حجتالاسلام و المسلمين پناهيان به مدت يك ماه در مهديه تهران پيش از مراسم دعاي ندبه، پيرامون موضوع “آيا ظهور نزديك است؟ ” سخنراني خواهد كرد. پناهيان در اولين جلسه از اين سلسله سخنرانيها، به بيان اصل “نزديك دانستن ظهور ” در نزد منتظران پرداخت. وي با اشاره به ضرورت اميدوارانه نگاه كردن به نزديك بودن فرج به برخي سوء استفادهها و سوء برخوردها نسبت به اين موضوع اشاره كرد و گفت: “طبيعي است وقتي موضوع مهدويت در جامعه مورد توجه و استقبال قرار بگيرد مورد سوء استفاده بعضي جريانها قرار خواهدگرفت بايد جلوي سوء استفادهها را گرفت ولي اين به آن معنا نيست كه اساسا نزديك بودن ظهور انكار شود. تازه هرچه به ظهور نزديكتر شويم اين سوء استفادهها بيشتر هم خواهد شد”
در ادامه، مطالب مطرح شده در اين سخنراني را ميخوانيد:
انتظار فرج، صرف اعتقاد به رخداد فرج نيست
منتظر يعني كسي كه يك احساس اميدي درباره فرج در دلش وجود داشته باشد. معناي انتظار، صرفا احتمال دادنِ ظهور نيست كه انسان بگويد: “روزي ظهور محقق خواهد شد. هيچ احتمال هم نميدهيم و هيچ اميد جدي نداريم اين نزديكيها باشد. ” اين انتظار نيست. بلكه انتظار، يك احساس روحي بسيار عميق و يك كشش روحي است نسبت به امري كه انسان منتظر آن است. اميد به فرج بايد واقعا در دل انسان موجود باشد.
منتظر بودن فراتر از داشتن يك ديدگاه است. لذا اينكه ما بدانيم روزي ظهور رخ خواهد داد كافي نيست. انتظار حتي از اعتقاد هم فراتر است. يعني ممكن است كسي معتقد به ظهور هم باشد، و اعتقاد داشته باشد كه بالاخره روزي فرج رخ خواهد داد، اما انتظار در روح او جاري نباشد. اعتقادي كه هيچ احساسي در انسان ايجاد نكند، نامش انتظار نيست.
انسانِ منتظر هميشه چشم به راه است. مانند مادري كه فرزندش به جبهه رفته و از او بيخبر است، هميشه چشم به راه است و هر لحظه نگاهش به درِ خانه است كه چه كسي دق الباب ميكند. كسي كه چنين احساسي ندارد و آن التهاب و نگراني خاص فرد منتظر را ندارد، منتظر واقعي نيست. هرچند “احساس انتظار “، دردمندي، التهاب، سوز و گداز، و شور و حال خاص خودش را به همراه دارد، اما به هرحال اين احساس يك احساس بسيار زيبا و دوستداشتني است و رنجِ انتظار هم رنجي شيرين و گواراست.
انتظار فرج، نوعي ارتباط با آينده است كه انسان را به لحاظ روحي ارتقاء ميدهد
انتظار فرج، احساس بسيار ارزشمندي است به حدي كه در برخي روايات افضل عبادات محسوب شده است. پيامبر اكرم(ص) فرمودند: “أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ؛ بافضيلتترين عبادت انتظار فرج است “(كمالالدين شيخ صدوق/1/287) امام جواد(ع) نيز به جناب عبدالعظيم حسني فرمودند: “برترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج است؛ أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِيعَتِنَا انْتِظَارُ الْفَرَج “(همان/2/377)
شايد يكي از دلايلي كه انتظار فرج افضل عبادات شمرده شده است اينست كه ما در جريان انتظار فرج، تعلق خاطر به آينده پيدا ميكنيم و محدود به زمان حال نميشويم. كسي كه خودش را فقط محدود به زمان حال كند، درواقع خودش را بيچاره كرده است. انتظار فرج، از لحاظ روحي بسيار تأثيرگذار و سازنده است. اگر كسي به آينده تعلق خاطر داشته باشد، نشان دهنده رشد انسانيت و همچنين سعه روحي اوست. انتظار فرج هم نشاندهنده اين سعه روحي است و هم تقويتكننده آن. لذا خيلي مهم است كه اهل معنويت و ايمان بتوانند اين احساس انتظار را در خود تقويت كنند. همواره بايد بهترين عوامل و راههاي تقويت اين احساس انتظار در خود و جامعه خود را بيابيم، تا هم رشد معنوي خود را شتاب دهيم و هم با رشد خود و جامعه، فرج را نزديكتر كنيم.
