تریبون مستضعفین – علی مسعودی
بیژنی، کاریکاتوریست نام آشنا و خوش ذوقی که آثار او بیش از هرکدام از کاریکاتوریستها در نشریات دانشجویی استفاده شده و در مقاطع حساس تیغ برّان قلم او با نگاه نکته بین و ذوق مثال زدنیاش باعث خلق آثاری شده که تاثیر بسزایی در اصلاح کاستی ها و رفتارهای ناپسند موجود در سطح جامعه و مسئولین داشته است.
جسارت بیژنی در پرداختن به موضوعاتی همچون فساد اقتصادی، آقازداگان، زمین خواری و هولوکاست او را از سایرین متمایز کرده است. برای نمونه کتاب مصوری که او با کمک «امید مهدی نژاد» در مورد هولوکاست منتشر کرد و بازتاب جهانی اش را به یاد داریم.
حال این طنزپرداز دوست داشتنی همت کرده تا جمعی متشکل از طنزنویس و کارتونیست را دور خود جمع کند. او در مصاحبه با خبرگزاری فارس چنین می گوید: «چند سالي است كه جاي خالي طنز در فضاي مطبوعات كشور احساس ميشود و طنز در حوزه مسائل داخلي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي دچار خلأ است و در طول اين ساليان نشريه طنز به اين معنا نداشتهایم. دو هفتهنامه طنز و كاريكاتور «كشيده» در واقع يك كار جديدي است و از زاويه متفاوت به مسائل داخلي نگاه ميكند و از زماني كه هفتهنامه «گلآقا» تعطيل شد تقريبا جايگزيني در فضاي مطبوعات كشور نداشتهايم. »
خبرگزاری فارس در اقدامی عجیب، مصاحبه بیژنی را با تیتر ««كشيده» جاي خالي «گلآقا» را پر ميكند» منتشر کرد. اینکه این تیتر و این مفهوم را از کجای مصاحبه بیژنی میتوان استنباط کرد جای سوال دارد. مسلماً بیژنی این هدف را دنبال نمیکند، چرا که جا پای یک کار دیگر گذاشتن نه تنها در اولویت نیست بلکه وقتی فرد میتواند با تیمی خوش فکر و تازه نفس کار جدیدی ارائه دهد، چه لزومی دارد سعی در تکرار کار دیگری داشته باشد؟ مخاطب با انصاف پس از مطالعه این نشریه می تواند تصدیق کند که فضای این دو نشریه تا چه حد متفاوت از یکدیگر است.
مسلماً املای ننوشته غلط ندارد. شماره اول نشریه علی رغم همه کاستیها و نقدی که بر آن وارد است منتشر شد. خود بیژنی در مصاحبه اش می گوید: «فعلا نشريه كشيده بهصورت ضميمه روزنامه جوان منتشر ميشود تا مجوز انتشار مستقل آن را دريافت كنيم البته درخواست مجوز براي اين نشريه بهصورت دو هفتهنامه نيز به هيئت نظارت بر مطبوعات ارائه شده است.»
اما از سوی دیگر متاسفانه طی روزهای گذشته دو نفر از طنزپردازان در سایت خود در اقدامی عجولانه اقدام به انتشار مطالبی موهن همراه با کنایههای سطحی در مورد این نشریه کردهاند.
«رویا صدر» که سال هاست به عنوان طنزپرداز شناخته می شود ولی شاید نوشته های او همه چیز بتواند باشد غیر از طنز، در مطلبی که در سایتش منتشر کرد صرفا با ذکر عباراتی همچون «کاریکاتوریست کیهانی» و «روزنامه وزین جوان» و در پایان با مانور روی اسم انتخاب شده برای این نشریه به تخریب این حرکت فرهنگی پرداخته است.
«رویا صدر» که چند سالی است نوشته های او با توجه به حضور جوانان خوش ذوق و مستعد در طنزنویسی دیگر مخاطبی ندارد و خود او نیز این موضوع را به خوبی متوجه شده است، ترجیح داده بیشتر از طنزنویسی به تحقیق و پژوهش در طنز بپردازد و در زمینه طنز از خود تئوری صادر کند و نسخه کلی بپیچد.
