رسانههاى غربى نوشته اند که وزارت امور خارجه سنگال با صدور بيانيه اى که در تلويزيون دولتى اين کشور قرائت شد، پايان رابطه ديپلماتيک با ايران را اعلام داشت. بر اساس اين خبر، اگر واقعاً صحت داشته باشد، سنگالىها در اين بيانيه مدعى شده اند که در حمله اول اسفند 89 شورشيان جدايى طلب در منطقه کازامانس Casamance واقع در مرز جنوبى سنگال با گامبيا، سه سرباز سنگالى با استفاده از سلاحهايى که توسط ايران در اختيار آنها قرار گرفته، کشته شده اند. سنگال که رابطه خوبى با گامبيا ندارد، همواره اين کشور را متهم ساخته که از شورشيان سنگالى جدايى طلب حمايت به عمل مىآورد. اين در حالى است که پيش از اين گامبيا نيز روابط خود را با جمهورى اسلامى ايران قطع کرده بود.
روزشمار ماجرا به طور خلاصه از اين قرار است که در 4 آبان سال جارى، مقامات نيجريه اعلام کردند 13 کانتينر حاوى اسلحه و مهمات را که از مبدأ بندرعباس ارسال شده، در بندر آپاپاى شهر لاگوس توقيف کرده اند. به گفته اين مقامات، محتويات اين کانتينرها، مصالح ساختمانى ذکر شده و صاحب آن يک بارزگان ايرانى است که نام او در فهرست افراد مشمول تحريمهاى بين المللى درج نگرديده است. متعاقباً، دولت گامبيا در بيانيه اى کوتاه، ضمن رد هرگونه ادعايى مبنى بر اين که گامبيا مقصد نهايى سلاحها بوده و بدون هرگونه توضيح و توجيهى، اعلام کرد که تمامى روابط خود، از جمله فعاليتهاى اقتصادى ايرانىها در گامبيا را قطع مىکند.
در ادامه، نيجريه اعلام کرد که آقاى عظيم آقاجانى، تبعه ايرانى را به اتهام قاچاق سلاح بازداشت کرده است. روزنامههاى جنجالى نيجريه ادعا کردند که آقاى عظيم آقاجانى از نيروهاى سپاه پاسداران ايران بوده است و ايران قصد کمک به تجهيز گروهى از سياستمداران اين کشور را داشته تا در صورت شکست انتخابات قريب الوقوع در نيجريه بتوانند قيام مسلحانه کنند! به دنبال اين ادعاها، آقاى منوچهر متکى، وزير امور خارجه وقت ايران، ديدارى از نيجريه به عمل آورده و اين ماجرا را يک سوءتفاهم خواند.
اما خبر لغو بازى دوستانه تيمهاى ملى فوتبال ايران و نيجريه در 26 آبان اين احساس را دامن زد که موضوع پيچيدهتر و جدىتر از آن است که تصور مىرود. خصوصاً اين که در 29 آبان، سازمان مبارزه با مواد مخدر نيجريه مدعى شد در ميان قطعات يدکى خودرو که از ايران صادر شده، 130 کيلوگرم هروئين به ارزش 9/9 ميليون دلار کشف کرده که مقصد آن اروپا بوده است! به علاوه، هيئت 6 نفرى کميته تحريم شوراى امنيت سازمان ملل متحد عليه ايران، به نيجريه رفت و روزهاى متمادى در آنجا به بررسى موضوع پرداخت.
در حالى که وزير خارجه وقت ايران در 24 آبان حتى از رفع سوءتفاهم خبر مىداد، وزير امور خارجه نيجريه در مصاحبه اى در 25 آبان اعلام کرد که نيجريه موضوع را در چارچوب قطعنامه 1939 در خصوص تحريم تسليحاتى ايران به شوراى امنيت سازمان ملل متحد گزارش کرده است، اما از محتواى آن چيزى نگفت. آقاى متکى در مصاحبه اش گفته بود که اين سلاحها از نوع متعارف بوده و توسط يک شرکت خصوصى به کشورى غير از نيجريه فروخته شده است. وى نام کشور مقصد را ذکر نکرد. متکى همچنين ارتباط ميان آقاجانى با سفارت ايران در لاگوس را تکذيب نمود.
