تریبون مستضعفین – حرکات ضدانقلاب در این روزها یادآور استراتژی مردمی در مبارزه با رژیم طاغوت بوده که پس از اجتماعات و تظاهرات ۱۹ دی مردم قم در چهلم کشته شدگان این حوادث تبریزیها حماسه ۲۹ بهمن را به پا کردند و این آیین هفتم و چهلم شهرهای مختلف ادامه یافت تا موجی فراگیر ایجاد شد که دودمان پهلوی را برای همیشه نه از حکومت بر ایران که خوب یا بد برای زیستن در ایران هم محروم کرد. که شهزادگان یکی یکی در دیار غربت و البته یا قربت خودکشی میکنند.
۲- با پیروزی قیامهای مردم تونس و مصر در روزهای اخیر و قیامهای مردمی در کشورهای منطقه و طلب راهپیمایی سران فتنه در تهران و افتضاح ۲۵ بهمن و حرکات ضد انقلاب تجمع کنندگان که امید خیلیها را از بازگشت و توبه فتنه گران نامید کرد و مطمئنشان کرد که آنچه سبزها میخواهند جز براندازی جمهوری اسلامی و مخالفت با قانون اساسی نیست و بر همین اساس کسانی که در دو سال اخیر مخاطب شعارهای امت حزب الله به عنوان خواص بیبصیرت بودند به حرف آمده و بنای محکومیت جریان فتنه را گذاردند. هرچند نمیتوان از سکوت آنها در قبال ظلم بزرگی که به نظام جمهوری اسلامی در ماههای گذشته رفت گذشت لیکن باید همین سخنان را هم باید به فال نیک گرفت
۳- رهبر معظم انقلاب در روزهای پس از انتخابات حرکات ضد انقلاب را که آن روزهابه عنوان معترضین به نتایج انتخابات خود را مینمایاندند به عنوان کاریکاتوری از انقلاب ۵۷ دانستند انقلابی که از قم شروع شد و شهر به شهر گشت و مردم ایران هزینههای بسیار پرداخت کردند تا بلاخره به تهران رسید و روز عید فطر و هفده شهریور پدید آمد تا شمارش معکوس پهلوی شتاب بیشتری یابد.
در این یادداشت بر آن نیستم که تا تلاش پایتخت نشینان در پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی مردم ایران نادیده بگیرم و تظاهراتهای میلیونی سال ۵۷ را نادیده بگیرم بلکه بر آن هستم که یاد آوری کنم که انقلاب مختص به تهرانیها نبود بلکه ایرانیها بودند که شهر به شهر و استان به استان تلاش کردند تا نتیجه حاصل شد مروری بر تاریخ و حوادث پیروزی انقلاب گویای آ ن است که اگر در پانزده خرداد ۴۲ دو نفر از ابتدای بازار دویدند و خبردستگیری حضرت روح الله را به گوش بازاریان رساندند تا بازار تعطیل شده و اجتماعات اعتراض آمیز شکل گیرد در همین روز خون ورامینیها و قمیها بذری را آب یاری کرد که در بهمن ۵۷ به ثمر نشست.
۴- تحلیلگران اجتماعی تهرانیها را نماینده قشر متوسط شهرنشین میدانن و بسیاری از ویژگیهای این طبقه را بر انها منطبق مینمایند و بسیاری از اتفاقات سال گذشته را که تنها تهرانیها را همراه خود کرده بود بر این اساس تحلیل به گونه فرمانده تهران بزرگ در گزارشی که از وضعیت تهران در آن روزها میدهند خط اشوب را از خط خیابان انقلاب به سمت شمال ترسیم میکند مناطقی مانند سعادت آباد و شهرک غرب بیشترین سهم را در آن حوادث داشتند. با این حال دایره ناآرامیها از تهران خارج نشد و حتا در شهرهایی که با فرزند آذربایجان و داماد لرستان وابستگیهای خونی و قومی داشتند همانگونه که درانتخابات به این مسایل توجه نکرده و به رقیب گرمساری رای دادند در روزهای بعد از انتخابات هم به حمایت از او به خیابان نیامده و هیچ سطل آشغالی را به آتش نکشیدند و این مساله در دیگر کلان شهرها نیز کشیده نشد و اخبار رسیده از تبریز مشهد شیراز و اصفهان و… موید آرامش و بعضا تجمعات پراکنده چند نفر بوده است همانطور که در روزقدس و ۲۲ بهمن از شهرستان در شبکههای اجتماعی و به خصوص یوتیوب فیلمهایی منتشر شد که حکایت از ان داشت که وقتی جمعیت به ۵۰ نفر میرسد در این شهرهای میلیونی به عنوان قیام مردم ان شهر در شبکههای اجتماعی منتشر میگردید که اسباب مضحکه سبزهای شهرستانی را فراهم کند.
