دوشنبه 11 آوریل 11 | 12:53

این دو فیلم را کمی باتامل ببینید، لطفا!

در باب دو فیلم “اخراجی‌های3” و “جدایی نادر از سیمین” حرفهای زیادی گفته شده است. هرچند اعتقادی به رودررو قرار دادن این دو فیلم ندارم اما اتفاقی است که افتاده و هدف از این نوشتار هم ذکر نکاتی است درباره این دو فیلم تا طرفداران هر دو کمی در نگرش خود تجدید نظر کنند.


در باب دو فیلم “اخراجی‌های3” و “جدایی نادر از سیمین” حرفهای زیادی گفته شده است. هرچند اعتقادی به رودررو قرار دادن این دو فیلم ندارم اما اتفاقی است که افتاده و هدف از این نوشتار هم ذکر نکاتی است درباره این دو فیلم تا طرفداران هر دو کمی در نگرش خود تجدید نظر کنند.

ابتدا توصیه‌ی اکید می‌شود به دوستان طرفدار پروپاقرص فیلم “اخراجی‌های‌3″ که فروش خوب فیلم را به حساب جو سیاسی ایجاد شده درباره‌ی فیلم نگذارند. اگر پیشی گرفتن ” اخراجی‌های‌3″ از “جدایی نادر از سیمین” نشان از این است که الحمدلله مردم ایران پایبند به کشور و دین و ارزش‌های خود و انقلاب هستند، این نتیجه‌گیری کاملا اشتباه است. هرچند این اصل پابرجاست که ملت ایران پایبند به ارزشهای خود هستند و همچنان پای انقلاب ایستاده‌اند، اما این حقیقت از فیلم اخراجی‌ها نتیجه نمی‌شود که بعضی دوستان با شوروشعف چنین نتیجه‌گیری می‌کنند. هر چند قابل انکار نیست که ده نمکی در لابه‌لای دیالوگهای شلوغ فیلم حرفهایی زده که فقط از او و امثال او انتظار می‌رود که چنین شجاعتی به خرج دهند و در عرصه‌ی سینما این حرفها را مطرح کنند و از این بابت باید خداقوت بهش گفت. اما ده‌نمکی می توانست خیلی هنرمندانه و نه بصورت رک و صریح و البته با حفظ اصول سینمای انقلابی و نه سینمای حال حاضر ایران، این حرفها را به مخاطب برساند. هر چند شاید فضای اپن(open) و گاهی غیراخلاقی و اباحی‌گری و زیر پاگذاشتن خطوط قرمز مکتب، از اقتضائات سینمای حرفه ای هستند و چشمان همه به این فضا خو گرفته و چنین نقدی از طرف صاحبان فن نقد درپیتی و سطحی انگاشته شود، اما خوب است دوستانی که با تفکر امام روح الله آشنایی دارند دوباره تفكرات ايشان در تمام حوزه‌ها خصوصا حوزه‌ي هنر را مرور نمایند. حضرت امام هميشه شکننده‌ی چارچوبهای مرسوم و غلط بوده‌اند چرا که این چارچوبها را قبول نداشته و خود حرفی برای گفتن و چارچوبی برای نهادن داشتند؛ تا جاییکه اظهارات ایشان در حوزه‌ی سیاست از طرف روشنفکران دلیل بر ناآگاهی سیاسی امام گذاشته شده و می‌شود و به همین خاطر بود که بازرگان امام را وقتی که فرمود:«آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند» متهم به نداستن علم سیاست و دیپلماسی نمود و استعفانامه‌ی خود را امضا کرد.

در “اخراجی‌های 3” نیز هر چند ده‌نمکی حرفهای خوبی برای گفتن دارد اما می‌توانست با شکستن چارچوبهای مرسوم در سینمایی که هنوز صدای انقلاب به اکثر شئون آن نرسیده است، حرفهای فاخر خود را در قالب و فیلم فاخر و البته طنز نمایش دهد. فیلم ساز انقلابی آن است که فیلم خود را چنان هنرمندانه و متعهدانه بسازد که نه مارک دولتی و فیلم سفارشی بخورد و نه متهم به کوتاه آمدن از آرمانهایش شود. البته از لحاظ فنی و سینمایی، که صاحبان خود را می طلبد، نیز وجود نقص‌هایی مانند نبودن داستان منسجم در فیلم چنان واضح است که نیاز به نظر صاحب فن ندارد.

