«خبر قطع رابطه بین ایران و آمریکا را دریافت کردم. اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت بپاخاسته برای رهایی از چنگال چپاولگران بینالمللی با یک چپاولگر عالمخوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است»
نخستین واکنش رسمی جمهوری اسلامی ایران به اعلام خبر «قطع کلیه روابط آمریکا با ایران» سخنان حضرت امام (ره) در بیستم فروردین ماه 59 بود. پس از تسخیر لانه جاسوسی در 13 آبان ماه 1358 توسط دانشجویان پیرو خط امام، 156 روز گذشت تا در نهایت آمریکا در 19 و 20 فروردین ماه 1359 رسما از قطع کلیه روابط سیاسی با تهران خبر داد اما اظهارات تاریخی امام خمینی (ره) در استقبال از این اقدام آمریکا بیش از پیش بر ابهام در سرنوشت تصمیم تازه آمریکایی ها افزود و پس از این برهه بود که دور جدیدی از اقدامات خصمانه ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی کلید خورد.
حمله نظامی به ایران و زمین گیر شدن در طوفان طبس
تنها 16 روز پس از اعلام قطع رابطه آمریکا با جمهوری اسلامی، نخستین اقدام نظامی این کشور علیه ایران در آسمان طبس ناکام ماند. در این عملیات که جهت آزاد سازی گروگان های لانه جاسوسی از سوی نظامیان امریکایی صورت گرفت، شش فروند هواپیمای130-c و نود نفر از كماندوهای موسوم به نیروهای دلتا، از قاهره به ناو هواپیمابر Nimitz در دریای عمان منتقل شدند. طبق نقشه می بایست هواپیماها به همراه 8 فروند هلی كوپتر در صحرای طبس فرود می آمدند و سپس هلی كوپترها كماندوها را به اطراف تهران منتقل می کردند تا از آنجا با كامیون ها و خودروهایی كه از قبل توسط عمال داخلی و نفوذی آمریكا آماده شده بود به اطراف جاسوسخانه انتقال یابند اما یكی از هلی كوپترها پس از ورود به حریم ایران اسلامی دچار نقص فنی شد و سرنشینان آن با هلی كوپتر دیگری خود را به ناو نیمتیز رساندند و بدین ترتیب شش هواپیما و شش هلی كوپتر در صحرای طبس فرود آمد اما در حال سوختگیری جهت انجام مرحله بعد عملیات یكی دیگر از هلی كوپترها دچار نقص فنی شده و با بهم خوردن برنامه ها، كارتر رییس جمهور امریکا دستور توقف این عملیات را که عملیات پنجه عقاب نام گرفته بود صادر کرد اما هنگامی كه نظامیان امریکایی قصد بازگشت داشتند توفان شن برخاست و یك هواپیما و یك هلی كوپتر با هم برخورد كردند و هر دو آتش گرفته و 8 تن از نظامیان آمریكایی در آتش سوختند.
بعدها کارتر از این روز بعنوان یکی از بدترین روزهای زندگیاش یاد کرد و 3 روز بعد، در 8 اردیبهشت سایروس ونس وزیر خارجه امریکا در اعتراض به عملیات نظامی این کشور در ایران استعفا داد.
آغاز تحریم های اقتصادی، نظامی، سیاسی و علمی
ایالات متحده در دومین واکنش رسمی پس از اعلام قطع رابطه با ایران، سیاست تحریم های همه جانبه علیه جمهوری اسلامی را در پیش گرفت. آمریکا ابتدا ۱۲ میلیارد دلار از داراییهای دولت ایران را مصادره کرد و حتی پس از آزادی گروگانهای لانه جاسوسی توسط ایران نیز این مصادره پایان نیافت و داراییهای ایران تا به امروز در اختیار آمریکاست.
در جریان آغاز جنگ تحمیلی نیز امریکا فروش هرگونه سلاح نظامی را به ایران تحریم نموده و متقابلا با کمک های مالی و نظامی مضاعف به عراق، نقش مهمی در توانمندسازی نیروهای نظامی این کشور جهت تجاوز نظامی به جمهوری اسلامی ایفا نمود.