مطلبی که در سایتش منتشر کرده نشان از رفتار دور از منطق صدر دارد که جای تعجب نیست. شاید بتوان ریشه آن را در مجوز نگرفتن کتاب «طنز دات کام (طنز وبلاگی)» او دانست. او که این کتاب را به صورت اینترنتی منتشر کرد، پس از آن با کمک تنی چند از دوستانش تلاش بسیاری کرد تا از این موضوع به عنوان چماق استفاده کرده و حق خواهی کند و خود و همفکرانش را بیش از پیش مظلوم نشان دهد.
بیشتر از اینکه مهم باشد یک مطلب طنز را چه کسی نوشته است و حتی بیشتر از اینکه مهم باشد نگارنده آن مطلب زن است یا مرد، خود مطلب و دورن مایه آن اهمیت دارد. جالب است که صدر همچنان سعی در تبلیغ تفکر فمینیسم دارد. کتاب «شکرستان (نگاهی به آثار زنان در نشریات طنز) » از این نویسنده گواه این مدعاست.
این که یک نفر در مجموعه ای مثل روزنامه کیهان یا روزنامه جوان مشغول به کار باشد یا از حمایت آنها استفاده کند، آیا دلیلی منطقی برای تخریب اوست؟ ما چه حقی داریم که زبان را افسارگسیخته در دهان بچرخانیم و هر کسی را با هر عبارتی مورد خطاب قرار دهیم؟ آیا این طنزی است که شادروان «منوچهر احترامی» و «کیومرث صابری» دغدغه آن را داشتند؟
کاش این فرد حداقل بیشتر در مورد رابطه بیژنی با مجموعه کیهان و نوع برخورد آنها با این کاریکاتوریست بااخلاق می دانست بعد به خود اجازه می داد این حرف ها را بزند.
نظرهای این مطلب نیز جای تامل دارد؛ «فاضل ترکمن» که از طنزپردازان است و هم در بسیاری از نشریات قلم می زند و هم چند کتاب به چاپ رسانده است، در کامنت اول مطلب نوشته است: « خیلیام پررو هستن خانم صدر. به من زنگ زدن و گفتن بیا اینجا هر چهقدر میخوای، میدیم، کارو دستت بگیر! منم گفتم که پینوکیو نیستم با وعدهی درخت سکه گولم بزنین!»
عمادالدین قرشی (طنز پرداز): «همه يه نقشه تو سرشون هست… تاوقتیكه يه مشت بخوره تو صورتشون. مهم نیستن . . . موفق باشید.
این ادبیات مخالفان با نشریه «کشیده» و همراهان خانم «رویا صدر» است.
مطلب دیگری که در فضای مجازی منتشر شد، مطلب سایت عبید شاکی بود که او نیز به گفته خود به تقلید از «صدر» به تخریب این نشریه پرداخته است: « همان طور که میدانید قرار است دو هفتهنامهای با عنوان زیبای «کشیده» منتشر بشود. «رویا صدر» در نوشتهای به استقبال این انتشار میمون رفته است. ما هم از این حرکت حمایت میکنیم و چند عنوان دیگر برای مجلهها یا روزنامهها یا لاییهای احتمالی طنز پیشنهاد میکنیم…»
«رضا ساکی» که او نیز خود را طنزپرداز میداند و از سردبیران رادیو است، علناً و بدون هیچ ترسی در مقاطع مختلف تحت عنوان طنز به تمسخر هر تفکری که با آن مخالف است پرداخته و این رفتار او تازگی ندارد. صحبتهای او در برنامههای رادیویی، برنامههای دفتر طنز حوزه هنری و سایتش این موضوع را به روشنی نشان میدهد.
