تریبون مستضعفین – رضا نساجی
از قبل گفته بودیم که به بازی پرسپولیس- الاتحاد خواهیم رفت تا فریاد همبستگی با مردم بحرین را سر دهیم، برخی رایزنی ها هم انجام شده بود، پرچم هایی آماده کرده بودیم که نگذاشتند ببریم و شعارهایی که نگذاشتند بدهیم، ولی با این همه ما کار خود را کردیم و فریادمان هم مسلما به گوش همه ببیندگان رسید. اما حاشیه هایی هم وجود داشت که نمی شد از کنارشان به راحتی گذشت.
در حالی که ما لابلای شعارهای ورزشی، شعارهایی در حمایت از بحرین و اعتراض به آل سعود سر می دادیم، برخی طرفداران پرسپولیس – شاید به تحریک لیدرها – فریاد زدند که «فوتبال با سیاست، نمی خوایم نمی خوایم». ظاهرا آنها فراموش کرده اند یا نمی دانند که فوتبال همیشه با سیاست بوده است، ظاهرا فراموش کرده اند که مدیر عامل باشگاه شان یک چهره سیاسی است، عضو شورای شهر و ظاهرا اصولگرا! نمی دانم در دایره اصولگرایی آقایان حمایت از مسلمانان مظلوم جهان هم معنا دارد یا نه، اما ظاهرا لیدرها دستور گرفته بودند تا مانع از شعارهای ما شوند. البته همه می دانستند که حتی اگر ما بدترین شعارهای سیاسی را هم می دادیم، احتمال محرومیت برای پرسپولیس وجود نداشت و نهایتا جریمه مالی برایشان در نظر می گرفتند (این مسئله را برخی کارشناسان داوری در گفتگو با سایت های خبری، اعلام کرده بودند). پس بهانه چه بود؟
البته بچه های ما هم بی تقصیر نبودند، می شد به جای شعار مرگ بر آل سعود، تصاویر و نام بازیکنان و مربیان فوتبال بحرین که که به جرم شرکت در تظاهرات اعتراضی، بازداشت و زندانی شده اند، را در دست گرفت و نام علاء هبیل را فریاد کرد، آقای گل سال 2001 آسیا که امروز در زندان های رژیم آل خلیفه – که دست نشانده آل یهود (آل سعود) اند- است و 149 ورزشکار دیگر بحرینی که زندانی شده اند. اینها که شعار سیاسی نیست، اگر هم باشد واقعا بجاست و جایش هم در همین ورزشگاه ها. شاید اگر اشتباهات و تک روی ها و هیاهوی بی خود برخی از این بچه ها نبود، می شد جو را اداره کرد و وحدت عملی میان همه تماشاچی ها ایجاد کرد که بگویند: «پرسپولیس زلزله، آل سعود قاتله» و «پرسپولیس حمله کن، آل سعود حیا کن» اما ما هر چه این شعار را فریاد کردیم، لیدرها آگاهانه همراهی نکردند، شاید به این دلیل که باشگاه نمی خواست و از آنها هم چنین خواسته بود. حتی با وجود اینکه ما علی دایی را تشویق کردیم و «ایران، ایران» و «پرسپولیس، پرسپولیس» را فریاد کردیم.
در هر حال، نه نیازی به مجادله تماشاچیان با جمعیت دانشجویان بود و نه نیازی به دخالت بی معنا و بی منطق نیروی انتظامی. کاری که ما کردیم از شعارهای «خلیج عربی» ورزشگاه ها اعراب بدتر نبود، توهینی هم به بازیکنان آنها نکردیم که آبروی میزبان را برده باشیم. مثلا مشابه کاری که عربستانی در انگشت نگاری از بازیکنان ما انجام می دهند. اتفاقا آنها هستند که فوتبال را سیاسی می کنند. و البته فوتبال هیچگاه از سیاست جدا نبوده است. از فینال نخستین جام جهانی در سال 1930 که پیروزی اوروگوئه بر آرژانتین منجر به مناقشه سیاسی-نظامی میان دو کشور شد، از دخالت در فوتبال دیکتاتورهایی چون خوان پرون (که بازیکنان تیم ملی کشورش آرژانتین را مجبور کرد به زور از تیم ملی پرو ببرند و به جام جهانی 78 صعود کنند) یا صدام حسین (که بازیکنان اش را به جرم باخت از ایران مورد آزار قرار داد) و… گرفته تا مجادلات سیاسی مناطق استقلال طلب در کشورهای مختلف که در میدان فوتبال پیگیری می شود، از مجادله مذهبی و سیاسی میان کاتولیک ها و پروتستان های اسکاتلند (و حتی ایرلند) که اولین گروه طرفدار سلتیک گلاسگو اند و دومی طرفدار گلاسکو رنجرز. یا در ایتالیا که اختلاف میان مناطق مرفه نشین شمال کشور و مناطق عقب مانده جنوب، خودش را به شکل جنگی تمام عیار میان سه تیم شمالی اینترناسیوناله، آث میلان و یوونتوس با تیم های جنوبی مثل رم و لاتزیو نشان می دهد.