از مهم ترین سیاست های تحریمی دولت ریگان علیه ایران می توان به ممنوع نمودن ورود هرگونه كالای ایرانی به آمریكا، ممنوع كردن فروش تكنولوژیهای دومنظوره به ایران، بینالمللی كردن تحریم فروش فناوریهای پیشرفته به ایران و … و از مهم ترین اقدامات تحریمی دولت امریکا در زمان بیل کلینتون نیز به تحریم خرید نفت و هرگونه معامله مالی و پولی با ایران، ممنوعیت انتقال اعتبارات و مبادله ارز، ممنوعیت نقل و انتقال هر نوع دارایی متعلق به ایران و ایرانیان، محرومیت شركتهای آمریكایی سرمایهگذار یا شركتهایی كه بخشی از سهام آنها آمریكایی است از سرمایهگذاری در امور مربوط به توسعه و بازسازی صنایع نفتی ایران و … اشاره داشت که شاخص ترین این تحریم ها نیز در در سال ۱۹۹۵ میلادی اتفاق افتاد. در این سال واشنگتن نخست بدستور کلینتون تحریمات کامل اقتصادی علیه ایران وضع نمود و سپس کنگره مجلس آمریکا با گذرانیدن قانون ایلسا (Iran and Libya Sanctions Act of 1996) هر شرکتی را که با ایران به میزان بیش از ۲۰ میلیون دلار تجارت داشت را نیز تهدید به اعمال تحریم کرد. هم چنین در دولت بوش (پدر) نیز سیاست های تحریمی ادامه داشت و در سال 1992، آمریکا دریافت که پیشرفت نظامی ایران می تواند منافعش را در خلیج فارس به خطر بیندازد. این امر باعث شد که سیاستی در جهت عدم دستیابی و تولید سلاح هایی نظیر موشک های بالستیک، بمب هسته ای و سلاح های شیمیایی و بیولوژیکی، علیه ایران اتخاذ کند و در همین راستا در ماه می 1993، آمریکا با هدف حمایت از منافع خود در خلیج فارس، تحریم های اقتصادی علیه ایران را تشدید کرد. در دولت بوش (پسر) نیز نه تنها تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ادامه داشت که حتی بوش در اظهاراتی گستاخانه جمهوری اسلامی را محور شرارت در منطقه توصیف کرد و در نهایت در دولت باراک اوباما نیز علیرغم وعده هایی مبنی بر تغییر در رابطه با ایران، سیاست های تحریمی این کشور علیه جمهوری اسلامی ادامه دارد.
کودتای نوژه
دومین اقدام نظامی ایالات متحده پس از اعلام قطع رابطه جمهوری اسلامی کودتای نوژه بود. سازمان سیا به موازات حمله نظامی طبس و با همکاری شاپور بختیار (آخرین نخست وزیر پهلوی) کودتای نوژه را طراحی کرد تا براندازی نظام جمهوری اسلامی را تحقق بخشد. ستاد کودتا در پاریس تشکیل شد و هزینه آن توسط کشورهای امریکا، انگلیس و عراق تامین شد. در این ستاد تعدادی از چهرههای سیاسی و نظامی رژیم پهلوی و نمایندگانی از سرویسهای اطلاعاتی سه کشور یاد شده حضور داشتند. بر اساس این عملیات حدود 30 فروند هواپیما، 60 نفر خلبان و حدود 500 نفر افراد فنی و نظامی آماده انجام ماموریت بودند.
اگر چه در این مقطع هنوز تهاجم عراق علیه ایران آغاز نشده بود اما بر مبنای برنامه از پیش تعیین شده قرار بود تعدادی از هواپیماهای عراقی در 19 تیر 59 وارد آسمان ایران شده و به بهانه مقابله با تهاجم، کلیه هواپیماهای مستقر در فرودگاه شهید نوژه همدان را مسلح به بمب نمایند و بدین واسطه تهران و اماکن از پیش تعیین شده را بمباران کنند و به موازات این اقدام نیروهای زمینی آماده شده نیز وارد عمل شوند و کشتیهای امریکایی هم بطور همزمان خود را به مرزهای کشورمان نزدیک نمایند.
این کودتا از لحاظ تجهیزات به کار گرفته شده در تاریخ کودتاهای جهان بی سابقه بود بطوری که سیا موفقیت آن را قطعی میدانست. امید به موفقیت کودتا تا بدان حد بود که حتی اعلامیه پیروزی آن نیز آماده شده و خانهای نیز برای انتقال سید کاظم شریعتمداری به تهران اجاره شده بود. وی باید در این خانه مستقر میشد و بهعنوان رهبر مذهبی کودتا آن را تایید میکرد.
