تریبون مستضعفین – نوشتهای ارزشمند در مورد مناسبات ایران و آمریکای لاتین که در شماره جدید دوهفتهنامه پگاه حوزه منتشر شده است اما به دلیل طولانی بودن مطلب، به صورت خلاصه به چاپ رسیده است. متن پیش رو قسمت سوم از متن کامل این مقاله است.
موضوعات پژوهشی مورد نیاز آمریکای لاتین
موضوعاتی جدی و فراوانی برای شناخت جامع از آمریکای لاتین وجود دارد. مطالعات جامع هر یک از کشورهای منطقه، بررسی نسبت به دین و سیاست در آمریکای لاتین، تحلیل موردی و کلی تحولات اخیر کشورهای آمریکای لاتین، چالشهای فراروی انقلاب بولیواری، بررسی چالش نئولیبرالیسم و نئومارکسیستها در منطقه، جایگاه اسلام و مسلمانان در مناسبات کنونی و آینده منطقه، بررسی موردی و کلی سیاستهای آمریکا، اروپا، چین، رژیم صهیونیستی، ژاپن، هند، ترکیه و کشورهای غربی و آفریقایی در منطقه، تمایلات روشنفکران منطقه، نقش رسانههای غربی در آشوبها و منازعات منطقه، جایگاه چاوز و کاسترو در آمریکای لاتین، بررسی سیاستهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول در منطقه، راههای افزایش مناسبات ایران و منطقه، بررسی نقاط ضعف و قدرت و چالشهای روابط ایران در کشورهای منطقه، بررسی امکان و زمینههای همکاری علمی، کشاورزی و صنعتی بین ایران و کشورهای آمریکای لاتین، بررسی زمینههای حضور فرهنگی ایران در منطقه، آلترناتیوهای رسانهای منطقه، بایستههای نهادهای فرهنگی به ویژه صداوسیمای ایران در تقویت روحیه ضداستکباری و ضدآمریکایی در منطقه، بررسی نوع نگاه روشنفکران و رسانهها و مردم آمریکای لاتین به ایران و انقلاب اسلامی ایران، حساسیتهای ایران در ارتباط با کشورهای آمریکای لاتین، تشابه تاریخی و فرهنگی ایران و کشورهای آمریکای لاتین، بررسیهای موردی سیاستهای استعمار در ایران و کشورهای منطقه، بررسی امکان یا چگونگی الگوگیری آمریکای لاتین از ایران، تحلیل تجربیات موفق و کاربردی ایران در منطقه و بلعکس، راههای همکاری ایران و کشورهای منطقه در سازمانهای بینالمللی، تأثیر مشکلات و مسائل بینالمللی مانند سیاستهای تحریم، بحران محیط زیست، بحرانهای اخلاقی بر کشورهای منطقه، جریانشناسی دینی، سیاسی، فکری و فرهنگی کشورهای آمریکای لاتین و دهها مسأله و موضوع مهم دیگر که مسئولان کشورمان یا همین الآن به این تحقیقات نیاز دارند یا اینکه در آیندهای نزدیک به آن نیاز پیدا خواهند کرد. چه بسا اگر تحقیقات و پایاننامههایی در خصوص این منطقه صورت بگیرند و گرایش مطالعات منطقه در بین رشتههای علوم انسانی ما در دانشگاهها دانشجو بپذیرند، امکان شناخت این منطقه و ارتباط با آن به وجود میآید و حتی زمینه را برای ایجاد مراکز تخصصی مطالعاتی ویژه آمریکای لاتین و راهاندازی نشریات تخصصی در این زمینه فراهم میکنند.