عواملي كه ميتوانند انتظار فرج را در انسان تقويت كنند
1- عامل گرفتاري:
يكي از عواملي كه اين احساس انتظار و كشش روحي را در انسان تشديد ميكند، درد و رنج و قرار گرفتن انسان در تنگنا و سختي و گرفتاري است. انسانهايي كه تحت ظلم و ستم قرار ميگيرند و در فشار سختيها و مصائب گرفتار ميشوند، طبيعتاً آمادگي روحي پيدا ميكنند براي اينكه منتظر يك فرجي باشند. چنين افرادي عميقاً منتظر هستند و واقعاً چشم به راه فرج هستند.
اين عامل، يعني گرفتاري و قرار گرفتن در تنگنا، خيلي مدّ نظر مانيست چون برخي افراد وقتي در تنگنا قرار ميگيرند و بلايي به سرشان ميآيد، كاملاً مأيوس شده و بهجاي اينكه به آينده تعلق خاطر پيدا كنند، دائماً درگير با گذشتهها شده و دچار حسرت و نااميدي ميشوند.
البته بلا و رنج و گرفتاري، قبل از ظهور براي انسانها از جمله مؤمنين رخ خواهد داد ولي ما نبايد به عنوان يك راهحل براي منتظر شدن و تقويت احساس انتظار بر روي اين عامل حساب كنيم و آن را به عنوان يك روشِ مقبول، براي عميق شدن انتظار ارائه دهيم.
2- عامل تفكر:
راه ديگري كه براي تقويت احساس انتظار وجود دارد، تفكر است. يعني اينكه در مورد زيباييها و آن وضع مطلوبي كه پيش خواهد آمد فكر كنيم. اگر تفكر كرديم و شدت زيبايي آن صحنههاي قشنگ را ديديم، احساس انتظار در وجودمان شدت پيدا ميكند. مانند اينكه انسان در مورد بهشت رضوان الهي تفكر كند و به قدري عميق درباره بهشت بينديشد كه عاشق بهشت و مشتاق ملاقات پروردگار شود. اين روش (تفكر عميق درباره لحظات زيباي بعد از ظهور) يكي از روشهاي خوب و مؤثر جهت عميقتر شدن احساس انتظار در انسان است اما عموم انسانها به سختي ميتوانند به اين روش توفيق يابند.
3- عامل توجه به زمان فرج:
در ميان تمام روشهايي كه ميتوانند احساس انتظار را در انسان تشديد نمايند، يك راه عموميتر نيز وجود دارد كه ميتواند حس انتظار را عميقاً در انسان ايجاد كند و احساس انتظار را در انسان به سرعت بالا برد. اين راه، توجه به زمان فرج است. اگر ما زمان فرج را نزديك بدانيم، احساس انتظار در ما تقويت خواهد شد. اگر بدانيم كه اين ظهور نزديك است، احساس انتظار در وجودمان شديد خواهد شد.
وقتي قرار است مهمان بسيار عزيز و بزرگي برايمان بيايد، هرچه زمانِ آمدن او نزديكتر ميشود طبيعتاً التهاب و هيجان انتظار در قلب ما افزايش پيدا ميكند. هرچه فاصله خودمان را با آنچه منتظرش هستيم، كمتر ببينيم، احساس انتظار در ما عميقتر خواهد شد و براي آن بيشتر لحظه شماري ميكنيم.
اگر به ما بگويند ظهور خيلي نزديك است، روحيه ما متحول ميشود و ارتباط عميقتري با امام زمان(ع) ايجاد خواهيم كرد. اگر احساس كنيم: “ما واقعاً حضرت را خواهيم ديد “، اگر احتمال قوي بدهيم كه ما واقعاً در زمان ظهور حضرت خواهيم بود و در باقيمانده عمرمان ظهور ايشان را درك خواهيم كرد، زندگي ما كاملاً متحول و دگرگون خواهد شد.
اگر ما زمان ظهور را نزديك ببينيم، طبيعتاً اين انتظار عميقاً بر روح ما تأثير خواهد گذاشت و نحوه زندگي ما و شيوه بندگي ما را كاملاً متحول خواهد كرد. ظهور مانند محشر كبري و قيامت است و از آن به قيامت صغري تعبير شده است. توجه به زمان آن و نزديك بودن آن تأثير سازندهاي بر روح انسان خواهد داشت و بسيار اصلاحكننده است.
انسان منتظِر، منتظَر خود را فراموش نمي كند
خيليها از اينكه ظهور را نزديك ببينند، ميترسند. شايد به اين دليل كه در آستانه ظهور امتحاناتي رخ ميدهد كه خيليها طاقتش را ندارند. بسياري نيز در صورت رخ دادن امر فرج، نقشههايشان نقش بر آب ميشود. بعضيها تمام زندگي خود را صرف جنايتكاري و انواع مختلف زشتيها و خباثتها كردهاند.