اهداف عملیاتی کودتا با پرواز هواپیماها از پایگاه نوژه آغاز میشد و محل سکونت امام خمینی(ره) در جماران، فرودگاه مهرآباد تهران، دفتر نخست وزیری، ستاد مرکزی سپاه پاسداران، ستاد مرکزی کمیته های انقلاب، پادگانهای ولیعصر(عج) و امام حسین(ع) در طرح بمباران هوایی قرار داشتند و سپس هواپیماها با شکستن دیوار صوتی به نیروی زمینی علامت میدادند تا مرحله دوم کودتا آغاز شود. در این مرحله نیز باید صدا و سیما، فرودگاه مهرآباد، ستاد ارتش، پادگان حر و قصر و جمشیدیه و زندان اوین تصرف میشد. کلیه برنامههای کودتا تا 48 ساعت قبل از شروع آن طبق برنامه پیش رفت.
بر اساس اسناد منتشر شده در این زمینه، به فاصله 3 روز مانده به آغاز کودتا یکی از خلبانان به سروان حمید نعمتی از انتخاب وی برای بمباران هوایی بیت امام خبر می دهد، نعمتی با شنیدن این خبر غافلگیر میشود اما در نهایت با مراجعه به آیت ا… خامنهای و افشای این ماجرا، مسئولین جمهوری اسلامی را نسبت به انجام این توطئه آگاه می کند. همزمان نیز یکی از درجه داران تیپ 23 نوهد به ستاد مشترک ارتش مراجعه و اطلاعاتی را که در این زمینه در اختیار داشته افشا میکند. در نخستین لحظات پس از کسب خبر، «ستاد خنثی سازی کودتا» تشکیل و عملیات مقابله در دو محور پارک لاله و پایگاه شهید نوژه طرح ریزی می شود. پارک لاله محل تجمع تعداد 40 تن از خلبانانی بود که قرار بود با اتوبوس به پایگاه هوایی نوژه بروند. در نهایت همه عوامل و رهبران کودتا از جمله سرهنگ زاد نادری، سرهنگ هادی ایزدی، سرهنگ ایرج خلف بیگی، تیمسار محققی و … در دادگاههای انقلاب در سال 59 محکوم به اعدام شده و تیرباران شدند.
جنگ تحمیلی
در طول سالهای جنگ ایران و رژیم بعث، علاوه بر حمایت های همه جانیه مالی و نظامی آمریکا از عراق آنچه که جالب توجه به نظر می آمد عملیات های نظامی آمریکا علیه جمهوری اسلامی در قالب جنگ عراق علیه ایران بود که از جمله آنها باید به عملیات های «یخچال شکننده» توسط نیروی هوایی امریکا و عملیات های «کمانگیر چابک» ، «فرصت برجسته»، «آخوندک» و «اراده جدی» توسط نیروی دریایی آمریکا علیه ایران اشاره داشت.
ماجرای مک فارلین (ایران – کنترا)
در گرما گرم جنگ در سال 1365 مك فارلین مشاور امنیت ملی آمریكا به صورت كاملا مخفیانه برای مذاكره به ایران آمد. دولت آمریكا در این زمان سعی میكرد كه روابط خود را با ایران بهبود ببخشد. به همین دلیل پیشنهاد فروش تسلیحات نظامی را به ایران ارائه داد. به محض انتشار این خبر در رسانه ها كه به ایران – كنترا معروف شد یك رسوایی جدید برای دولتمردان آمریكایی رقم خود به نحوی كه چندی بعد مك فارلین و رئیس سازمان سیا خود كشی كردند.
آمریكا از این بهبود روابط قصد آزادی گروگانهای خود در لبنان را داشت این عده همچنین قصد فروش سلاح به ایران را خارج از قوانین ایالات متحده چون ایران تحریم تسلیحاتی بود و با قیمتی بیش تر از معمول داشتند كه پول حاصل از آن به كنتراهای راستگرای مبارز در نیكاراگوئه و مخالفان دانیل اورتگا داده میشد.
سرانجام هاشمی رفسنجانی رییس وقت مجلس شورای اسلامی به دستور امام خمینی (ره) در سخنرانی خود در سالگرد تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام دست به افشاگری در این باره زد. وی در بخشی از سخنانش در 13 ابان ماه 1365 می گوید: « امام فرمودند با امریکایی ها ملاقات نکنید و پیام شان را هم نگیرید. در این روز همچنین پنج نفر با پاسپورت ایرلندی به عنوان خدمه هواپیما وارد ایران شدند و به مقامات امنیتی فرودگاه گفتند که امریکایی اند و حامل پیام ویژه یی برای مقامات ایرانی از سوی ریگان هستند. امریکایی ها پنج روز در ایران تحت نظر بودند و بدون آنکه مقامات آنها را بپذیرند، از ایران اخراج شدند» پیش از افشاگری 13 آبان هاشمی رفسنجانی مجله عربی الشراع چاپ بیروت در شماره دوم نوامبر 1986 (11 آبان 1365) نیز این خبر را فاش کرده بود.