متأسفانه چون مسئولان و متولیان امور هنوز به ضرورت تحقیق و پژوهش در مورد منطقه آمریکای لاتین نرسیدهاند، نمیتوان انتظار داشت که راهاندازی مرکز مطالعاتی ویژه آمریکای لاتین، گرهی از مشکلات تحقیقاتی کشور را در ارتباط با این منطقه حل نماید. چون اگر آن ضرورت و اضطرار نباشد، این مرکز هم مثل مراکز مطالعاتی مشابه دیگر مانند مرکز مطالعاتی آفریقای دانشگاه تربیت مدرس میشود که نه وزارت خارجه به آن احساس نیاز میکند و نه سازمان فرهنگ و ارتباطات و نه جامعهالمصطفی و نه دیگر نهادها و سازمانهای فعال در زمینه آفریقا.
ضرورت ترجمه و پژوهش مورد نیاز درباره این منطقه
انتشار تحقیقات و ترجمه کتابها و مقالاتی تحلیلی و جامعنگرانه درباره اوضاع این منطقه و جریانات تأثیرگذار در عرصه سیاست و فرهنگ منطقه به شدت احساس میشود. الآن وزارتخانههای امور خارجه، اقتصاد، بازرگانی، صنایع و جهاد کشاورزی و… در منطقه فعال شدند و قراردادها و تفاهمنامههای زیادی را امضا کردهاند. خلاصه اینکه دولت نهم و دهم تلاش فراوانی برای گسترش روابط با کشورهای منطقه دارد و سعی میکند دامنه نفوذ خود را در حیات خلوت آمریکا ـ یعنی آمریکای لاتین ـ گسترش دهد. هم اکنون این سئوال و اعتراض مطرح است که مراکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری و مجمع تشخیص مصلحت نظام و دیگر مراکز پژوهشی کشور، چه برنامهها و استراتژیهایی برای حضور موفق و پایدار ایران در منطقه دارند؟
ضرورت اقناع افکار عمومی و رسانهها برای گسترش ارتباط با منطقه
یک سئوال جدی این باره است است که مسئولان و دولتمردان چقدر مردم، افکار عمومی و رسانهها را برای گسترش روابط، اقناع کردهاند؟ متأسفانه یکی از نقاط ضعف دولت این است که تلاشی برای جریانسازی پذیرش عمومی گسترش روابط خود با کشورهای منطقه انجام نداده است و کمتوجه به افکار عمومی داخل کشور، درصدد افزایش سطح مناسبات سیاسی خود با کشورهای منطقه است. اگر این توجیه افکار عمومی در داخل کشور صورت نگیرد، چه بسا ممکن است با تغییر دولت یا اندک تغییراتی در شرایط سیاسی منطقه یا خود کشورمان و همچنین فضاسازیهای رسانههای غربی و همچنین رسانههای منتقد سیاستهای دولت، باعث فشار به دولت برای کمرنگتر شدن مناسبات سیاسی با این منطقه میشود. شما فرض کنید که اگر رسانههای عمومی و نهادهای فرهنگی و گفتمان ساز، به اهمیت مسأله حمایت از مقاومت اسلامی در فسطین و لبنان نمیپرداختند، چه بسا ممکن بود مردم، معترض حمایت معنوی و مادی ما از مقاومت اسلامی میشدند. اگر چه هم اینک هم برخی از تودههای مردمی و برخی رسانههای منتقد دولت، به هر بهانهای، به انتقاد از سیاستهای دولت و غالباً کل سیاستهای نظام در حمایت از جریانات اسلامگرا و اسلامی به ویژه جریان مقاومت اسلامی در فلسطین و لبنان میپردازند که در اوج آن، در قالب شعار «نه غزه، نه لبنان» مطرح شد. غالب این افراد و رسانهها تحت تأثیر رسانههای غربی و ضد انقلاب، ضمن دامن زدن به حرفهای استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل، میگویند چرا باید فلسطینیتر از فلسطینیها باشیم و از آنها حمایت کنیم و سئوالاتی از این دست… که در نهایت خواستار اتخاذ مواضعی بیطرفانه!! و بیتفاوت در قیال مسائل حساس جهان اسلام و دیگر مناطق جهان میشوند.
