افشین شاعری- خبر کوتاه بود اما پر از حرف، ۲ بیمار با لباس بیمارستان در کشتزارهای جنوب تهران در حاشیه بزرگراه خلیج فارس پیدا شدند و مشخص شد که این بیماران به وسیله کادر بیمارستان امام تهران که بزرگترین بیمارستان دولتی کشور است به این محل آورده شده و رها شدهاند و تنها جرمشان نداشتن پول بوده است.
تا مدتی بعد از انتشار این خبر در رسانهها و سایتهای غیر رسمی، خبرگزاریها و نشریات قانونی در شوک بودند که آیا چنین خبری صحت دارد یا مثل بسیاری از شایعات سایتهای اینترنتی بیاهمیت است اما اولین پیگیریها نشان داد که خبری بوده است و در کوتاه زمانی صحت آن تأیید شد گر چه تا مدتها مسئولان وزارت بهداشت در سکوت کامل بودند.
سکوتی که میتوانست دو دلیل داشته باشد اول بیخبری آنان از اتفاقاتی که زیر چترشان افتاده و ناتوانی از پاسخگویی در برابر آن و دوم آگاهی از وقوع چنین حادثهای دردناک و شرمندگی در ارائه هر گونه پاسخی که در شأن آن باشد که در هر دو صورت نشانه ضعف مسئولان این وزارتخانه است.
مسئولان وزارت بهداشت در ابتدا از هر گونه پاسخ به خبرنگارانی که پیگیر صحت و سقم و جزئیات این ماجرا بودند، طفره میرفتند، تلفنهای آنان خاموش بود و پیدا کردنشان سخت، معدود مدیرانی از جمله رئیس بیمارستان امام خمینی نیز که در روز اول تلفن خود را پاسخ داد، چنین گفت: پیگیری کردیم این موضوع از بیمارستان امام نبوده است.
پاسخی که از یک طرف نشانه تأیید صحت وقوع این حادثه بود و البته از طرف دیگر بعدها معلوم شد که همراه با صداقت نبوده است.
خبرنگاران برای پیگیری این موضوع دست به دامان نمایندگان کمیسیون بهداشت و درمان شدند که البته آنان هم بیخبر از همه جا هر یک بر اساس نظر شخصی خود حرفی زد، یکی انکار کرد و آن را فضاسازی سیاسی علیه وزارت بهداشت خواند و دیگری از پیگیری این موضوع در مجلس خبر داد و یکی هم از سکوت وزارت بهداشت و پاسخ ندادن مسئولان این وزارتخانه حتی به مجلس انتقاد کرد.
جالبتر این بود که با تأخیر ۴۸ ساعته وقتی که مسئولان وزارت بهداشت به سخن آمدند، هر یک چیزی گفت که با دیگری متفاوت بود، یکی گفت، هنوز مشخص نیست بیمارستانی که این بیماران را رها کرده است کدام بیمارستان است و دیگری از دستور وزیر بهداشت برای برخورد شدید و اشد مجازات برای خاطیان گفت و دیگری از شکایت وزارت بهداشت از خاطیان به دستگاه قضایی خبر داد.
دیگری گفت، «از ۲ بیمار رها شده یکی از بیمارستان خدمات درمانی رایگان را دریافت کرده و ترخیص شده و دیگری اصلاً در بیمارستان پذیرش نشده است» و البته معلوم نیست چرا و چگونه این دو بیمار با لباس بیمارستان در بیابانهای جنوب تهران پیدا شدند و البته به گفته مسئولان وزارت بهداشت این مسئله نیز جزء ابهامات این ماجراست.
این تناقض گوییها از سوی مسئولان وزارتی که متولی سلامت مردم است موجی از نظرات مردمی را به سوی اخبار خبرگزاریها از جمله خبرگزاری فارس روانه کرد که فعلاً برای حفظ حرمت مسئولان دولتی از انتشار آنها خودداری میکنیم اما ترجیعبند همه آنها این بود که مسئولان وزارت بهداشت صداقت داشته باشند، با خاطیان برخورد قاطع داشته باشند و حتی خواستار استعفای وزیر بهداشت شدند.
نکته بسیار جالب و تأمل برانگیز در اظهارات مسئولان وزارت بهداشت این بود که یکی از آنان گفت، ۳ نفر عامل این حادثه شناسایی شدهاند که یکی از آنها راننده آمبولانسی بوده که این بیماران را منتقل کرده است و ۲ نفر دیگر کارمندان رده پایین بیمارستان امام بودهاند که از آنها شکایت کردهایم.
