دوشنبه 25 آوریل 11 | 23:43

جنگ زرگری

حاج حیدر رحیم‌پور

یکی می‌گوید باید برای ایجاد صلح در جهان عرب لشکرکشی کنیم و دیگری با حمله نظامی مخالف است. لیکن به هر شکلی که می‌توانند مشت‌ها را بر سر امّت به پاخواسته می‌کوبند. چه دشمن اصلی ایشان امّت بیدار می‌باشد و جنگ‌های زرگری آمریکا و اورپا و ناتو از اینروست که اگر در این معرکه ملت‌ها پیروز گردند دیگر اثری از اقتدار غرب باقی نمی‌ماند تا چه رسد به مشتی صهیونیزم که اگر سوار بر دوش سیاست‌مداران احمق و خائن غرب نباشند به تلنگری نابود می‌شوند.


تریبون مستضعفین – حاج حیدر رحیم پور ازغدی

حکایت است که دوران ناصرالدین شاه در همین مشهد ما دو زرگر یهودی مدام در خرید طلا با یکدیگر لج و لجبازی داشتند و به فکر سود و زیان نبودند. با همه این‌ها به مدت بیست سال نرخ طلا ثابت ماند و آنان خروارها طلایی را که مردم دوران سلاطین مقتدر ذخیره کرده بودند ارزان‌تر از نرخ جهانی خریدند و به انگلستان فرستادند.

این دو، نخست شایع کرده بودند که دو خرپول جاه‌طلب هستند و هر یک به خاطر بزرگ‌نمایی و برتری‌طلبی به هر گونه زیانی تن می‌دهد و مردمی که فریب این سیاست را خورده‌بودند، کمتر به دیگر زرگران مراجعه می‌کردند. هر کس طلای فروشی داشت پیش یکی از آن دو نفر می‌رفت و چون او بهاء جنس را تعیین می‌کرد بلافاصله پیش رقیب می‌رفت و رقیب جنس را گرانتر می‌خرید و پایان روز طلاهای خریداری شده به انگلستان مهاجرت می‌کرد، اما اصل ماجرا؛ پدرم علّاف بود و فروشنده همه تولیدات روستائیان از قبیل پشم، خریدار پشم هم فردی یهودی بود. روزی پدرم به یهودی خریدار پشم می‌گوید: ای کاش تو هم رقیبی داشتی که مجبور نبودم پشم را به هر قیمتی که تو می‌گویی بفروشم.

او می‌خندد و می‌گوید متاسفانه من برادری ندارم، ولی آن دو برادران دو قلوی یکدیگرند. لیکن خدا را شاکرم که من یهودی‌ام و چون آنان ملحد کلاهبردار نیستم و از همین رو هر سال متناسب با رشد اقتصاد جهانی، بهای پشم را بالا می‌برم، لیکن آن بی‌شرف‌ها بیست سال است که در ایران نرخ طلا را ثابت نگه داشته و می‌خرند و به نرخ جهانی به خارجیان می‌فروشند و خصوصیاتی را برای آنان بر شمرده بود که امروزه می‌دانم آنان صهیونیست بودند. پس از افشاء راز و رمزشان مردم آنان را شناخته و روزی دیدند که هر دو مغازه به فروش رسید و آنان گریخته‌اند. از آن روز اصطلاح جنگ زرگری برای آنانی به کار گرفته می‌شود که در دو طرف شکارشان قرار می‌گیرند و به سوی یکدیگر مشت می‌پرانند، لیکن به گونه‌ای که مشت‌هایشان بر سر کسانی می‌خورد که در وسط معرکه قرار دارند.

امروزه به چشم خود می‌بینیم که غرب برده صهیونیزم در جهان پر آشوب عرب به پاخواسته و سخت به جنگ زرگری مشغول است. یکی می‌گوید باید برای ایجاد صلح در جهان عرب لشکرکشی کنیم و دیگری با حمله نظامی مخالف است. لیکن به هر شکلی که می‌توانند مشت‌ها را بر سر امّت به پاخواسته می‌کوبند. چه دشمن اصلی ایشان امّت بیدار می‌باشد و جنگ‌های زرگری آمریکا و اورپا و ناتو از اینروست که اگر در این معرکه ملت‌ها پیروز گردند دیگر اثری از اقتدار غرب باقی نمی‌ماند تا چه رسد به مشتی صهیونیزم که اگر سوار بر دوش سیاست‌مداران احمق و خائن غرب نباشند به تلنگری نابود می‌شوند.