گمانه زنىهاى بعضاً عجيب و غريبى در اين باره توسط رسانهها و تحليلگران چهارگوشه جهان دامن زده شد و حتى رژيم صهيونيستى مدعى گرديد که مقصد اين سلاحها غزه و براى استفاده توسط حماس بوده است. در حالى که جنجال آفرينى رسانههاى نيجريه اى ادامه داشت، آقاى متکى در 22 آذر راهى داکار پايتخت سنگال شد و با عبدالله واد رئيس جمهور و ساير مقامات اين کشور ديدار کرد. در اثناى اين ملاقاتها بود که حکم عزل آقاى متکى صادر شد.
در 24 آذر، وزارت امور خارجه سنگال بيانيه اى صادر کرده و گفت چون از توضيحات طرف ايرانى قانع نشده، سفير خود را از ايران فرا مىخواند. اين بار آقاى على اکبر صالحى که سرپرستى وزارت امور خارجه را عهده دار بود راهى سنگال شد تا مأموريت نيمه تمام سلف خود را به اتمام برساند. اندکى بعد، دولت سنگال اعلام کرد که به واسطه ميانجىگرى ترکيه، آقاى عبدالله واد تصميم گرفته سفير خود را به تهران بازگرداند. گرچه مطلب زيادى از دستاوردهاى سفر دکتر صالحى منتشر نگرديد، ولى بازگشت سفير سنگال و رأى مثبت مجلس شوراى اسلامى به وزارت دکتر صالحى اين نويد را مىداد که ايشان اولين مأموريت پيچيده خود را با موفقيت به انجام رسانده است.
از سويى ديگر، در حالى که حتى يک بار خبر آزادى آقاى آقاجانى منتشر گرديد، آن چه که از روند محاکمه آقاى آقاجانى به صورت جسته و گريخته در رسانههاى نيجريه اى انعکاس مىيافت، حاکى از طولانى شدن جريان دادرسى بود. حدود يک ماه سکوتى رضايت بخش حکمفرما بود تا آن که خبر شوک برانگيز قطع روابط ديپلماتيک سنگال با ايران در 4 اسفند آسمان را ابرى کرد.
يک بار ديگر ماجرا را به سرعت مرور کنيم. بين سلاحها و مهمات و به اصطلاح مواد مخدر کشف شده در بندر آپاپا در شهر بندرى لاگوس با انتخابات و شورش داخلى در نيجريه، شورشيان جدايى طلب در جنوب سنگال، روابط سنگال و گامبيا، تحريمهاى غيرمشروع شوراى امنيت عليه ايران، تأمين سلاح براى حماس و صادرات مواد مخدر از ايران به اروپا از طريق آفريقا پيوند برقرار مىشود.
جريان دادگاه آقاى عظيم آقاجانى در نيجريه به درازا مىکشد و به اين بهانه، رسانههاى جنجالى آفريقا و توطئه چين غرب، مستمراً فيلمنامههاى خيالى متعددى را پيش روى افکار عمومى قرار مىدهند. چه نتيجه اى مىتوان گرفت؟ طبيعى است اولين مطلبى که به ذهن خطور مىکند، اين است که احتمالاً يک سناريوى چند بعدى و دنباله دار طراحى شده که حداقل سه کشور آفريقايى درگير آن هستند.