اگر تماشاچی های پرسپولیس نمی دانند، باید به ایشان گفت که فوتبال همیشه با سیاست همراه بوده است. فلسفه مواجهه آبی و قرمز هم در همه جای جهان مسائل سیاسی بوده، به این معنا که تیم های وابسته به دستگاه سلطنتی، بیشتر با رنگ آبی و سفید بوده اند و تیم های قرمز هم نماینده مناطق کارگرنشین، محروم و مخالف وضع موجود(و بعضا جدایی طلب). مثلا رئال مادرید تیم منتسب به ژنرال خوان فرانکوی مستبد در اسپانیا بوده و تیم های مناطق کاتالان و باسک هم که قربانیان اصلی استبداد فرانکو بوده اند، همواره در مقابل رئال قد علم کرده اند. یا در بریتانیا، تیم آبی پوش پایتخت – چلسی- به عنوان تیم سلطنتی شناخته می شود و در مقابل تیم های منچستر و لیورپول تیم های شهرستانی هستند که از مناطق کارگرنشین بر می خیزند. یا در مقابل تیم آبی پوش پایتخت آلمان (هرتابرلین) تیم منطقه کارگرنشین بورسیا دورتموند قرار دارد که به همین دلیل پر طرفدارترین تیم آلمان است.
ظاهرا پرسپولیسی ها فلسفه پرسپولیس را هم فراموش کرده اند، فلسفه ای که باعث شده این تیم پرطرفدارترین تیم ایران باشد. برخی تماشاچی های بداخلاقی که نه تنها همصدا با ما نشدند بلکه کوشیدند تا ورزشگاه را از لوث وجود ما پاک کنند(!)، باید بدانند که این شهرت ادوار سابق پرسپولیس به اخلاق و دین بوده که جامعه مذهبی ایران را بیشتر به سمت تیمشان سوق داده است. همه می دانند که در مواجهه با تیمی که عنوان «تاج» را یدک می کشیده و وابسته به دربار شاهنشاهی بوده(تا جاییکه در کودتای 28 مرداد هم پیش بینی شده بود اعضای باشگاه تاج پیشاپیش دیگران حرکت کنند و شعار جاوید شاه سر دهند)، مردم مذهبی ما بیشتر به سمت تیم قرمز پوش متمایل شده و از همین رو، این تیم به مرور پرطرفدارترین تیم ایران شده است. همین امروز اگر از قدیمی ترها بپرسید که چرا طرفدار پرسپولیس شده اند، قهرمانی های پرسپولیس در آسیا را دلیل نمی آورند،(هرچه باشد این استقلال است که با دو قهرمانی در جام باشگاه های آسیا پرافتخارترین تیم ایران در آسیاست و پرسپولیس فقط یک قهرمانی لیگ حذفی آسیا را دارد) بلکه آنها بواسطه قرائنی که از مردمی بودن و مذهبی بودن (به طور نسبی) بازیکنان پرسپولیس دیده اند، حامی او شده اند. روحانی را می شناختم که می گفت ما دوران جوانی مان طرفدار پرسپولیس شدیم چون برخلاف جو آنزمان که بازیکنان و بازیگران به فساد شهرت داشتند، علی پروین چنین نبود و می گفت من مشروب نمی خورم، دوغ می خورم! چه این مثال صادق باشد و چه دروغ و علیرغم آنکه ممکن است به دید بسیاری خنده دار بیاید، باید گفت که همین چیزها بوده که پرسپولیس را تیمی مردمی و محبوب کرده است. چراکه حال آنکه رفتارهای امروز طرفداران و مسئولان تیم، عملا نقض غرض و خلاف این فلسفه است.
