جلسه شورای تخصصی مهندسی فرهنگی ۲۳ اسفند سال ۸۹ برگزار، و در آن ۱۴ اصل کلی حاکم بر نقشه مهندسی فرهنگی تصویب شد که به موجب آن دین مداری، فرهنگ محوری، عدالت، مشارکت مردمی، آیندهنگری و آیندهنگاری، جامعیت، انسجام و هماهنگی، هدایت و راهبری، تعامل مؤثر، ترویج، کارامدی، خلاقیت و نوآوری، خطرپذیری و سرمایهگذاری ۱۴ اصل حاکم بر نقشه مهندسی فرهنگی کشور است. بر آن شدیم تا در همین خصوص مطالبی را از استاد مطهری در زمینه مهندسی فرهنگی بیان کنیم تا شاید راهگشای این نقشه فرهنگی کلان کشور باشد.
***
مهندسی فرهنگی در هندسه اندیشه استاد مطهری دارای مختصاتی بوده و از الگوی مهندسی فرهنگی وی میتوان در ساماندهی و مدیریت فعالیتهای فرهنگی در دانشگاههای کشور استفاده کرد.
استاد مطهری مهندسی فرهنگی در یک جامعه اسلامی را با سه حرکت؛ تحلیه، تخلیه و تثبیت فرهنگی امکان پذیر میداند و اضلاع مثلث مهندسی فرهنگی در ساختار اندیشه وی دارای سه ضلع تحلیه، تخلیه و تثبیت فرهنگی است.
به عبارت دیگر از دیدگاه این متفکر بزرگ مقوله مهندسی فرهنگی در یک جامعه اسلامی با تخلیه برخی افکار و اندیشهها از یک طرف، تحلیه مردم به برخی دیگر از افکار، احساسات و اندیشهها از طرف دیگر و تثبیت این افکار و اندیشهها و اعمال در آنها از جانب سوم در جامعه تحقق مییابد.
این الگو به عنوان یک الگوی عام در تمام فعالیتهای فرهنگی کشور، بخصوص دانشگاهها کاربرد دارد و اساسا یکی از مناسبترین و موفقترین الگوهای ساماندهی و مدیریتی فعالیتهای فرهنگی است.
● مهندسی فرهنگی از دیدگاه استاد مطهری
استاد مطهری در کتاب «جامعه و تاریخ در نقد نظریه ناسیونالیستی و ملی گرایانه فرهنگ» به اظهارنظری درباره فرهنگ اسلامی میپردازد که میتوان آن را دیدگاه مختار وی درباره مهندسی فرهنگی تلقی کرد.
وی در این کتاب در وهله اول از فرهنگی ویژه دین اسلام به نام فرهنگ اسلامی سخن میگوید، در مرحله دوم، این فرهنگ اسلامی را دارای رسالتی خاص میداند و در مرحله سوم برداشتن گامهایی خاص طی مراحل ویژه را برای تحقق رسالت فرهنگ اسلامی ضروری میشمارد که میتوان از آن گامها به عنوان نوعی مهندسی فرهنگی تعبیر کرد.
● کاربست الگوی مهندسی فرهنگی استاد مطهری در دانشگاهها
از آنجا که دانشگاه خود یک نهاد بسیار مهم فرهنگی است و با فضای عمومی اجتماع تفاوتهایی دارد، باید بتوانیم از الگوی مورد نظر استاد مطهری برای مهندسی فرهنگی در فضای دانشگاهها استفاده کنیم.
– تخلیه فرهنگی در دانشگاه
برای تخلیه فرهنگی در دانشگاه، اولین گام شناسایی محتوای اندیشههای دانشجویان، بخصوص آن بخش از اندیشههای آنهاست که به تعبیر استاد مطهری «نباید داشته باشند.»
در دانشگاه از یک طرف دانشجویان از طریق آموزشهای رسمی که دریافت میکنند، فرهنگ پذیر میشوند و از طرف دیگر فرایند فرهنگ پذیری آنان با فعالیتهای فوق برنامه انجام میشود.
یکی از اولین ضرورتها در این رابطه تعارض زدایی از ناسازگاریهای احتمالی موجود میان فعالیتهای رسمی آموزشی و فعالیتهای فوق برنامهای است؛ به این معنا که با توجه به تعدد نهادهای متولی فعالیت فرهنگی در دانشگاهها نباید وضع به گونهای باشد که هر کدام از آنها بدون ارتباط ارگانیک با همدیگر اهداف جداگانهای را دنبال کنند.