۵– دوستی در تحلیل این طبقه این گونه نوشت: طبقه متوسط جدید تهران نشین به هیچ وجه نیروی انقلابی نیست گرچه به لحاظ نگرش خود را رادیکال جا میزند ولی از حیث روش و عمل شدیدا محافظه کار است طبقه متوسط جدید تهران نشین عمدتا فردگرا لذت محور و دلبسته زندگی روزمره است پروژههای کلان سیاسی برایش جذابیتی ندارد حتی ندای آزادی و دموکراسی نیز تا هنگامی که به چیزی خرد و انضمامی (مثلا مخالفت با گشت ارشاد) ترجمه نشود در میان اینان طنینی نمیافکند از ایشان میتوان انتظار داشت که پس از صد ناز و عشوه برای پیشبرد مطالبشان پای صندوق رای بیایند حتا از حضور در خیابان نیز تا هنگامی که صحنه نمایشی شاد و مفرح است استقبال میکنند اما همین که ماجرا جدی میشود و به اصطلاح بیخ پیدا میکند کارنوال خیابانی هم به تدریج آب میرود طبقه متوسط تهران نشین در عرصه سیاسی مطالبات جدی دارد اما در تحلیل نهایی سیاست برای اینان بخشی بخشی از سرگرمی اوقات فراغت است اینگونه است که درست در حساسترین لحظه کشاکش سیاسی حضور در جاده چالوس را به خیابان آزادی ترجیح میدهند واقعیت این است که طبقه متوسط جدید تهران نشین به جززنجیرهایش! چیزهای زیادی برای از دست دادن دارد. [2]
6-حال جنبش سبز این روزها با جمع شدن چند ده نفر در روز ۲۵ بهمن و همراهی گروههای ترور ضد انقلاب که ماحصلش تیراندازی به نیروهای امنیتی حاضر در میدان و شهادت یکی کرد سنی مذهب و شهروند دیگری میگردد. که با تمام تحلیلها و شواهدی که توسط طرفین منازعه ارائه گردیده است به نظر میرسد ترور شهید ژاله بر اساس ویژگیهای قومی و مذهبی او بوده است تا بتوانند با تحریک احساسات قومی و مذهبی جماعتی را به یاری جنبش سبز ترغیب نمایند.
چرا که آنها نیز خوب میدانند تا وقتی که این آشوبگری و تجمعات پراکنده محدود به جغرافیای تهران است نتیجهای جز آتش کشیده شدن چند سطل آشغال و در بهترین حالت سوزانده شدن چند موتور سیکلت پلیس و تخریب چند عابر بانک عایدی برای جنبش سبز نخواهد داشت هرچند همین شلوغی و آی گل آلود بهترین فرصت برای جفتک پرانی گروهکهای سلطنت طلب و نفاق میگردد که از آدم کشی باکی ندارند.
7-با این شرایط بهتر است بگوییم با روشن شدن کنه بیدین و ضد نظام جریان سبز که پیش از این نیز با حضور تحلیلگران وابسته به آنها در شبکههای ماهوارهای و سایتهای اصلی و مرجع آنها و همین طور با نمود پیاده نظام آنها در خیابانهای تهران در عاشورای ۸۸ و ۲۵بهمن امسال که جز به براندازی جمهوری اسلامی و بر پایی حکومت غیر دینی از نوع جمهوری ایرانی نیستند باید گفت امیدشان برای همراهی سایر شهر ناامید گردیده است و جنبشی که در ماههای اخیر صابون آن را به شکم میمالید تا با بهره گیری از فشارهای اقتصادی ناشی از طرح هدفمندشدن یارانهها بر قشر مستضعف جامعه به موج سواری بپردازد و بتواند پشت سر مطالبات اقتصادی مردم چهره کریه خود رامخفی نماید از یکسو با اجرای دقیق و هوشمندانه این طرح و برنامه ریزی دولتمردان برای کنترل عوارض و پیامدهای اجرای این طرح و اصلاح نواقص و معایب احتمالی ان در عمل و از سوی دیگرتحولات منطقه خاورمیانه و پیروزی انقلابهای مردم تونس و مصر و ناآرامیهای سایر کشورها موجب شد تا سبزها بهره گیری از وضعیت منطقه را بهترین محمل برای خودنمایی بیابند و آنهایی که شعار نه غزه نه لبنان سر میداند خود را حامی ملتها جا بزنن که بر دیکتاتورهای حامی اسرائیل شوریدهاند و این برحه را به عنوان بهترین فرصت برای نمایش زنده ماندن خود بیابند لیکن باید گفت مرده اگر تکان هم بخورد تنها بوی تعفنش است که فضا را آلوده میکند.
—————————————————————————
1-رضا پهلوی هم که هنوز خودکشی نکرده است این روزها با بیانیه هایی که صادر می کند و بشارت دموکراسی میدهد گویی فراموش کرده است که در صفحات تاریخ ثبت شده است که پدربزرگش نیز با ادعای جمهوریت بر سر کار آمد.
2-اشاره به جمله مشهور مارکس: پرولتاریا جز زنجیرهایش چیزی برای از دست دادن ندارد.
من به عنوان کسی که ۲۵ سال از عمرش رو در شهرک غرب سپری کرده با این تحلیل بسیار موافقم