لذا اگر دولتمردان و مسئولان انگیزهای و اعتقادی به استقلال کشور، تقویت جبهه مقاومت جهانی در مقابل قدرتهای سلطهجو، شرکتهای چند ملیتی و صهیونیسم بینالملل دارند، قطعاً باید توجهی جدی به اقناع افکار عمومی داخل کشور داشته باشند و مردم را در جریان امور قرار دهند و اهمیت روابط با آمریکای لاتین و حضور در این منطقه و مناسبات اقتصادی، کشاورزی و سیاسی با این منطقه را تشریع و تبیین کنند تا مبادا در آینده، حرکت کلی صحیح و اصولی این دولت و سیاست کلی نظام در ارتباط با کشورهای جنوب مورد سؤال و انتقاد جدی قرار نگیرد.
ترجمه و نشر انگشت شمار کتاب درباره آمریکای لاتین
اگر کتابشناسیای درباره کتابهای منتشر شده درباره آمریکای لاتین صورت بگیرد، درمییابیم بیش از هشتاد درصد آن کتابها، مربوط به دهه اول انقلاب اسلامی است و در دو دهه اخیر، کتابهای اندکی درباره اوضاع سیاسی و اجتماعی منطقه به چاپ رسیده است تا اطلاعاتی جدید درباره این منطقه ارائه دهند. البته آن چه که در این سالها ما شاهد آن هستیم ترجمه آثار ادبی از نویسندگان مشهور این منطقه مانند پائولو کوئیلو، گابریل گارسیا مارکز یا ماریو بارگاس یوسا ترجمه و منتشر شده است. امّا کتابهایی که اطلاعاتی درباره سیاست، دین، اجتماع و اقتصاد این منطقه به ما بدهند، بسیار نادر است و لذا شناخت ما از آمریکای لاتین به همان کتابهای دهه اول انقلاب برمیگردد. متأسفانه هنوز بسیاری از اساتید، نخبگان و حتی مسئولان ما هم فکر میکنند که آمریکای لاتین فعلی، همان آمریکای لاتین دو سه دهه پیش است. در حالی این طور نیست و تغییرات و تحولات بسیاری در این منطقه رخ داده است که مهمترین آن، بیداری سیاسی در منطقه و انقلاب بولیواری جدید در منطقه به رهبری ونزوئلا و با رهبری هوگو چاوز است. تا جایی که برخی تحلیلگران سیاسی معتقدند علیرغم امکانات و نفوذ بسیار، قدرت آمریکا در آمریکای لاتین به سرعت در حال انزوا و محو شدن است.
تجربیات آمریکای لاتین؛ درسهایی برای امروز ما
مطالعه و تمرکز روی تاریخ و تحولات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی منطقه آمریکای لاتین میتواند درسها و تجربیات بسیاری برای ما داشته باشد. برای نمونه، با دقت در سیاستهای صندوق بینالمللی پول در کشورهای این منطقه و تحلیل بدهکاریهای فراوان کشورهای منطقه ـ به ویژه در دهه گذشته و حتی الآن ـ میتوان دریافت که این صندوق جز خدمت به منافع آمریکا کاری دیگری نمیکند. چنان که نوام چامسکی، منتقد سیاسی مشهور، هم میگوید «صندوق بینالمللی پول چیزی دیگر نیست جز خزانه ایالات متحده آمریکا.» چامسکی همچنین معتقد است که «صندوق بینالمللی پول، اسلحهای اقتصادی برای کنترل کشورهای مستعمره است و اسلحه اقتصادی صندوق به همراه تسلیحات و تجهیزات نظامی آمریکا، کمک به سر پا قرار گرفتن ایالات متحده آمریکا و کنترل کشورهای آمریکای لاتین است. چرا موارد متعددی برای این ادعا وجود دارد. بولیوی، برزیل، آرژانتین و… نمونههایی برای اثبات این ادعا هستند. چرا که بولیوی نزدیک به 25 سال، تابع مقررات صندوق بینالمللی پول بود و نتیجه آن شد که درآمد سرانه سالانه مردم این کشور، به پایینتر از 25 سال گذشته رسید».
