تریبون مستضعفین – مجتبی دانشطلب – سی و دو سال از انقلاب اسلامی ایران می گذرد و نمیتوان انتظار داشت که جوانهای عرب چندان با انقلاب ایران آشنا باشند یا امام خمینی(ره) را آنطور که شایسته است بشناسند. معمولا شناخت آنها محدود به رسانههایی است که غالبا نظر خوشی نسبت به ایران ندارند و سعی میکنند انقلاب اسلامی را واقعیتی مخدوش و ترسناک نمایش دهند. بنابراین اظهار نظرهایی که در موج هیجانات سیاسی درباره تأثیرپذیری مستقیم یا الگوپذیری «بهار عربی» از انقلاب اسلامی عنوان میشود نمیتواند چندان دقیق باشد. هم مدت زیادی از انقلاب ایران گذشته است و هم زمینهای برای شناخت و تأثیرگذاری آن وجود ندارد.
انقلاب اسلامی در زمان وقوع خودش موجی از تحرکات سیاسی را در کشورهای اسلامی، حوزه خلیج فارس، شمال آفریقا و در همسایگان شرقی ایران ایجاد کرد و جنبشهایی اجتماعی و سیاسی را باعث شد که شکست بعضی از آنها باعث تنگتر شدن فضا و تبعید یا زیرزمینی شدن مقاومتهای اسلامی شد. در عراق هم ترس از انقلاب ایران و امید به ضعف نظامی حکومت باعث طمع بستن صدام به خوزستان و راه انداختن جنگی خانمانسوز شد. این جنگ عربی ـ ایرانی که غرب با خرسندی تماشایش میکرد تأثیرگذاری انقلاب اسلامی را با چالش جدی مواجه کرد.
سالها بعد و پس از گذشت نزدیک به دو دهه از پایان جنگ شرایط به گونهای رقم خورده است که اکنون ایران اسلامی به عنوان یک کشور موفق اقتصادی و نظامی در ذهن مردم منطقه شناخته میشود. ایران مظاهر پیشرفت خودش را به رخ میکشد و این واقعیت برای رقبای ایران، اگر تنها موجب سرخوردگی یا ایران هراسی نباشد، منشأ ایجاد سوال است؛ چرا ایران که کشوری محاصره شده و عمیقا مخالف غرب است میتواند به چنین دستاوردهایی برسد اما آنها که در سازش یا تعامل با جامعه جهانی هستند و تحت حاکمیت دولتهایی سکولار و تابع زندگی میکنند هنوز درجا میزنند؟
بنابراین، انقلاب اسلامی بیشتر از رهگذر «جمهوری اسلامی» و موفقیتهایی که دولت ایران به دست آورده است الهام بخش بوده و این تأثیر نیز بیشتر رقابتی بوده است تا دامن زنندهی تمایلاتی برای تقلید یا دنباله روی از ایران! ملتهای عربی مسلما به دنبال راه خودشان برای پیشرفت و احیای شخصیت هستند و جمهوری اسلامی از آن جهت که نمونه موفقی بوده، و میتوان در مبارزه و مقاومت به آن استناد کرد، برای آنها الهام بخش است. اگر ایران توانست با یک انقلاب قدرتمندترین نظام وابسته منطقه را سرنگون کند و دولت موفقی داشته باشد چرا آنها نتوانند؟ نشانههای تأثیرگذاری رقابتی ایران حتی در چرخشهای سیاسی کشور ترکیه نیز قابل مشاهده است.
دو عامل زمینهساز این تأثیرپذیری در میان ملتهای عرب بوده است؛ اول فقر و عقب ماندگی در کشورهای عربی و دوم وابستگی حکومتها به غرب. اولین لرزشها از محرومیتهای اقتصادی سر زد و سپس خشمهای فروخورده سیاسی را با خود همآواز کرد. دولتهای سکولار و وابسته به غرب نه تنها دنیای خوبی برای مردمشان نساختند بلکه باعث تحقیر سیاسی مردمشان هم شدند. در حالی که نصرالله (دوست ایران) قهرمان عرب میشد و محبوبیت احمدینژاد به دلیل شجاعتاش در میان تودههای عرب بالا میرفت حکام عرب به دلیل سازشکاری و همکاریشان با اسرائیل برای کشتار مردم غزه منفور میشدند.
دوران ناسیونالیسم تمام شده و عظمتخواهی عربی نیز به محاق رفته است، در این وضعیت کمتر ممکن است اتفاقی در میان توده های عرب رخ بدهد که نشانه های واضح اسلامگرایی در آن قابل مشاهده نباشد. به همین دلیل نماز جمعه منشأ حرکتهای هفتگی و تداوم انقلاب میشود، برگزاری نماز جماعت و استعانت از خداوند هم نشاندهنده چرخش نگاه مردم عرب از قبله غرب به سوی آسمان است. اما این حرکتها تنها نقطه شروع رسیدن به موفقیت است و مهمترین درسی که عربها باید از انقلاب اسلامی ایران بگیرند همین است که؛ «نگه داشتن یک انقلاب از به دست آوردن آن دشوارتر است.»
Sorry. No data so far.