با قیام امّت، پادشاهان و دست‌نشاندگان غرب بر کشورهای اسلامی در لحظه خود را باختند و هر یک برای حفظ جان خود در پی یافتن آغل‌موشی بود که در آن‌جا پنهان شوند، لیکن همین که آمد و شد سفیران استکبار به کشورهای به پا خواسته فزونی یافت ناگهان بردگان چهره تغییر دادند و در جنگ با مردمشان شمشیرها را از رو بستند چه اربابانشان به آنان گفتند راه گریزی باقی نمانده و در میان معرکه به دام افتاده‌اید، یا باید بکشید یا کشته خواهید شد. به راستی هدف از ایجاد چنین درگیرهای مهلکی چیست؟

الف) اربابان غاصبان حکومت‌ها تمام تسلیحاتی را که در این چهل سال به کشورهای نفت‌خیز فروخته‌اند به روی ملت‌ها خالی کرده و کشورهایی را که به بهای گرسنگی مردم، آباد گردیده، تخریب کنند تا اگر ملت‌ها پیروز شوند، وارث کشورهای مخروبه گردند و امیدشان از این رفت و آمدها این که خائنانی از میان مردم را شکار کرده و دگربار بر سر کار آورند و نوکران افشاشده پیر را تبدیل به نوکران تازه نفسی سازند.

ب) گروه خائنان پیشین به اضطراری که غرب برایشان آفریده تا آن‌جا در برابر مردم بی‌سلاح ایستادگی و آدم‌کشی کنند که سازمان ملل برده‌ی آمریکا خیرخواهانه بیاید و کشورها را قطعه‌قطعه کند و هر قطعه را به گروهی بخشد و آمریکا به کام خودش و کدخدائی دهکده بزرگ برسد. مگر غرب پس از قطعه قطعه ساختن جزیره‌العرب و نشاندن برده‌ای بر هر قطعه‌ای اینک مالک جزیره‌العرب نگشته‌است و در این صورت با وجود هر شرایطی فرسودگی کشورهای به پا خواسته به سود استکباری است که اینک درمانده و به دلیل حماقتش‌ پا بر حاشیه قبرستانی نهاده که رقیب پیشین او در گوری فرو افتاده‌است. از اینرو دست‌نشاندگان پیشین او به درماندگی خود و به فرمان ارباب دست به هر جنایتی می‌زنند.

آیا صهیونیست‌ها هرگز به گستاخی وهابیان که بدل به شاخه‌ی اسلامی صهیونیزم جهانی شدند، جسارت این را داشتند که به آشکار وارد کشوری اسلامی شوند و چنین وقیحانه مردم را بکشند، مساجد را خراب کنند و قرآن‌ها را بسوزانند؟ باید هوشیار بود که این قضایا پروژه‌ای است تا بتوانند جنگی را که بوش آرزو داشت به عنوان جنگ‌ صلیبی برپا کند و مسیحیان به ریشش خندیدند و همراهی‌اش نکردند، اینک می‌خواهد به عنوان جنگ فرقه‌ای و مذهبی در میان مسلمانان به راه بیندازد. شگفت ما نه از شیخ حرامی هم پیمانه بوش است و نه از سلاطین دست نشانده‌ای که به درماندگی دست به چنین جنایاتی می‌زنند، بلکه پرسش این است که چرا مسئولان روز سیاست و مدیران فرهنگ جهان این چنین آرام و تماشاگر ایستاده و از قضاوت تاریخ نمی‌ترسند؟!

چرا کشورهای غیرمتعهد دسته جمعی از سازمان دولی که بردگی غرب را پذیرفته استعفاء نمی‌دهند؟ با همه این ستم‌ها و خاموشی‌ها ما به چشم خود دیدیم در ایرانی که روزی جزیره امن آمریکا بود به چه سادگی خون بر شمشیر پیروز شد.

از این رو به کشورهای به پا خواسته توصیه می‌کنم که با این جنگ‌های زرگری فریب آنان را نخورید که همگان دشمن مشترک شما و چشم به کشورهای‌تان دارند و نه هم از قلت خود و کثرت دشمنانتان بترسید که پروردگارتان بشارت داده چه بسیار لشکریان اندکی که بر لشکریان بسیاری پیروز گشته‌اند. به فرمان امیرمومنان هر لحظه محکم‌تر دندان‌ها را بر هم بفشارید و جدیّ‌تر بر دشمنان حمله‌ور گردید.

در هر فرصتی از دشمنان غنائم جنگی خود را باز پس گیرید و بر آن‌ها شبیخون زنید که تهیه اسباب هر حرکتی لازم است. برای حفظ خط اصلی و سرگردان نشدن در جهان سیاست، باید شعار اصلی همگان “لا اله الا الله” باشد و شعار پیروزی و حفظ آلایش و آرایش درگیری‌ها بر مبنای همان شعاری که در قرآن مشخصه مومنان است؛ “مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ…”. به امید خدا دفاع و استقامت کنید که “العاقبه للمتقین”. و لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.