نقش جدی آمریکا در منازعات کشورهای منطقه
نکته دیگر اینکه ما باید به درگیری و جنگهایی که بین کشورهای مختلف و همچنین درگیریهای داخلی خصوصاً درگیریهای قومی مشکوک باشیم چرا که احتمال نقشآفرینی کشورهای غربی به خصوص آمریکا در آنها وجود دارد. این مسأله در منازعات کشورهای آمریکای لاتین از جمله ونزوئلا، کلمبیا، بولیوی و… یا کشورهای آفریقایی چون درگیریهای داخلی در سودان، کنگو، زیمباوه، نیجر و… به راحتی قابل اثبات است که در هر کدام از این درگیریها و آشوبهای داخلی و منطقهای، آمریکا یا کشورهای اروپای غربی نقش محوری دارند.
نوام چامسکی در گفتگویی در این باره میگوید: «پشت تمامی اتفاقاتی که تاکنون در آمریکای لاتین افتاده است، قدرتهایی قرار گرفتهاند که پشت پرده فشار میآوردند، مانند سازمانهای بینالمللی مردمی و سازمانهایی که قبلاً وجود نداشتند و مانندشان نبود.»
ایالات متحده آمریکا در مخالفت با استقلال کشورهای این منطقه و در راستای اجرای دکترین مونروئه، بارها دست به حمله نظامی یا کودتای نظامی زد یا اینکه از کودتای نظامی حامیان خودش طرفداری و حمایت کرد که از جمله آنها کودتای ناموفق سال 2002م در ونزوئلا علیه چاوز بود. حتی میتوان حضور گسترده نطامیان این کشور در هائیتی، پس از زمین لرزه بزرگ و خسارتآور این کشور و دخالت در امور داخلی اکوادور را هم در این راستا تحلیل کرد.
اهمیت یک رهبر مقتدر و ملت در صحنه
نکته مهم درسآموز از این منطقه، مشاهده استقامت و حضور به موقع یک ملت و داشتن رهبری مقتدر و مردمی است. اگرچه کشور ما این تجربه را با پیروزی انقلاب اسلامی و رهبری امام خمینی(ره) داشته است امّا تجربه دولتهای انقلابی این منطقه مانند کوبا و ونزوئلا نشان داد که حتی میتوان در حیاط خلوت آمریکا بود و جلوی آمریکا ایستاد و سیاستهای خصمانه او را خنثی کرد. لذا اگر ملتی در برابر ظلم و استبداد و استکبار متحد شود و اینکه رهبری مقتدر و شجاع و مردمی داشته باشد، علیرغم همه فشارها و تهدیدات میتواند جلوی ابرقدرتهای جهانی سالیان سال مقاومت کند و خم به ابرو نیاورد.
توجه به برنامهریزیهای دقیق جهان برای منطقه
نکته دیگر برنامهریزی منظم و داشتن استراژی مشخص غالب کشورهای پیشرفته و در حال توسعه در این منطقه است. الآن چند سالی است که علاوه بر آمریکا و کشورهای اروپای غربی، کشورهایی چون چین، هند، ژاپن و ترکیه به این منطقه روی آوردند. با بررسی و تحلیل سیاستهای اخیر کشورهای فوقالذکر میتوان دریافت که همه کشورهای پیشرفته و حتی کشورهایی در حد و اندازه ترکیه، برنامهریزی و استراتژی معینی برای این منطقه دارند. برخی از این کشورها مانند ترکیه و ژاپن، برای این که در مناسبات بینالمللی آینده جهان حضور فعالی داشته باشد، از همین الآن به فکر زمینهسازی برای حضور پایدار و تثبیت جایگاه خود در منطقه افتاده است. چنان که ترکها و ژاپنیها با پرداختن به موضوعاتی چون آموزش و بهداشت، درصدد تثبیت جایگاه خود و حضور پایدار و مداوم خود و ایجاد علقه و روابط عاطفی بین مردم منطقه هستند. الآن گروههای آموزشی وابسته فتحالله گولن، روشنفکر پرنفوذ و سکولار ترک، درصدد راهاندازی مدارس و آموزشگاههایی برای کودکان، نوجوانان و جوانان این منطقه است و قرار است تجربه موفقی که در آسیای مرکزی و اروپا داشته است را در منطقه تکرار کند.