ايران به حق، مقصد اين سلاحها را گامبيا اعلام مىکند. اما حتى اگر کسى با ديده ظن و ترديد به آن بنگرد، بيش از سه احتمال نمىتواند مطرح باشد:
1- ايران با ارسال سلاح و مواد مخدر، قصد بر هم زدن اوضاع در اين دو کشور کليدى غرب آفريقا، تهديد رژيم صهيونيستى، کسب درآمد از طريق مواد مخدر و ايجاد مشکلات اجتماعى در اروپا را داشته است. ناگفته پيداست که واقعاً اين فرضيات بيشتر به سناريوهاى هاليوودى شبيه هستند. از بين دهها دليل که هر يک از آنها به تنهايى براى اثبات عدم سلامت اين فرضيات کافى است، به يکى دو مورد اشاره مىشود: اولاً، سياست آفريقايى جمهورى اسلامى ايران در بيش از سه دهه گذشته به خوبى نشان مىدهد که ايران با منش و سياستى عقل گرايانه، حساب شده و خيرخواهانه توانسته اعتماد آفريقايىها را به دست آورده و پايه و اساس روابطى مستحکم و تزلزل ناپذير را بنا نهد. پس چگونه ممکن است با سياستى ماجراجويانه و از مسيرى غيرمنطقى و سبک سرانه اين سرمايه ارزشمند را به تباهى بکشد؟! ثانياً، اگر ايران چنين نيتى، آن هم در سنگال و نيجريه داشت، چه دليلى داشت که در سالهاى اخير صدها ميليون دلار در اين کشورها سرمايه گذارى کند؟ کدام سرمايه گذارى است که به دلايل واهى حاضر شود منافع خود را با کاشتن تخم بى ثباتى، به خطر اندازد؟
2- سنگال ادعا مىکند 3 سربازش در درگيرى با نيروهاى شورشى جنوب اين کشور با سلاح و مهمات ايرانى کشته شده اند. اين ادعا به آن معناست که ايران پيش از اين نيز سلاح در اختيار گامبيا قرار داده است، چرا که هنوز 13 کانتينر توقيف شده در نيجريه هستند؛ پس سنگال به کدام سلاح اشاره دارد؟ نويسنده نمىداند که آيا واقعا ايران پيش از اين نيز به گامبيا سلاح مىفروخته يا خير، اما در هر حال عدم صداقت سنگالىها در اين فرضيه هم به خوبى هويداست، چرا که اولاً، در بحبوحه اين ماجرا ناگهان چنين ادعايى را مطرح کرده اند، ثانياً، بدون ارائه سند و مدرک و دادن هيچ گونه فرصتى براى بررسى و مذاکره توسط طرف ايرانى و به طور ناگهانى قطع رابطه را اعلام کرده اند.
3- بالأخره، سناريوى احتمالى سوم اين است که همه مواردى که در قسمت مرور سريع بر ماجرا ذکر کرديم، قطعات پازل سناريويى هستند که کم کم در کنار هم قرار مىگيرند و نقشه واقعى را بر ملا مىسازند. به علاوه، شايد گامبيا از وحشت مسئول شناخته شدن در مقابل شوراى امنيت به دليل نقض قطعنامه تحريم تسليحاتى عليه ايران؛ نيجريه و سنگال به دليل مشابه؛ و همينطور برخى منافع و منابع اقتصادى وعده داده شده از جانب غرب؛ رايزنى از جانب اسرائيل و آمريکا؛ و قص على هذا، حاضر به ايفاى نقش در چنين سناريويى شده اند. اگر روند به همين صورت ادامه يابد، به نظر مىرسد که متأسفانه چنين سناريويى در حال شکل گيرى است. اگر طراحى چنين سناريويى صحت داشته باشد و دو کشور مهم و تأثيرگذار در سطح قاره، يعنى سنگال و نيجريه، به هر دليلى، اعم از کمک اقتصادى غرب و يا ملاحظات سياسى و امنيتى، واقعاً آماده ايفاى نقش در اين سناريو شده باشند، آنگاه آثارش از سطح سه کشور آفريقايى فراتر رفته و ابعاد منطقه اى و بين المللى به خود خواهد گرفت.
غرب قطعاً در پيگيرى سياست به اصطلاح تحميل انزوا به جمهورى اسلامى ايران، مايل است روابط ايران و آفريقا را تيره ببيند و فرصت گرانبهاى روابط آفريقايى را به چالشى براى حيات سياسى و بين المللى ايران تبديل کند. پيام اين سناريوى خيالى به خوبى پيداست: آفريقايىها گول ايران را نخوريد! ايرانىها در پوستين دوستى با شما، نهايت سوء استفاده را برده و طرحها و برنامههاى ماجراجويانه و بىثباتگر خود را با امکانات شما پيش مىبرند. در برابر اين توطئه افکنىها، به نظر مىرسد دستگاه سياست خارجى کشور از مناسب ترين جايگاه در کشور براى ارائه طرحى نو و ابتکارى و در عين حال مبتنى بر اصول پذيرفته شده ديپلماسى و مذاکره براى رفع اين چالش برخوردار است. به هر حال به حدى اين خبر عجيب است که نويسنده هنوز از خود اين سؤال را دارد که آيا اساساً چنين خبرى صحت دارد؟
Sorry. No data so far.