پس از این ماجرا سرانجام در 4 مارس 1987، ریگان در یك سخنرانی سراسری تلویزیونی اعلام نمود كه مسئولیت همه اقداماتی را كه بدون اطلاع وی روی داده و به تجارت اسلحه در برابر گروگان ها از سوی ایرانی ها منجر شده می پذیرد. وی در 8 بهمن 65 نیز گفت: «ماجرای ایران بزرگ ترین شکست دوران ریاست جمهوری من بود» این اتفاق تاثیر قابل توجهی در کاهش محبوبیت ریگان در امریکا داشت.
حمله نظامی به هواپیمای مسافربری ایران در خلیج فارس
یکشنبه ۱۲ تیر ۱۳۶۷، هواپیمای ایرباس جمهوری اسلامی ایران با۲۹۰ نفر مسافر و خدمه، فرودگاه بندرعباس را به مقصد دوبی ترک کرد. این هواپیما مورد اصابت ۲ فروند موشک زمین به هوای ناو وینسنس امریکا قرار گرفت و در نزدیکی تنگه ی هرمز بین شارجه و بندرعباس منفجر شد و سقوط کرد. در این فاجعه تمامی سرنشینان هواپیما به شهادت رسیدند. ۶۶ کودک زیر ۱۲ سال و ۵۲ زن در میان قربانیان بودند و۳۶ تن تبعه ی کشورهای یوگسلاوی، هندوستان، پاکستان، ایتالیا، شارجه و دوبی از جمله وابسته ی نظامی پاکستان در ایران و خانواده اش، در میان کشته شدگان بودند. پس از این اتفاق مقامات رسمی امریکا در موضع گیری های جداگانه این حرکت را یک اشتباه خواندند و فرمانده ناو وینسنس نیز پس از اتمام دوره ماموریت خود از سوی مقامات امریکایی مدال افتخار دریافت نمود.
فراز و فرودهای رابطه با امریکا پس از دوم خرداد 76
تنها 3 روز پس از انتخاب سید محمد خاتمی به عنوان رییس جمهور ایران، سخنگوی وزارت خارجه امریکا گفت «واشنگتن خواهان آن است که پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران تغییراتی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی پدید آید» و همچنین کنت کتزمن، ریچارد مورفی و پاتریک کلاوسون اعلام کردند «زمان ازسرگیری مذاکره و گفت وگو میان ایران و امریکا فرا رسیده است» در 25 دی ماه همین سال نیز مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه امریکا گفت: «انتخاب خاتمی موجب وسوسه و تحریک ما برای نزدیکی به ایران شده است» اما 2 روز بعد رهبر معظم انقلاب اسلامی با توجه به تصورات جدیدی که پیرامون ارتباط ایران با امریکا بوجود آمده بود فرمودند: «اشتباه است اگر کسی تصور کند مذاکره با امریکا موجب از بین رفتن محاصره اقتصادی و قانون داماتو خواهد شد. هدف تبلیغات امریکایی از بین بردن قبح مذاکره و رابطه با امریکا و تبدیل آن به امری عادی و معمولی است. مذاکره هیچ فایده قابل ذکری برای ملت ایران ندارد و البته ضررهایی دارد»
بعد از این برهه، 30شهریور 1377 سیدمحمد خاتمی در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل حضور یافت. وی در این اجلاس از لزوم مفاهمه و گفت وگو سخن گفت و پیشنهاد کرد سال 2001 به نام سال گفت وگوی تمدن ها نامیده شود اما علیرغم روند مشی متفاوت سیاست خارجی دولت اصلاحات و نشان دادن چراغ های سبز متعدد به امریکا، جرج بوش در بهمن ماه 1381 ایران، عراق و کره شمالی به عنوان محورهای شرارت در منطقه معرفی نمود.