اول اینکه چطور ممکن است یک راننده آمبولانس یا کارمند جزء بتواند بدون دستور مافوق خود چنین اقدامی را انجام دهد و چه منافعی برای این کار دارد، این مهمترین مسئلهای بود که بعد از انتشار این اظهارات موجب تأسف مردم شد که چرا همیشه چند نفر پایین دستی را محکوم میکنند و مسئولان بالا دست از هر گونه اتهام و پیگیری مصون هستند.
مسئولان وزارت بهداشت بالاخره یا از این حادثه بیاطلاع بودهاند یا با دستور یکی از مدیران حداقل در سطح بیمارستان انجام شده است، حالت سومی ندارد و در هر دو صورت باید به علت بیکفایتی در انجام مسئولیتی به این سنگینی پاسخگو باشند.
اما مسئله مهمتر این است که از کجا معلوم که رهاسازی ۲ بیمار یا ۳ بیمار از یک بیمارستان دولتی برای اولین بار است که رخ میدهد، شواهد و نوع رفتار پرسنل بیمارستانهای دولتی با مردم نشان میدهد که دور از انتظار نیست که چنین حوادثی یا شدت وحدت کم و زیاد بارها و بارها رخ داده است و از قضا و بد اقبالی مسئولان بیمارستان امام این بار خبر آن از پرده برون افتاده است و جمعی را رسوا کرده است.
دور از انتظار نیست که این حادثه مشتی نمونه خروار باشد و این خبر تنها قله کوه یخی بزرگ است که بخش عمده آن زیر آب مانده و دیده نمیشود اما چشمان باز و مسئولانی شجاع و پاسخگو در دولت، مجلس و دستگاه عدالت میخواهد که به واکاوی و افشای ابعاد دقیق این ماجراها بپردازند.
و البته مهمتر از آن له شدن و از بین رفتن اخلاق و حرمت لباس سفید پزشکی و پرستاری است که در زیر سایه سنگنین سوء مدیریت اعم از مدیریت ساختاری و بودجه فدا شده است و باید در مراسم عزای این عزیز از دست رفته سیاه پوشید. دیگر دل شیر میخواهد تا در چنین شرایطی مردی بیاید و از لزوم رعایت اصول اخلاق پزشکی و حفظ حرمت و کرامت بیماران و انسانها سخن بگوید.
شاید مسئولانی که به هر دلیل دستور بیرون انداختن این بیماران را دادهاند تصور میکردند که دو بیمار معتاد، کارتن خواب و بیکس و کاری که توی هفت آسمان یک ستاره ندارند نمیتوانند شکایتی کنند و فریادشان به جایی نمیرسد و مشکلی به وجود نمیآید اما چه بداقبال بودند که این بار خبر آن به رسانهها راه یافت و گر نه شاید بارها تکرار شده بود و همه بیخبر.
شاید مسئولان وزارت بهداشت دلایل زیادی برای توجیه این فاجعه انسانی داشته باشند، وزارت بهداشت با کسری اعتبار ۲ هزار میلیارد تومانی رو به روست و حتی توان پرداخت به موقع حقوق و کارانه پرسنل خود را ندارد، تعرفهها غیر واقعی است و بیمهها مطالبات مراکز بهداشتی و درمانی را با تأخیر ۷ ماهه و بلکه بیشتر پرداخت میکنند و کسورات میزنند.
حاصل این مشکلات این شده است که بیمارستانها توان اداره خود را که ندارند. پرسنل ناراضی هم اگر پزشک و متخصص باشند و دستش برسد زیر میزی میگیرد و اگر امکان گرفتن زیر میزی را نداشته باشد و از تبعیض و درآمد کم ناراضی باشد عقده خود را با بداخلاقی و تشر زدن به بیمار یا خراب کردن دستگاهها و تجهیزات پزشکی و بیتفاوتی به سرنوشت بیمار جبران میکنند.
هر چه هست نظام ارائه خدمات بهداشتی و درمانی به بیماران کشور خود بیمار است. بیماری مزمنی که دیگر کهنه شده و درمان آن کار هر کس نیست بنابراین قبول مسئولیت سنگین در وزارت بهداشت هم کار سادهای نیست، پذیرفتن مسئولیت سنگینی است که به جای پوشیدن لباس فاخر مدیریت با همه کبکبه و دبدبه آن، لزوم پاسخگویی به سلامت ۷۰ میلیون ایرانی را در پی دارد.
مسئولان وزارت بهداشت میتوانستند در این شرایط بحرانی حداقل با مردم صداقت داشته باشند و اگر نمیتوانند یا نمیخواهند استعفا دهند حداقل از مردم سرزمینشان عذرخواهی کنند.
Sorry. No data so far.