برنامه ریزی برای به خیابان امدن، از طریق این شبکههای اجتماعی صورت میگیرد. فلان روز و فلان ساعت با هم به فلان خیابان میرویم و فلان شعار را سر میدهیم. همه چیز درباره آشغال و سطل آشغال و آتش زدن آن در این مکان برنامه ریزی میشود. اما این قرار و مدار در ابعادی بسیار کمتر از آنچه نشان داده میشود محقق میشود. علت چیست؟
چرا نمیتوان به فیس بوک اعتماد کرد؟ به تعبیری چرا نمیتوان به کاربران آن اعتماد کرد. وعدههای مجازی چرا محقق نمیشوند. به نظر میرسد موضوع روشن است. برخی از مهمترین دلائلی که نمیتوان به شبکههای مجازی اعتماد کرد بدین شرح است:
۱- در شبکههای مجازی افراد با هویت واقعی نیستند. هویت دروغین و مجازی که وجدان ندارد که بخواهد بر آن پایبند باشد. اصلا هویت دروغین اتخاذ میشود که وجدان کنار گذاشته شود. بنابراین در این شبکهها اعتماد به حداقل میرسد و کمتر کسی است که اعتماد خود را پای این شبکهها خرج کند.
۲- خاصیت این شبکهها شور و هیجان است. خاصیت این فضا این است که کوتاه بنویسی و جذاب و خبری باشی. این جذاب و خبری بودن نیز یا در هیجان است و یا در ابتذال. روشن است که در این فضا جایی برای حرف جدی و اقناع و استدلال و تفکر وجود ندارد. همین دیروز یکی از کاربران این شبکههای اجتماعی نوشته بود که یک هفته روی یک مطلب کار کردم و نوشتم اما چند نفر بیشتر بازدید نداشت اما یه لینک درباره فلفل سبزگذاشتم کلی مخاطب جمع کردم. افراد میآیند تا هیجان بگیرند وخارج شوند. به این ترتیب هیچ نوع ارضای استدلالی صورت نمیگیرد و معمولا فرد با بلند شدن از پای سیستم فراموش میکند که چه باید میکرده است. همین دیروز بود که رقص یک بزغاله در بالاترین آنقدر بازدید گرفت وامتیاز خورد که کاربران سیاسی سایت را کلافه کرده بود. انتقاد آنها این بود که در شرایطی که باید اماده رفتن به خیابان شویم چرا باید رقص برغاله پر امتیاز شود و بالا بیاید.
۳- در این شبکهها افرد احساس زیاد بودن میکنند. چرا که فقط خودشان را میبینند و رفقایشان را. قول و قرار هائی که میگذارند معمولا به این دلیل است که توهم زیاد بودن دارند. اما وقتتی از پای سیستم بلند میشوند و مثلا میبینند که نزدیکترین فرد زندگیشان با او هم نظر نیست، فورا سرخورده میشوند. بنابراین این شبکهها شدیدا توهم زا است و این بادکنک متوهم به سرعت با یک نقض میترکد و فرد را دچار افسردگی میکند. به همین دلیل است که فراخوانهای فیس بوکی هر روز بیشتر مشتری از دست میدهد.
۴- بخش قابل توجهی از روابط در این شبکهها بر اساس روابط و جذابیتهای جنسی آشکار یا ناپیدا است. روابط جنسی مجازی مهمترین عامل برای دور هم بودن است. بنابراین هرگونه تغییری در این روابط روی تحلیل ادمها نیزاثر میگذارد. این موضوع به اندازه کافی روشن و گویا است. مثلا درحالیکه فردی با دوست دخترش قرار میگذارد تا به خیابان بیایند، کافی است به عکس او و قیافهاش انتقاد کند. در این زمان است که همه برنامهها بهم میریزد.
۵- دراین فضا حرف زدن کاملا بیهزینه است. طبیعی است که همه چیز گفته میشود بدون اینکه لازم باشد برای این حرف هزینهای یا حتی استدلال و توضیحی داده شود. چهره هم دیده نمیشود که بتوان از چشم ورنگ صورت حدس زد که این حرف دروغ است یا راست. شعار است یا استدلال و غیره. بنابراین در این فضا شعارهائی داده میشود که طبیعتا در فضای واقعی امکان تحقق آن وجودندارد. همین نیز باعث سرخوردگی میشود. به همین دلیل است که شعار دادن در شبکههای مجازی ساده است و باعث میشود در اوج تبلیغات اعتراضی اکثریت قابل توجهی ترجیح دهند همچنان پای سیستم باشند و شعار بدهند. همین دیروز یکی از این سایتهای مجازی از طرفداران خود خواهش میکرد که بجای پای سیستم بودن به خیابان بریزند. الان در خیابانها ۱۰۰ نفر جمع شدند اما ۱۲ هزار نفر در بالاترین انلاین هستند.
طبیعی است که در چنین شرایطی شبکههای مجازی نمیتواند جریان ساز باشند. همین چند وقت پیش بود که یکی از کاربران این شبکه با انتقاد از نیامدن رفقایش به خیابانها نوشته بود، خانه تیمیهای ۴ یا ۵ نفره اول انقلاب بیش از شبکههای چند ده هزار نفره امروز جواب میدهد.
Sorry. No data so far.