سه‌شنبه 05 آوریل 11 | 09:03

پیش بینی برژینسکی؛ آینده شوم اسرائیل و افول قدرت آمریکا

ترجمه: هاتف خالدی

من فکر می‌کنم در حقیقت ما با افول قابل ملاحظه قدرت آمریکا در منطقه مواجه هستیم و شاید این آغاز یک مرحله‌ای است که در آینده مردم از آن به عنوان دومین مرحله حیاتی خروج ضد استعماری منطقه پس از جنگ جهانی اول و دوم یاد خواهند کرد.


تریبون مستضعفین- برژینسکی به عنوان مشاور امنیت ملی آمریکا در سال‌های ۱۹۷۷ /۱۹۸۱ در دوران ریاست جمهوری جیمی کار‌تر فعالیت کرده است. او در توافقنامه کمپ دیوید به صورت تنگاتنگی نقش داشت. برژینسکی در حال حاضر استاد دانشگاه سیاست خارجه آمریکا در دانشگاه جان هاپکینز آمریکاست. این مصاحبه که بخشی توسط شبکه سی ان ان تنظیم شده است به بررسی دیدگاههای برژینسکی در مورد تحولات خاورمیانه می‌پردازد. ( این مصاحبه توسط هاتف خالدی ترجمه شده است)


آقای برژینسکی به عنوان سوال اول آیا شما از مداخله آمریکا در لیبی حمایت می‌کنید؟
من از مداخله حمایت می‌کنم زیرا به صورت جدی احساس می‌کنم که اگر آمریکا در این موضوع دخالت نمی‌کرد اعتبارش در کل منطقه – که در حال حاضر روی لبه تیغ است – در معرض خطر می‌افتاد و قذافی به عنوان سمبل رادیکالیسم عربی سر برمی آورد.

آیا شما از آنچه که در خاورمیانه و شمال آفریقا در حال شکل گیری و ظهور است به عنوان پیکربندی دوباره منطقه یاد می‌کنید و اگر این گونه است تاثیر آن بر علاقه مندی‌های آمریکا در منطقه چگونه است؟
این یک پیکر بندی و ساختار جدید است اما دقیقا آن چیزی نیست که مردم اینجا توقع دارند. من هرگز مطمئن نیستم که نتیجه نهایی چنین رخدادهایی به شکوفایی حکومت‌های دمکراتیک در منطقه بیانجامد. من اینجا یک خط تمایز واضح و روشن میان پوپولیسم و دمکراسی ترسیم می‌کنم. هم چنین من بر اساس تجربیات چندین ساله کاری‌ام بر این حقیقت تاکید می‌کنم که بیداری‌های سیاسی فارق از هرگونه ادبیاتی که آن‌ها استفاده می‌کنند در مراحل ابتدایی به سوی تندروی متمایل می‌شوند. بنابراین توقع من این است آنچه ما در خاورمیانه به دست می‌آوریم در حقیقت یک سری رژیم‌های سیاسی است که به نگرش‌های محبوب و متداول علاقه‌مند و متوجه است. اما با این وجود باید توجه داشته باشیم این نگرش‌های متداول در بسیاری جهات و به خصوص در مساله اسراییل فلسطین علیه سیاست‌های خارجی آمریکاست. در نتیجه من خیال می‌کنم در مجموع ما با مشکلات بزرگ‌تر و سخت تری در برابر این مساله روبرو خواهیم بود و ممکن است مجبور شویم برای عدم رویارویی با آن بهای سنگین تری بپردازیم.

احتمال اینکه اخوان المسلمین به یک صدای تاثیر گذار در مصر تبدیل شود چقدر است و آیا به طور مثال در آن صورت پیمان کمپ دیوید لغو خواهد شد؟
گمان نمی‌کنم آن پیمان بی‌درنگ لغو شود. اما این رضایت انفعالی‌ای که از سوی طرف مصری در این سال‌ها دیده شده است به نظر می‌رسد می‌رود تا اوضاع را به گذشته بازگرداند. من فکر می‌کنم ما میزانی که اذهان عمومی مردم عرب در برابر موضوع اسراییل-فلسطین حقیقتا از پیش اشغال شده و در پاره‌ای اوقات تهییج شده است را دست کم گرفته‌ایم. تحقیقات بسیار خوبی درباره آمارگیری از اذهان اعراب به طور مثال توسط Shibley Telhami استاد دانشگاه مریلند انجام شده است که نشان می‌دهد این مساله بر پایه بسیاری از احساسات ضد غرب و ضد آمریکایی بنیان دارد. ما همین طور می‌دانیم که اسامه بن لادن به صورت مداوم و تاکید می‌کنم مداوم اعلام کرده است که انگیزش اصلی و محرک قیام او نابودی و ضربه زدن به آمریکاست.

