزرگ شدیم حال امیدتو بپرس
حال و احوال کوچولوی شهیدتو بپرس
از کتاب درسیای بچگیام
چیزی یادم نمیاد
چیزی یادم نمیاد جز یه نگاه
که همون صفحه اول میدرخشید مث ماه
خوش ندشتیم/ اهنگساز: آرش اوستاییان/ خواننده: محمد میرزایی
تو کتاب درسیای بچگیام
یادمه چشم امیدت به ما بود
امیدت به ما دبستانیا بود
حالا ما بزرگ شدیم حال امیدتو بپرس
حال و احوال کوچولوی شهیدتو بپرس
خوش نداشتیم عکس ماهت
روی سکهها وکنج اسکناسا بشینه
زینت قابای خاتم بشه و
پشت میز با کلاسا بشینه
عکستو قاب میگیرن فقط تماشا میکنن
اسمتو میارن و رسمتو حاشا میکنن
چشم بیدار تو رو دیدن ولی
دلشون خوابه هنوز
بیخیال نگاه شرقی تو
چششون به اون ور آبه هنوز
این روزا دلم گرفته ولی باز
بغضمو میخورم و همراه پا برهنهها داد میکشم:
حالا من چشم امیدم به توئه
من هنوز
انتظار فرج از نیمه خرداد میکشم
Sorry. No data so far.