اما آنچه موجب آزردگی خاطر می‌شود همان دوستانی هستند که اول نوشتار اشاره شد. ملت ایران در طول 32 سال بعد از انقلاب نشان دادند که حتی با دید دموکراسی غربی پایبند انقلاب اسلامی هستند که نمونه‌ی اخیر آن انتخابات 88 و در ادامه حماسه ی 9 دی بود. حال سوال از این دوستان این است: مافیای موجود در سینما به معنای قدرتی که به خاطر منافع حزبی و گروهی و مسائل سیاسی و با داشتن پول قادرند معادلات را به نفع خود رقم بزنند، آیا نمی توانسته‌اند رقابتی که بر پایه‌ی پول بنا شده‌است را به نفع خود تمام کنند. اصغر فرهادی که جایزه های فیلم فجر و برلین را درو کرده آیا نمی توانسته با همین پولها و با روش‌های گوناگون که ساده‌ترینش خرید بلیط‌های فیلم خودش است، فیلم خود را در صدر فروش فیلم ها جای دهد؟ اگر چنین بود و فیلم “اخراجی های 3” در ردیف پایین قرار می‌گرفت با دید شما چطور می‌توانستیم ضربه به گفتمان انقلاب را جبران کنیم؟ مگر مستضعفین و پابرهنه‌ها ولی نعمتان این انقلاب و هم آنان اصلی‌ترین نگاهدارنده‌های آن نیستند، کدام روستا و دهی سینما دارد که شما پیروزی جبهه‌ی حزب الله را به رکوردداری “اخراجی‌های 3” گره زده‌اید؟

اما در میان این نقدها نقطه‌ی قوت “اخراجی های 3” مردمی بودن آن است. «مردم» جایگاه ویژه‌ای در فیلم‌های ده‌نمکی دارند و همین امر یکی از دلایل فروش بالای فیلم‌های اوست. هرچند انتظار این بود که طبقه‌ی جنوب‌شهری و ساکنان شهرستانهای کوچک و روستاها در فرصت پیش آمده در “اخراجی‌های 3” برای اولین‌بار در سینما، عزتمندانه حضور داشته و دیده شوند اما این اتفاق نیفتاد و داغش بر دلمان ماند اما با این وجود در فیلم‌های ده نمکی مردم، چه پایین‌شهری و چه بالاشهری، در کنار هم قرار دارند و یکی بر دیگری ارجحیت اجتماعی ندارد؛ و همین بزرگترین ضعف سینمای به اصطلاح روشنفکری است که مردم را به دو دسته ی نفهم و فهیم بر اساس منزلت اجتماعی تقسیم کرده‌اند. “جدایی نادر از سیمین” از این دسته فیلم‌هاست و چیز قابل دفاعی ندارد. برگزیده شدن “جدایی نادر از سیمین” در جشنواره برلین چندان جای تعجب ندارد چرا که با اندک تحقیقاتی روشن می‌شود جشنواره‌های خارجی بخشی از جایزه‌های خود را با نگاه سیاسی تقسیم می‌کنند و تمام فیلم‌های ایرانی که در چنین جشنواره‌های برگزیده شده‌اند یک نقطه‌ی برجسته دارند و آن سیاه‌نمایی از ایران و نمایش فضای خفقان در داخل کشور دراین دسته از فیلم‌هاست. جای تاسف است در جشنواره فیلم فجر، که به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی برگزار می‌شود، نیز چنین فیلم‌هایی بیشترین جایزه‌ها را می‌گیرند. از طرفی، اظهار نظرهای طرفداران این فیلم، مکتب فکری آنها را به خوبی نمایش می‌دهد. جدای از کار ضداخلاقی قاچاق فیلم، که برای اثبات ضعف و زبونی آنها دلیل کافی است، اگر نگاهی به اظهارات طرفداران این فیلم داشته باشیم، برآورد این اظهارات تفکر و منشی است که همواره موجب شکست این افراد و جریانات منسوب به آنها بوده است. «مردم» و «احترام به فهم مردم» هیچ جایگاهی در رفتار و گفتار این دسته ندارد. آنها معتقدند گرچه تعداد بینندگان “جدایی نادر از سیمین” از فیلم رقیبش کم است اما همین تعداد کم در کیفیت انسان بودنشان برتر از تماشاگران فیلمی هستند که کارگردان‌نمای لمپن و بی سواد! آن را ساخته. همین «نگاه از بالا به مردم» موجب شد که شکست خود در انتخابات 88 را تحمل نکنند و طرفداران کاندیدای رقیب را نفهم و بی‌سواد و در اصطلاح شهروند درجه 2 و خود کاندید را هم پوپولیست خطاب کنند. این عده هنوز باورشان نشده که ایران فقط تهران و تهران هم فقط بالاشهرش نیست و این واقعیت چنان کامشان را تلخ کرده که حاضر شدند چه در اتفاقات بعد از انتخابات و چه امروز به تمام حرفهای به ظاهر زیبای خود پشت پا بزنند و یادشان برود که “ادب مزد به ز دولت اوست”. اگر “اخراجی‌های 3” در فن سینمایی ضعیفتر از “جدایی نادر از سیمین” است اما برتری محتوایی آن را هیچ باانصافی انکار نمی‌کند هرچند انتظار از مسعود ده نمکی خیلی بالاتر از این حرفهاست ولی حداقل انتظار از اصغر فرهادی نیز این بود که عزت و آبروی وطنش را به بهای ناچیز تشویشق در برلین نمی‌فروخت.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.