اما فصل مهم دیگر از تحولات رابطه ایران و امریکا در دولت اصلاحات، مربوط به نامه 2003 است. برهه ای که صادق خرازی مشاور سید محمد خاتمی با نگاشتن نامه ای خطاب به دولت آمریکا آن را از طریق سفارت سوییس در اختیار مقامات امریکایی قرارد داد که مهم ترین مفاد این نامه تعهد جمهوری اسلامی ایران به خلع سلاح حزب الله لبنان در ازای همکاری امریکا با ایران در موضوع پرونده هسته ای بود. اگرچه این نامه همواره مورد تکذیب مقامات دولت اصلاحات قرار گرفت اما روزنامه واشنگتن پست متن کامل این نامه را منتشر ساخت.
تحولات رابطه ایران و امریکا پس از سوم تیر 84
انتخاب محمود احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور ایران در تیرماه 84، فصل نوینی از تحولات مربوط به رابطه ایران و امریکا را منجر شد. وی در نخستین ماه های پس از انتخابش به عنوان رییس جمهور جدید، در آبان ماه سال 84 و در همایش «جهان بدون صهیونیزم» گفت: «بدون تردید میگویم که این شعار و هدف دست یافتنی است و به حول و قوه الهی به زودی جهان بدون آمریکا و صهیونیسم را تجربه کرده و در دوران درخشان حاکمیت اسلامی بر جهان امروز تنفس خواهیم کرد»
احمدی نژاد طی سالهای ریاست جمهوری خود با مطرح ساختن موضوع هولوکاست اگرچه همواره سعی در زیر سوال بردن رژیم صهیونیستی را داشت اما اثرات طرح این موضوع تا حد فراوانی نیز در فراز و فرودهای رابطه ایران و امریکا موثر بوده است، بگونه ای که هر بار با مطرح شدن این موضوع از سوی جمهوری اسلامی، ایالات متحده نیز به عنوان حامی تمام قد رژیم صهیونیستی ظاهر شده و به مقابله با ایران تاکید کرده است.
هم چنین احمدی نژاد در دوران ریاست جمهوری اش با نگاشتن نامه های جداگانه به جرج بوش و باراک اوباما عملا آنها را در بازی باخت-باخت قرار داد، چرا که محتوای نامه های ارسال شده از احمدی نژاد به 2 رییس جمهور امریکا «توصیه به بازگشت دولت این کشور به آرمانهای اصیل انسانی و دوری از جنایت در سراسر جهان» بوده است که بدون پاسخ ماندن نامه های ایران از سوی آمریکا در هر 2 مورد، موج فراوانی از فشار افکار عمومی بر دولت امریکا را منجر شد که علت پاسخ ندادن امریکایی ها علیرغم شعار حقوق بشر و آزادی به درخواست های ایران در چیست؟ از سوی دیگر اعلام آمادگی رییس جمهور ایران برای مناظره با رییس جمهور امریکا نیز از مسایل قابل توجه در این دوره به شمار می رود که پاسخ ندادن امریکایی ها نسبت به این موضوع، بیش از همیشه آنها در موضع انفعال در رابطه با ایران قرار داده است.
اما 7 خردادماه 86 روزی متفاوت در تاریخ 27 ساله قطع رابطه دیپلماتیک 2 کشور محسوب می شود چرا که 2 تیم متشکل از دیپلمات های ایرانی و امریکایی در بغداد پیرامون تحولات این کشور به مذاکره نشستند، هر چند که موضوع مطرح شده در این رابطه مربوط به تحولات عراق بود. پس از مذاکرات ایران و امریکا در عراق، زمزمه های جدیدی مبنی بر وقوع مذاکرات جدی تر با محوریت مسایل دو کشور شنیده شد اما رهبر معظم انقلاب در 13 دی ماه همین سال و در جمع دانشگاهیان استان یزد به این موضوع اشاره کرده و فرمودند: «رابطه ی سیاسی با آمریکا برای ما مضر است. اولا خطر آمریکا را کم نمی کند.آمریکا به عراق حمله کرد در حالی که با هم رابطه ی سیاسی داشتند. ثانیا وجود رابطه برای آمریکایی ها – نه امروز، همیشه اینطور بوده- وسیله ای بوده برای نفوذ در قشرهای مستعد مزدوری در آن کشور. انگلیسی ها هم همین طور بودند. اینها این خلا را در ایران دارند ، احتیاج به پایگاه دارند و پایگاه ندارند، این را می خواهند. احتیاج به رفت و آمد آزاد و بی دغدغه ی ماموران جاسوسی و مأموران اطلاعاتی شان و ارتباطات نامشروع آنها با عناصر سفله و مزدوز دارند، اما این را ندارند. حالا می نشینند آقایان وراجی کردن و حرف زدن و استدلال کردن که نبود رابطه با آمریکا برای ما مضر است. نه آقا! نبود رابطه ی با آمریکا برای ما مفید است.