پیروزی انقلاب مردمی مصر را پیش از هر چیز باید ناشی از وحدت گفتمانیِ گروهها و جریانات معارض سیاسی این کشور، پیش از وقوع انقلاب دانست. هر چند، همواره اختلاف در رویکردها در فضایی از ثبات و آرامش دنبال میشده است، اما طی روزهای اخیرِ پس از انقلاب و با طرح مباحثی درباره نوع حکومت آینده و به خصوص با نزدیک شدن به انتخابات پارلمانی ماه سپتامبر، شاهد آن هستیم که این نزاع آرام، حالتی از افراط و تقابل شدید در محافل رسانهای به خود گرفته است.
بیشک چنین پدیدهای پس از انقلاب ۲۵ ژانویه و باز شدن فضای رقابت سیاسی، طبیعی به نظر میرسد؛ اما این تقابل شدید به ویژه از سوی جریانات «اسلامگرا» و «سکولار» را میتوان خارج از روند طبیعی یک گفتمان سیاسی ارزیابی کرد که البته ممکن است عواقب وخیمی نیز در پی داشته باشد.
در این میان، دو جریان «اسلامی» و «سکولار» با اقدامات خود نقش بسزایی در منازعات ایفا کردهاند که یادآوری این موارد به تببین بیش از پیش این تقابل کمک خواهد کرد.
اقدامات جریانات سکولار در این نزاع سیاسی در چارچوب موارد زیر قابل اشاره است:
۱- در راستای سیاستهای رژیم گذشته، این جریان بر آن است تا با ایجاد فضایی از ترس و بیاعتمادی در میان افکار عمومی جامعه نسبت به اسلامگرایان به ویژه جنبش اخوان المسلمین، بتواند در میان وحدت ملی جامعه مصر به سود خود شکاف ایجاد نماید.
۲- اصرار در به چالش کشیدن هویت «عربی-اسلامی» جامعه مصر و دامن زدن به مؤلفهها و شعارهای چالش برانگیز مبتنی بر حقوق اقلیتها به ویژه مسیحیان قبطی در راستای سیاست اسلامهراسی و دورکردن جریانات اسلامگرا از فضای رقابتهای سیاسی.
۳- تمرکز تبلیغاتی بر روی جریانهای سلفی و تندرو و معرفی این جریانات به مثابه نمایندگان اصلی جریان اسلامی در مصر، تا بدوین وسیله بتوانند تصویری نادرست و در عین حال افراطی از تمامی جریانات اسلامی این کشور ارائه دهند.
۴- ایجاد جنجال تبلیغاتی در رابطه با ماده۲ قانون اساسی مصر که اسلام را دین رسمی این کشور معرفی کرده و شریعت اسلامی را مبنای تقنین قوانین دانسته است.
۵- در حالی که مسیحیان قبطی به راحتی از کلیساهای این کشور برای تحقق مقاصد سیاسی خود استفاده میکنند و با برگزاری جلسات مستمر به تخریب نشانههای اسلامی قانون اساسی مصوب ۱۹۷۹ این کشور میپردازند، این جریان سعی دارد تا از طرح مسائل سیاسی در مساجد و محافل اسلامی به بهانه سوء استفاده از دین برای مقاصد سیاسی، دستاویزی برای تخریب اسلامگرایان بسازد.
۶- جریانهای سکولار از همان آغاز و با حمله شدید به قرائت آیات قرآن توسط رئیس کمیته عالی همهپرسی قانون اساسی، کار را به جایی رساندند که اعلام کردند کسانی که به اصلاحات قانون اساسی رای «آری» دادهاند چیزی از سیاست نمیدانند و انقلابیِ واقعی کسانی هستند که با اصلاحات قانون اساسی مخالفت کردهاند.
از سوی دیگر گروههای تندوری اسلامی (سلفی) نیز با اقدامات خود بیش از پیش بر این نزاع دامن زدهاند:
۱- اظهارات شدید اللحن و درعین حال آرمانی برخی شخصیتها و عالمان دینی به عنوان نمایندگان برخی جریانات اسلامی، تصویری خاص از اسلامگرایی ارائه داده است. رویهای که جریانات سکولار همواره به سوء استفاده از آن پرداختهاند. به طور مثال سلسله سخنان شیخ «ابو اسحاق الحوینی» درباره آمادگی اسلامگرایان در اداره و حکومت بر تمامی جهان را میتوان در این چارچوب تعریف کرد.
۲- تهدید گروههای سلفی و جهادی مبنی بر حمله و به آتش کشیدن کلیساهای قبطیان و آزاد کردن زنان تازهمسلمانی که به دستور مقامات مسیحی این کشور بازداشت شدهاند. این مسئله به ویژه پس از طرح دوباره ماجرای افرادی چون خانم «وفا قسطنطین» و «کامل شحاته» ابعاد تازهتری پیدا کرده است.
۳- اصرار و تاکید جریاناتی همچون جریان سلفی «شیخ محمد حسّان» بر ضرورت فوریّت اجرای احکام شریعت اسلامی در صورت رسیدن اسلامگرایان به حکومت و لغو تمامی قوانین عرفی و وضعی.
در تبیین این مسئله چند نکته قابل اشاره است:
– برای نخستین بار در تاریخ سیاسی نوین مصر است که اسلامگرایان و سکولارها در رقابتی آزاد با یکدیگر قرار میگیرند که به نوعی تصفیه تاریخی این دو گروه طی سالیان اخیر نیز محسوب میشود. به ویژه آنکه سکولارها تاکنون همواره حاکمیت سیاسی را در مصر در اختیار داشتهاند.
– آمادگی بیشتر جریان اسلامگرا برای شرکت در فرآیند انتخاباتی آینده مصر نسبت به دیگر جریانات نیز از مواردی است که به نظر میرسد بازتاب طبیعی فعالیت تاریخی این جنبش طی دهههای متمادی گذشته است.
– به نظر میرسد محبوبیت مردمی گروههای اسلامی همچون جماعت اخوان المسلمین و نفوذ این جنبش در میان نخبگان و دانشگاههای این کشور، به شدت سکولارها را نگران ساخته است و آنان به این واقعیت رسیدهاند که در صورتی که نتوانند در مقابل روند قدرت گرفتن اسلامگرایان قد علم کنند باید در انتظار جامعه آرمانی «اِخوانی» در آیندهای نزدیک بنشینند. سکولارها به خوبی میدانند که «اخوان» پاداش سالها مجاهدت بنیانگذاران فقید خود همچون «حسن البنا» و «سید قطب» را شکیبانه به انتظار نشستهاند.
Sorry. No data so far.