حضور پررنگ فرقههای ضاله و معنویتهای نوپدید
نکته دیگر فعالیتهای فرقههای منحرف یا ضالهای چون بهائیت، گروههای مختلف و متعدد شیطانپرستی و همچنین مسیحیت صهیونیستی در منطقه است. این مسأله در بدو امر، باید مورد توجه مسئولان حوزههای علمیه شیعی و سنی ـ از جمله مراجع تقلید و علما و نخبگان حوزوی ـ و همچنین سازمانهای فرهنگی و دینی کشورمان و جهان اسلام و… قرار گیرد که برای تبلیغ اسلام در منطقه و حمایت و تقویت مسلمانان منطقه اهتمام جدیتری داشته باشند و با احداث مراکز اسلامی و مساجد یا مراکز و راهاندازی دورههای آموزشی برای مسلمانان منطقه، در انسجام و حفظ هویت دینی و اسلامی آنها و همچنین تبلیغ و تبیین زیبا از اسلام بکوشند.
ضرورت راهاندازی شبکه اسپانیولیزبان ایران
نکته دیگر، فعالیتهای رسانهای غربی و حتی شرقی چون افتتاح رسانه چینیها به زبان اسپانیولی است. وقتی BBC، CNN و دیگر شبکههای کشورهای غربی و شرقی، رسانهای برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی و مخاطبان 500 میلیونی این منطقه دارند، چرا کشورهای اسلامی و از جمله ایران، رسانهای ویژه این منطقه نداشته باشند؟! خوشبختانه ایران به ضرورت داشتن رسانه به زبانهای معتبر بینالمللی رسیده است و با راهاندازی شبکههایی به زبانهای عربی و انگلیسی چون العالم، کوثر و Press TV توانسته است تا حدی مواضع نظام جمهوری اسلامی و گفتمان اصیل اسلامی را تبیین و از آن دفاع کند. لذا ضروری است که در اسرع وقت، مقدمات راهاندازی شبکهای به زبان اسپانیولی را آماده کند و سریعتر برنامههایش را پخش کند. چرا که هم محتوایش را دارد و هم توان اجرایی و امکانات و تجهیزاتش را. از سویی میتواند با همکاری و تقویت رسانههای مستقل و ضدغرب منطقه مانند تله سور، تبلیغات منفی کشورهای غربی را علیه خود و همچنین کشورهای هم پیمان ایران از جمله ونزوئلا، بولیوی، اکوادور، کوبا، نیکاراگوئه و… را خنثی کند و هم اینکه جبهه مقاومت جهانی را در مقابل استکبار و نظام سلطه جهانی تقویت کند.
استفاده از توان مراکز غیردولتی و مردمی در منطقه
با رصد فعالیتهای نهادهای مردمی و غیردولتی مختلف در منطقه پی میبریم که اکثریت قریب به اتفاق آنها، سیاستهای کلی کشورهایشان را در منطقه دنبال میکنند و کشورهای غربی با تقویت و گسترش دیپلماسی مردمی، درصدد حفظ جایگاه و نفوذ خود در منطقه هستند. پس چه بهتر که ایران هم از این شیوه الگو بگیرد و در راستای سیاستها و اهداف خودش، زمینه را برای حضور سازمانها و تشکلهای مختلف در عرصه گوناگون مانند محیط زیست، حمایت از حقوق زنان و کودکان، نهضت سوادآموزی، مبارزه با فقر، بهداشت و درمان، فعالیتهای خیریه و انساندوستانه و… هم کمکی به مردم مظلوم و مستضعف منطقه نماید و هم اینکه جلوی سوء استفاده بیشتر کشورهای غربی و شرکتهای چند ملیتی را از این منطقه را بگیرد و هم اینکه به صورت عملی و حضور در صحنه، تبلیغات منفی علیه ایران را خنثی کند.