حال جای این پرسش است که آیا تضارب افکار به این معناست که هر طیفی اجازه داشته باشد طیف دیگر را تمسخر و تخریب کند؟ یک حساب سرانگشتی نشان میدهد که چقدر از جایگاه های مدیریتی و تاثیر گذار در اختیار چنین افردای است. یک نمونه کوچک آن صداوسیما و بالاخص رادیو است که بسیاری از سردبیران برنامه های رادیویی افرادی هستند که نه تنها علقه ای به نظام و انقلاب ندراند، بلکه از هر فرصتی استفاده می کنند تا در مجامع عمومی و در فضای مجازی، تحت پوشش عنوان طنز، مخالفت خود را عنوان کرده و با رفتارهایی شبیه این به تمسخر و تخریب بپردازند.
باید فکری کرد.
به نام خدا. من خودم هستم از تهران. کشیده ای خوبی بود. لطفن قسمت فاضل ترکمنش رو بیشتر کنید.و با تشکر.
بازتاب نشریه تونو بین مردم ببینین . هر فردی که در این حوزه کار می کنه حق داره دیدگاه خودشو داشته باشه و در مورد اون صحبت کنه . مهم مخاطباس . شما چقدر قادرین با مردم روراست باشین و حرف دل اونا رو بزنین ؟! اصولا شما میخاین طنزپرداز فرمایشی باشین یا مردمی ؟ این مهمه دوستان .
من هنوز کشیده را ندیده ام البته. اما علی القاعده طنزپردازان باید خوشحال باشند وقتی یک نشریه طنز منتشر می شود. چرا نیستند جای تامل دارد. فتامل چه بسا!
ببخشید، درست متوجه نشدم،از کی تا حالا رویا صدر «طنزنویس بی مخاطب» هست و رضا ساکی «خود را طنزپرداز میداند» ؟ اونوقت جناب بیژنی در راه طنز استخون ترکوندن و اونقدر طنزپرداز خوبی هستن که بتونن نشریهای بدن بیرون که جای گلآقا رو پر کنه؟ دقت کردید که خیلی از دوستان جناب بیژنی از به کاربردن واژه طنز برای آثار ایشون خودداری میکنن و نهایتا به اونها فکاهی میگن؟
به نظر من اگر میخوان جای گلآقا پر بشه، باید ببینم همکارهای گلاقا کجان، خود گلاقا که رفت، ولی بلایی به سر خیلی از گلآقاییون آوردن که آدم میترسه اسمشون رو هم ببره!
همین مقدار هم برای فاضل ترکمن خیلی خیلی زیاد بود! با تشکر!
خدا به آدم یه چی داده که باعث جرات میشه و بد نیست موقع کامنت ازش استفاده شه ناشناس خان! اسمت رو بزن خب.
حالا چرا کم اووردین از فاضل ترکمن بالا میرین؟ ناشناس کوتوله! با تو هستم. ضمناًوقتی آقای مهدینژاد علی القاعده انقدر خوشحال هستند؛ از ایشان استفاده کنید. چرا سوختید که ترکمن و صدر و ساکی با شما کار نمیکنند. سوختن ندارد که…
اسم بندهٔ بزرگوار راستی سینا فرشباف رواسانی است. اسمم را نگفتم در کامنت اول تا طعنهای به بیمایهگی ناشناس زده باشم.
کمی به دموکراسی احترامی بگذارید اگر بد نیست. ضمناً فاضل ترکمن و رویا صدر از بیآزارترین طنزنویسها هستند. با ایشان چه کار دارید دیگر؟
آقاي مسعودي! با شناختي كه از دست اندركاران كشيده دارم مطمئنم كه آن ها با نوشته شما (يعني با تخريب روياصدر و رضاساكي) موافق نيستند.
صدر و ساكي درباره كشيده طنز نوشتند و هركس ديگري هم مي تواند اين كار را بكند. كشيده اگر ميخواست جواب بدهد در نشريه خودش جواب ميداد.
بد نيست يه سري به سايت روياصدر و رضاساكي بزنيد و كامنت يكي از اعضاي تحريريه كشيده رو براي مطالب اونها بخونيد كه ازشون تشكر كرده. شما چرا كاسه داغ تر از آش ميشيد؟