تریبون مستضعفین – زهرا باقری
وقتی در حال و هوای کنکور باشید، صحبت از امکانات کتابخانهها میتواند مناسبت داشته باشد، زمانی که در تعطیلات هستید و یا حتی نزدیک حال و هوای عید، صحبت از فرهنگ کتابخوانی مفهومی جدید مییابد. هر از گاهی هم صحبت از آمار و ارقامی است که در صحت و سقم آنها شک وجود دارد و درست یا غلط حاکی از آن است که نسل حاضر بسیار کم به کتابخانهها مراجعه میکنند، کتاب به امانت میگیرند، از کتابفروشیها کتاب میخرند، به دوستانشان کتاب هدیه میدهند و از اینکه کتاب را به عنوان کادو بگیرند خوشحال میشوند.
صحبت از سرانة مطالعه در ایران است که میگویند پایین است و از طرفی اعتقاد دارند که تا به حال درست و دقیق اندازهگیری نشدهاست، بحثِ اینکه هنوز همة ایرانیها خواندن کتاب را به عنوان برنامه روزانه خود قبول نکردهاند و آمار تعداد کتابخانههای عمومی کشور در سال ۱۳۶۷، یک هزار و ۲۰۰ باب بود که این رقم در سال ۱۳۸۷به یک هزار و ۶۰۰ باب رسیده است و این در حالی است که در برخی از کشورهای جهان فضای کتابخانهها چند ده برابر میزان موجود در ایران است.
صحبت از همه چیز و همه کس هست، از نداشتن فرهنگ کتابخوانی تا عدم تحصیلات دانشگاهی کتابداران در ارائه خدمات درست به مراجعه کنندگان و گرانی کاغذ و بد بودن فضای مطالعه، همه چیز به جز خدمات درست به علاقمندان کتاب! آنها که اگر کتابنخوانند احساس میکنند چیزی از وجودشان کم شده است! کتابخانههای عمومی برای آنان تنها بخش دایره المعارفش مورد استفاده است و کتابخانههای تخصصی هم هر کدام وضعیت خاصی دارند که شرح آنها دردناک است.
کتابخانه ملی به عنوان بزرگترین کتابخانه در ایران متأسفانه نتوانسته رسالت خود را به خوبی ایفا کند! قوانین سخت و دست و پا گیر آن به حدی است که بسیاری از دانشجویان علاقمند به عضویت در این کتابخانه به اصطلاح ملی نیستند! کتابخانهای که حق عضویت یک ساله آن صد هزار ریال است و برای رسیدن به کتابخانه باید حتما با سرویسی که آنها در نظر گرفتهاند به آنجا رفت، سرویسی که همچون کتابخانه! هزینه بردار است و اینها به کنار تنها دوبار میتوان کتاب تخصصی را درخواست کرد و محدودیت گرفتن پایان نامه یعنی یا شانس و یا اقبال که شانس بیاوری پایان نامه قویای به دستت برسد وگرنه بیش از دو پایان نامه را نمیتوانی زینت بخش چشمانت کنی!
دومین کتابخانهای که به اذعان بسیاری از محققان جزو کتابخانههای اصلی در پایتخت و کشورمان محسوب میشود، کتابخانة مجلس است، که در فضایی بسیار کوچکتر از ساختمان جدید کتابخانه ملی، ارائه خدمات رایگانی را میدهد. آنجا هم فقط میتوانی از بین کتابهای دهه ۷۰ به قبل، چهار کتاب را درخواست کنی و اگر کتابها نبودند به کسی مربوط نیست و تو شانست را از دست دادهای!
کتابخانههای سازمانهای مهم هر کدام گوشهای از این معایب را دارا هستند، کتابخانه برنامه و بودجه بسیار غنی است که متأسفانه فقط یک روز از هفته افراد علاقمند میتوانند از آن استفاده کنند، حق عضویت محدود به رشتههای برنامه و بودجه است و تو اگر مشتاق باشی ولی دانشجویی که رشتهات به نوعی با برنامه و بودجه مرتبط باشد، نباشی و یا شانس با تو یار نبوده و در بخشی کار نکرده باشی که رشتهات به برنامه و بودجه مرتبط باشد، تو را چه به استفاده از این کتابخانه؟
کتابخانه سازمان ملی جوانان هم با وجود معرفینامه امکان استفاده از کتابخانه را به مراجعین میدهد، کتابها، پایاننامهها و نظرسنجیهایی که با موضوعات متنوع و جالب در آرشیو آنجا خاک میخورند و معلوم نیست چه زمانی و چه کسی آنها را خواهد خواند!
کتابخانة بنیاد شهید که به صورت تخصصی بر روی موضوع شهید و شهادت کار میکند پایاننامهها و طرحهایی دارد که فقط به دانشجویان فوق لیسانس به بالا و کارمندان ادارات دولتی اجازة استفاده میدهد. با توجه به زمینة مورد پژوهشیام در رابطه با علوم اجتماعی با دیگر کتابخانههای مرتبط با این موضوع هم آشنا شدهام، از این بین کتابخانة شورای عالی فرهنگی و اجتماعی زنان است که با داشتن معرفینامه از دانشگاه یا محل کار بروی، فقط تا ساعت ۱۲ میتوانی از خدماتش بهرهمند شوی! این درحالی است که مرکز آمار و اطلاعات زنان وابسته به شورای عالی فرهنگی و اجتماعی زنان هنوز آرشیو ندارد! و معتقدند هرچه نیاز باشد را در سایت خود قرار گذاشتهاند!
در این میان کتابخانة زن و خانوادة ریاست جمهوری نسبت به بقیة کتابخانهها امکانات بهتری ارائه میدهد، اما محدودیت پایاننامهها و طرحها و کتابها در آنجا از مطلوبیت این کتابخانه میکاهد.
این روند تنها چیزی که به ذهن متبادر میکند، دوری از تحقیق و پژوهش است و حقیقتاً کتابخانهها را تبدیل به خزانهداریها کردهاست، مرا به یاد سوال دوران کودکیام میاندازد، زمانیکه در داستانها میشنیدم که سلاطین گنجهای خود را در خزانه نگه میداشتند و استفاده نمیکردند، میپرسیدم برای چه؟ و تنها پاسخ من «برای روز مبادا» بود و اکنون سوالی شبیه به آن، برایم پیش آمده، سوالی که ذهن بسیاری از محرومین استفاده از کتابخانههای تخصصی را به خود مشغول میکند و آن اینکه: به راستی این کتابها برای چه زمانی و استفاده از چه کسانی نگهداشته شده است و مگر چند فارغ التحصیل دوره کارشناسی ارشد که مشغول در سازمان یا ادارة دولتی است، فراغ بال دارد تا به این کتابخانهها مراجعه کند و یا چند دانشجوی دکتری بر حسب علاقه، به جستجو در پایاننامهها میپردازند؟!. و به راستی آن روز مبادا که میگفتند چه زمانی است؟
Sorry. No data so far.