توجه به ظرفیتهای تاریخی و باستانی منطقه
نکته دیگر که از تأمل و تمرکز روی آمریکای لاتین میتوان به آن دست یافت، استفاده از ظرفیتهای طبیعی و باستانی این منطقه است. با توجه به حضور تمدنهای کهنی چون مایا، آزتک، اینکا و… در منطقه و اینکه هنوز آثار آنها کم و بیش دست نخورده باقی نمانده است، فرصت همکاری علمی در زمینه باستانشناسی و استفاده از تجربیات متقابل در این زمینه وجود دارد.
توجه به ظرفیتهای معدنی و صنعتی و کشاورزی
منابع و معادن طبیعی بسیاری مانند طلا، مس، نقره و سنگهای معدنی و خصوصاً نفت و گاز در منطقه وجود دارد که میتواند باعث تقویت و گسترش همکاری متخصصان ما در این زمینهها شود. از سویی دیگر به خاطر زمینهای حاصلخیز و پرآب، امکان کشاورزی و اجاره زمین در این منطقه بسیار فراهم است. دولتهای منطقه این آمادگی را دارند که زمینهای کشورهای خودشان را به کشاورزان و تاجران ما اجازه دهند و ما از آن زمینها، محصولات مورد نیاز خود را تهیه کنیم. این سرزمین به علت سرسبزی و کشاورز بودن اکثریت جمعیت آنها، این ظرفیت را برای همکاریهای ما در عرصه دامداری و به ویژه تهیه گوشت قرمز دارد. اگرچه ایران هم اکنون به تهیه گوشت از برزیل یا برنج آرژانتینی و اروگوئهای توجه داشته است ولی جای همکاریهای بیشتری در این زمینه وجود دارد و از سویی باید دقت کند که محصولات کشاورزی را وارد نماید که در کشور امکان تهیهاش موجود نیست وگرنه واردات برنج با اینکه امکان داخلیاش موجود است، چه ضرورتی دارد.
کشورهای اروپایی و آمریکایی هم با برنامهریزی و استراتژی مشخص، از ظرفیت کشاورزی منطقه استفاده میکنند و تعاملات گستردهای با این کشورها ـ به ویژه در زمینه دامداری و تهیه گوشت قرمز ـ دارند.
اما آنچه که در این تعاملات میتواند بیشتر، گستردهتر و حتی سریعتر، مورد توجه مسئولان ما قرار گیرد، استفاده از توان علمی و تخصصی ما در عرصه استخراج نفت و گاز منطقه است. اغلب این کشورها در عرصه استخراج نفت و گاز، تجربه و سابقه لازم را ندارند و عمدتاً نگاهشان به کمک و حمایت کشورهای غربی است. جمهوری اسلامی ایران در این زمینه میتواند با استفاده از توان و پتانسیل متخصصانش، این تجربه موفق را در اختیار آنها قرار دهد و در زمینه استخراج نفت و گاز به آنها کمک کند و دانش و فناوری خودش را منتقل کند و با تربیت و آموزش نیروهای بومی، حضور خود را در منطقه ماندگار نماید.
حمایت از مسلمانان منطقه
نکته پایانی، هدایت و سازماندهی مسلمانان در قالب گروهها و اخراب فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی و سیاسی است تا مسلمانان منطقه حضور اجتماعی و فرهنگی و حتی سیاسی بیشتری در منطقه داشته باشند و بتوانند از حقوق خود دفاع کنند.
Sorry. No data so far.