واژهها واقعیتها را عوض نمیکنند. نه بوق جارچیان معاویه، مقام علی ابن طالب را به زیر میکشید، نه غلو غالیان شأن امیرالمؤمنین را از عبودیت جدا میکرد. بهتر است واژههامان را به واقعیت نزدیک کنیم.
برای بیان بزرگی یک فرد نیازی نیست به کرامات و معجزات وی تمسک کرد. این چیزها اصولاً بزرگی نمیآورند. بسیاری از مرتاضان و دراویش امور خارقالعاده دارند. آنچه مهم است مکارم اخلاق و تقوا و عبودیت است. بزرگترین افتخار پیامبر اعظم، عبد بودن است. کندن در خیبر برای امام علی علیه السلام فضیلت نیست، فضیلت بخشیدن طعام در سه روز به یتیم و اسیر و مسکین است و خود گرسنه افطار کردن، بزرگی امیرالمؤمنین به ردّ الشمس نیست، به خوابیدن در بستر حضرت رسول در لیلة المبیت است، به پخش کردن شبانهی نان بین یتیمان کوفه است در حالیکه ردای خلافت بر تن داشت.
بزرگان ما نه اعتنایی به مسائل خارق العاده داشتند و نه آن را بزرگی میشمردند، بلکه گاهی از کرامات به عنوان بازیچه یاد میکردند. برای تجلیل از بزرگان و تمجید از آنان و یادکرد نیکوییشان باید از خلق و خویِ آنان گفت نه از مسائل ماورائی که اثبات آن خود محل مناقشه است و حتی در صورت ثبوت نشانهی هیچ چیز نیست.
امام جمعهی موقت قم، که جای بزرگانی مانند مرحوم آیت الله العظمی اراکی و مشکینی و آیت الله جوادی آملی تکیه داده است، در اظهاراتی نسنجیده و غیر قابل اثبات، سخنانی بر زبان رانده است، که بساط شادی و عیش دشمنان نظام را فراهم ساخته و مقدسات را دستمایهی تمسخر این جماعت قرار داده است. این سخنان در حالی گفته شده است، که در این موقعیت بارها و بارها تأکید شده که نباید مطالبی گفت که آب به آسیاب دشمن ریخت.
صرف نظر از اشکال بالا، خود جریان منقول دارای اشکالات بسیار است. اولاً اصل بر عدم صحت چنین جریاناتی است و با یک سند که دربارهی تکتک آنها احتمال خطا و اشتباه است نمیتوان چنین حکایتی اثبات شود. از لحاظ راویان نیز دارای اشکال است. آن قابله کیست؟ اسمش، نسبش معلوم نیست. احتمال دارد دروغگو باشد. احتمال دارد کسی دیگر گفته باشد و قابله اشتباه کرده باشد. احتمال دارد صدای گریه را اینگونه شنیده باشد. در راویان دیگر هم سخن است. آیا به صرف اینکه یکی از ناقلان مادر شهید زین الدین است میتوان به وی اعتماد کرد؟ آیا احتمال ندارد مادر شهیدین فهم اشتباهی از حکایت داشته باشد و یا اشتباه نقل کرده باشد؟ و احتمالات فراوان دیگر… سؤال دیگر این است، بر فرض اعتماد بر ناقلان، آیا باید چنین جریانی را بر بالای منبر عمومی نقل کرد که بعد از چند صباح، سر از یوتیوب درآورد و بساط توهین و هلهله دینستیزان را فراهم سازد؟ آیا برای اثبات بزرگی رهبر انقلاب، به چنین حکایاتی نیاز است؟ بزرگی ایشان هیچ احتیاجی به این سخنان ندارد و نه این حکایت –راست یا دروغ- برای ایشان بزرگی میآورد و نه توهینهای دیگران از شأن ایشان کم میکند. اما باید مواظب سخنان خود بود. در آخر بر فرض نادرستی این حکایت، زمینه را برای تردید در داستان تکلم حضرت مسیح علیه السلام و حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف در نوزادی آماده میکند.
متأسفانه ذکر این مسائل، که هیچ سودی ندارد و لو اینکه درست باشد، بستر را برای شیادان فراهم میکند. مستند «ظهور بسیار نزدیک است» بر پایهی حکایات ماورائی که از بزرگان نقل میشد و نُقل مجالس شده بود و جالب اینکه بسیاری از این حکایات هم واقعیت نداشت، به وجود آمد.
بحث سر این نیست که وجود کرامت و امور خارق العاده و ماورائی از بزرگان را نفی کنیم، قطعاً و یقیناً چنین مسائلی فی الجمله وجود دارد، اما تجربه نشان داده است اکثریت این جریانات ساختهی اذهان دیگران است. به بخش شایعات پایگاه اینترنتی دفتر مرحوم آیت الله بهجت نگاه کنید. بزرگترین کرامت آیت الله بهجت زندگی عابدانه و خاضعانه ایشان بود، نه داشتن چشم برزخی و موت اختیاری. در برابر عبودیت خداوند این مسائل هیچ ارزشی –هیچ- ندارد.
وا مصیبتا! وا اسلاما! آقا اسلام در خطر است، من اعلام خطر می کنم! این امام جمعه قرار است مشکلات اسلام را حل کند یا به مشکلات اضافه کند؟ وا مصیبتا!