آیا احتمال آن وجود دارد که اسراییل از قیام‌هایی که منطقه را در برگرفته است سود ببرد یا این احتمال وجود دارد که این‌ها علیه منافع اسراییل باشد؟
عقیده دارم اسراییل در کوتاه مدت، و بر اساس یک مصلحت اندیشی کوتاه نظرانه، از این تحولات سود خواهد برد. به طوری که تحولات اخیر این دستاویز را برای آنان مهیا خواهد کرد که فرضا بگویند الان زمان مناسبی برای گفتگو نیست! اما در دراز مدت فکر می‌کنم این جریانات مانع خواهد شد تا اسراییل به عنوان یک عضو ماندنی و خلاق و تاثیر گذار در یک خاورمیان صلح آمیز شناخته شود. من فکر می‌کنم که برداشت درازمدت از این وقایع برای آینده اسراییل شوم و ناخشنود خواهد بود.

آیا ایران از همه این‌ها سود می‌برد؟
بله

آیا راهی وجود دارد که آمریکا بتواند کاری انجام دهد تا مانع از رسیدن ایران به اهرم قدرت بزرگتری در منطقه خلیج فارس شود؟
تنها در صورتی که ما به صورت جدی از خود بپرسیم به واقع چه چیزی عامل محرکه توده‌های عظیم عرب شد؟ تا کنون سوالی که ما از خود کرده‌ایم تنها این است که چه چیزی عامل محرک نخبگان عرب بود. حقیقت امر این است که ما سوالی را از خود پرسیده‌ایم که پاسخ گوی آرزوهای ماست زیرا نیازمندی‌ها و خواست‌های نخبگان عرب در برخی موارد با منافع بعضا مادی و اقتصادی ما در منطقه هم پوشانی دارد. اما در مورد توده‌های عظیم مردمی عرب داستان چیز دیگری است. من عقیده دارم ما باید به توده‌های عربی در مجموع و نه تنها کشورهای خلیج فارس توجه کنیم. عربستان سعودی کشور بسیار مهمی برای ماست. همین طور اردن که منبع امنیت برای هر گونه صلح اسراییل و فلسطین در آینده است. مصر به همین دلیل زیرا این کشور حتی پیش از این قرارداد صلح امضا کرده است. ما منافع گوناگون زیادی را دنبال می‌کنیم اما نباید به عامل محرکه اصلی قیام‌های مردمی که در برهه سرنوشت سازی برای تصمیم سازی آینده ملی خود هستند بی‌توجه باشیم.

رویکرد سیاسی آمریکا در قبال سوریه و نارضایتی‌ها در آن کشور چگونه باید باشد؟
آن طور که به نظر من می‌رسد ما باید از برخی امتیازات به سوی دمکراسی در آن کشور دفاع کنیم. اما هم چنین باید هشیار باشیم که صدای ما در همه جا تعیین کننده و تاثیر گذار نیست. و اگر احتیاط نکنیم ممکن است به افزایش نفوذ ایران در آن منطقه کمک کنیم. و اگر هشیارانه عمل کنیم می‌توانیم به صورت غیر مستقیم به افزایش نفود ترکیه کمک کنیم که در هر صورت خوب و عالی است.

آیا این تظاهرات و قیام‌ها به افول تاثیر آمریکا در منطقه می‌انجامد؟ آیا اهرم قدرت ما در این منطقه کمتر از سالهای پیش شده است؟
من فکر می‌کنم در حقیقت ما با افول قابل ملاحظه قدرت آمریکا در منطقه مواجه هستیم و شاید این آغاز یک مرحله‌ای است که در آینده مردم از آن به عنوان دومین مرحله حیاتی خروج ضد استعماری منطقه پس از جنگ جهانی اول و دوم یاد خواهند کرد.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.