آن روزی که رابطه ی با آمریگا برای ما مفید باشد ، اول کسی که بگوید رابطه را ایجاد بکنند ، خود بنده هستم» و در ادامه نیز با اشاره به مواضع ضد آمریکایی رییس جمهور فرمودند:«می گویند چرا جلب دشمنی آمریکا را می کنید؟ مثلا فرض کنید حالا رئیس جمهور تعبیر تندی می کند ، ناگهان آقایان به اصطلاح عقلا می گویند این تعبیر تند بود .این دشمنی آمریکایی ها را جلب می کند.نه آقا! دشمنی آمریکایی ها تابع این الفاظ و تعبیرات نیست.دشمنی ، دشمنی اصولی است»
مذاکرات تابستان 87 دبیر شورای عالی امنیت ملی و 5+1 نیز از دیگر تحولات مهم روابط ایران و امریکا طی 3 دهه اخیر به شمار می رود. در این مذاکرات که در ژنو برگزار شد جلیلی به نمایندگی از جمهوری اسلامی با نمایندگان 6 کشور 5+1 گفتگو نمود که ویلیام برنز نیز از امریکا در این جلسه حضور داشت، اما باز هم علیرغم گمانه زنی های بسیاری از سیاسیون مبنی بر برقرار شدن روابط رسمی دو کشور بعد از این اتفاق، مواضع رییس جمهور و دیگر مقامات رسمی جمهوری اسلامی نشان داد مذاکره با امریکا در عراق و ژنو بیش از هر چیز تاکتیک های کوتاه مدت و مقطعی در راستای سیاست دراز مدت عدم ارتباط با امریکاست، بگونه ای که رهبر معظم انقلاب بار دیگر در روز اول فروردین ماه سال 88 در جمع مردم مشهد خطاب به رییس جمهور جدید امریکا فرمودند: « نشانه یی از تغییر در رفتار امریکا دیده نشده است. شما تغییر کنید، ما هم رفتارمان را تغییر خواهیم داد»
لکن بعد از حوادث پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری و حمایت آشکار رسانه ها و مقامات رسمی امریکایی از جریان فتنه، بار دیگر رهبر انقلاب در جمع مردم مشهد و این بار در نخستین روز سال 89 با اشاره به ادعاهای «آشكار و پنهان» و ارسال نامه و پیام دولت آمریكا درباره علاقمندی به ایجاد روابط عادلانه با جمهوری اسلامی افزودند: «همه این ادعاها، در عمل برعكس از آب درآمد و رئیس جمهور آمریكا در قضایای بعد از انتخابات، بدترین موضع را گرفت و حملهكنندگان به مردم، و اغتشاشگران را جنبش مدنی معرفی كرد و ناخواسته ماهیت اهداف خود را آشكار ساخت»
اما در آخرین مورد رییس جمهور رسما بر تمامی گمانه زنی ها در این باره مهر اتمام زد و در سخنرانی خود در جمع مردم آذربایجان غربی، باراک اوباما رییس جمهور آمریکا را نصیحت کرد که مراقب باشد پا در مسیر بوش نگذارد و هر حرف و نوشتهای را که به او می دهند، تکرار نکند. احمدی نژاد در ادامه گفت: «متاسفانه حرفهایی که آقای اوباما روز گذشته در تهدید برخی کشورها مطرح کرد، خلاف شعارهای قبلی او برای تغییر را ثابت نمود. آقای اوباما ملتهایی را که زیر بار زور آمریکا نمیروند طی سخنانی تهدید به استفاده از سلاح اتمی و سلاح شیمیایی کرده است» احمدی نژاد در ادامه نیز با لحن تحقیر آمیزی خطاب به آمریکا تصریح کرد: «البته ما این حرفها را به حساب ناپختگی و تازهکاری آقای اوباما میگذاریم و آنطور که اطرافیان او به ما گزارش میدهند، اوباما تحت فشار گروههای سرمایهداری و صهیونیستهاست و نمیتواند مستقل تصمیم بگیرد» و در پایان خطاب به اوباما گفت: «بدان که بزرگتر و گردنکلفتتر از تو هم نتوانستهاند هیچ غلطی کنند، تو که جای خود داری»
Sorry. No data so far.