به نظر من اگرچه پرسپولیسی ها هم تماشاچیان به اصطلاح سیاسی را با شکست بیرون کردند و هم عربها را، اما در واقع هر دو میدان را باختند. هم از لیگ قهرمانان آسیا حذف شدند و هم از میدان اخلاق! و خودشان هم در بازگشت از ورزشگاه این را فهمیده بودند، وگرنه آدم برنده که به زمین و زمان فحش نمی دهد! اگر فقط فوتبال پاک را می خواستند، به استقلالی که نه خودش آنجا بود و نه طرفدارانش، فحش نمی دادند.
پرسپولیسی ها – منظورم در درجه اول مسئولان باشگاه است- باید بدانند که خیلی وقت است قافیه را باخته اند، احتمالا یادشان باشد که زمان پروین آنقدر قدرت داشتند که در گروهی که هم الهلال و هم الاتحاد عربستان حضور داشتند، پرسپولیس قدرتمندانه هر دو را برد و حذفشان کرد و اتفاقا برنده اخلاق هم شد، وقتی عربها حمید استیلی را زدند و پرسپولیسی ها با مدارا و اخلاق با آنها مواجه شدند. اما امروز نه از آن اخلاق خبری هست و نه از فوتبالشان. چند هفته قبل آن افتضاح اخلاقی را در مقابل استیل آذین – تیمی که بازیکنان و مسئولانش خود را از خاتواده پرسپولیس می دانند- بالا آوردند و وقتی به هم خانواده ای های خود رحم نمی کنند، جای تعجب ندارد که ما را هم تحمل نکنند. ما را ناآشنا با فوتبال بدانند و مزاحمانی در ورزشگاه! بگذریم که پس از رفع مزاحمت ما هم پرسپولیس گلی به سر طرفدرانش نزد و علیرغم برد با فاصله یک گل، حذف شد. شاید بهتر بود ما شعارهایمان را به اصفهان می بردیم و در زمین سپاهان فریاد می کردیم، جایی که هم مطمئن بودیم می برند، هم صعود می کنند و هم ملاحظه اخلاق را می کنند و وقتی هم قهرمان می شوند، به مزار شهدای شلمچه می روند و نه مثل بعضی تیم های تهرانی که فیلم فسق و فجور جشن قهرمانی شان نقل مجالس است!
آنها که به خیال خودشان مزاحمان نآشنا با فوتبال را بیرون کردند، بهتر است بدانند خیلی از آن بچه ها هم فوتبالی بودند و خیلی هاشان – و من جمله خود من- زمانی پرسپولیسی! اما اگر جو ورزشگاه این است و تماشاچی ها اینگونه و نتایج آنگونه، بی دلیل نیست که به ورزشگاه نمی آیند و به چشم شما غریبه اند! ما ترجیح می دهیم جانب فجر شهید سپاسی را بگیریم که با هزینه های اندک جانانه فوتبال بازی می کرد و سه سال پشت سر هم در فینال جام حذفی بود و حتی جام هم می گرفت. تیمی که مربی اش غلامحیسین خان پیروانی، مرد اخلاق و اعتقاد بود و بازیکنانش امین متوسل زاده که به همه ما و شما درس اخلاق داد! ما فجری هستیم – به معنای کامل کلمه- انقلابی و حامی مردم بحرین! پرسپولیس و ورزشگاه و جام باشگاه های آسیا هم مال خودتان! مسئولان باشگاه پیروزی هم بدانند، ما کار خود را کردیم و بردیم، شما ماندبد و چند باخت در یک زمین. زمستان رفت و روسیاهی به زغال ماند.
واقعا واسه خودم متاسفم که طرفدار پرسپولیسم !!
من تا حالا استادیوم نرفتم اما خیلی دوست داشتم دیروز میرفتم اگر کلاس نداشتم حتما میرفتم ”
هرکی گفته فوتبال با سیاست نمیخوایم واسه خودش گفته ورزش همیشه با سیاست بوده !!
نیروی انتظامی هم که همیشه کارش اینه مجرمو با بی گناه اشتباه میگیره رویه اش اینه دیگه مصداقم زیاد داره جای بحثم نداره …
دسستتونو میبوسم.
دیروز نقره داغ شدیم، اما الان یک ذره آرام شدم هم به خاطر تقبیح این عمل در رسانه ها و مجامع، هم رسانه ای شدنش و رسیدنش به گوش مظلومان بحرینی.
انصافا خوب نوشتی. ایول!
باشگاه سپاهان هم نشان داد تمامی اون شعارها و حرکات یه نمایش بود، نمایشی بی هزینه برای فریب مردم، اما وقتی پای عمل رسید اون ها هم مثل تهران به جان مردم افتادند……