با وجود اینکه دانشگاه یکی از پرظرفیتترین نهادها برای انتخاب و برگزیدن مدیران فرهنگی حتی برای مدیران نهادهای فرهنگی بیرون از دانشگاه است، متاسفانه اکثر مدیران فرهنگی انتخاب شده در دانشگاه شناخت عمیقی نسبت به زوایای فرهنگ و فعالیتهای فرهنگی ندارند و تا با ابعاد فرهنگ آشنایی قابل قبولی پیدا میکنند، جای خود را به فرد دیگری میدهند، لذا شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم باید ضوابط دقیقی را برای ساماندهی مدیریت فرهنگی در دانشگاهها تعیین و اعلام کنند تا فعالیتهای فرهنگی در دانشگاهها با اهداف فرهنگ اسلامی متناسب باشد.
ـ تحلیه فرهنگی در دانشگاهها
همچنانکه در بالا گفتیم مدیریت فرهنگی در دانشگاهها با مدیریت فرهنگی در سازمانهای دیگر متفاوت است. بسیاری از برنامههایی را که برای تحلیه فرهنگی در سازمانهای دیگر به راحتی میتوان اجرا کرد، در دانشگاهها نمیتوان پیاده کرد.
یکی از بهترین راههای انجام فرایند تحلیه فرهنگی در دانشگاهها استفاده از الگوی استاد مطهری در طول فعالیتهای فرهنگیشان در عمر پر برکت این اندیشمند بزرگ میباشد. باید دید استاد مطهری برای تحلیه مردم به آنچه ندارند و باید داشته باشند، از چه متد و روشی استفاده میکردند تا این الگو را در دانشگاهها نیز به کار بست.
استاد مطهری در تمام نوشتههای خود با تمرکز بر سه سطح توصیف وضعیت تفکر دینی، تبیین علل به وجود آمدن این وضع و تجویز راه حل برای حل این مشکل، الگوی برنامه ریزی مطلوبی برای تحلیه فرهنگی ارائه کردهاند که میتواند مورد استفاده در دانشگاهها قرار گیرد.
ـ تثبیت فرهنگی در دانشگاهها
تاریخ بشر نشان میدهد که در مراحلی از زندگی انسانها عقاید موجود نفی شده و عقاید دیگری به جای آنها به عنوان جایگزین معرفی شده است، اما به دلیل استوار نشدن عقاید جدید، بعد از مدتی عقاید باطل پیشین بازگشت نموده و عرصه را بر عقاید جدید تنگ کرده و تمام زحمات اولیه را بر باد داده است.
گویاترین مثال در این رابطه ماجرای اهل رده بعد از رحلت پیامبر (ص) است. چون عقاید توحیدی در ذهن و ضمیر و زبان عدهای از اعراب استوار و محکم نشده بود، بنابراین آن عده ساز ارتداد و بازگشت به فرهنگ قبلی را نواختند. پس گام سوم این است گه اندیشهای جدید در ذهن زبان مردمان تثبیت شوند. این همان مرحلهای است که استاد مطهری از آن به عنوان مرحله تثبت فرهنگی نام میبرد.
در این مرحله وظایف نهادهای آموزشی، پژوهشی و پرورشی به خصوص دانشگاه به عنوان مهمترین نهاد فرهنگی جامعه بسیار حائز اهمیت است؛ چرا که باید به تثبیت عقاید صحیح بپردازند و با جهت دهی صحیح سمت و سوی حرکت و تاثیرگزاری آنها را راستای تثبیت اندیشههای جدید رهبری کنند.
در این راستا برای تثبیت اندیشههای جدید باید از توان تمام نهادهای فرهنگی و آموزشی جدید بهره گرفت و در صورت نیاز نهادهای فرهنگی جدید را به وجود آورد تا به تثبیت اندیشههای نوین بپردازند.
ارزشها، هنجارها، آداب و رسوم و همچنین آموزههای دینی، بعد از انتقال از مجاری ارتباطی باید در افراد جامعه درونی شوند زیرا بدون درونی شدن به نظام ثابت اندیشه و رفتار افراد تبدیل نخواهند شد. استاد مطهری در نظریه مهندسی فرهنگی خود، از آنچه که در حوزههایی مانند روانشناسی به درونی شدن تعبیر میشود، با اصطلاح تثبیت یاد میکنند.
● نتیجه
با توجه به نظریات استاد مطهری در خصوص مهندسی فرهنگی دردانشگاهها میتوان گفت کسانی که در حال تدوین نقشه مهندسی فرهنگی هستند میتوانند با تکیه به نظرات این استاد بزرگ بسیاری از موانع و مشکلاتی که پیش روی این نقشه عظیم است را برطرف کنند و با تدوین درست آن بسیاری از مشکلات جامعه به خصوص جامعه دانشگاهی را برطرف کنند.
Sorry. No data so far.