بعضيها به دلايل مختلف، از نزديك بودن ظهور در هراسند و ترجيح ميدهند ظهور تأخير داشته باشد و يا اصلاً به آن فكر نكنند. اينها ميگويند اصلاً معلوم نيست، شايد ظهور دويست هزار سال ديگر رخ دهد! خوبست كه آدم لااقل ذرهاي ادب در گفتار داشته باشد و از اين ادبيات در مورد ظهور استفاده نكند. چرا بدون حساب، اينقدر ظهور را عقب مياندازند؟
آخر چطور ممكن است كه منتظر باشيم و اصلاً در مورد زمانش حرف نزنيم. اين چه انتظاري است كه هيچ وقت در مورد احتمال نزديك بودن آن صحبت نميكنيم؟ گويا ميخواهيم آن را فراموش كنيم. مگر ممكن است كه انسان منتظِر، منتظَر خود را فراموش كند يا از او چيزي نگويد؟
آيت الله بهجت(ره) فرمودهاند: “اي كاش مي نشستيم و درباره اين كه حضرت غائب(عليهالسلام) چه وقت ظهور مي كند، با هم گفتگو مي كرديم، تا لااقلّ از منتظرين فرج باشيم! (درمحضربهجت:ج2/ص188؛ همچنين پايگاه رسمي اطلاعرساني آيتالله بهجت(ره): http://bahjat.org/fa/content/view/1305/51/)
انسان منتظر دوست دارد هر لحظه از منتظَر خود گفتگو كند، در مورد او تفكر كند و بگويد و بشنود. البته معلوم است كه ما به طور قطعي متوجه نميشويم كه ظهور كِي رخ ميدهد ولي زيبايي انتظار به احساس نزديك بودن فرج است نه به دانستن اينكه بالاخره او يك روزي خواهد آمد. احساس انتظار، انسان را نسبت به زمان ظهور حساس ميكند.
البته واضح است كه نبايد در مورد زمان ظهور، بيربط و غير منطقي سخن گفت بلكه بايد كاملاً منطقي، عالمانه و با رعايت قواعد در اين رابطه صحبت كرد، ولي انسان مؤمن نميتواند نسبت به زمان ظهور بيتفاوت باشد و حساسيت خود را در اين زمينه كنار بگذارد.
آيا از نظر روحي بايد ظهور را نزديك بدانيم؟
در اواخر دعاي عهد ميخوانيم: “اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِظُهُورِهِ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَرَاهُ قَرِيباً؛ خداوندا! اين غم را از دل اين امت با ظهور مولايمان برطرف كن، آنها اين ظهور را دور ميدانند درحاليكه ما اين ظهور را نزديك ميبينيم “(مصباح كفعمي/550)
اهل بيت عصمت(ع) به ما اينگونه آموزش دادهاند كه بگوييم ظهور نزديك است و ما ظهور را نزديك ميبينيم. بعضيها روحيات خشني دارند و اسم آن را عقل و منطق ميگذارند. هيچ وقت عقلانيت اقتضا نميكند انسان بيروح و بياحساس باشد. عقلانيت با احساسات نوراني و قشنگ، منافاتي ندارد. بلكه لازم و ملزوم يكديگرند.
آدم بدها ظهور را دور ميدانند ولي ما نزديك ميدانيم. اصلاً اقتضاي انتظار همين است. بايد اين احساس را به خودمان تلقين كنيم. بايد موانعش را از بين ببريم و اين احتمال را در وجودمان تقويت نماييم كه انشاءالله به ديدار مولايمان نائل خواهيم شد. اصلاً انتظار يعني همين.
منتظر يعني كسي كه احساس ميكند به همين زودي مولايش خواهد آمد. اگر اين احساس را نداشته باشيم ديگر اسمش انتظار نخواهد بود، بلكه صرفاً اطلاع خواهد بود. بعضيها فقط اطلاع دارند از اينكه آقا روزي خواهد آمد و اين بهتنهايي هيچ فضيلتي محسوب نميشود.
رواياتِ به گونهاي هستند كه موجب ميشوند امر فرج را بعيد ندانيم/داستان عليبنيقطين
عليبنيقطين از اصحاب خاص امام كاظم(ع) بود و مقامش بهجايي رسيد كه امامش او را از اولياء الهي دانست(إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى أَوْلِيَاءَ…وَ أَنْتَ مِنْهُمْ يَا عَلِيُّ)، از اصحاب رسول خدا برشمرد و به عنوان الگو او را معرفي كرد(من سَرَّهُ أن يرى رجلا من أصحاب رسول الله (ص) فلينظر إلى هذا المقبل)، بهشت را برايش ضمانت كرد(أما أنا فأشهد أنه من أهل الجنة) و از همه زيباتر اينكه چنين امام معصومي در روز عيد قربان فرمود: در عرفات هيچ كس جز علىبنيقطين به دل من نگذشت و همه جا با من بود. (ما عرض في قلبي أحد و أنا على الموقف إلا علي بن يقطين، فإنه ما زال معي و ما فارقني حتى أفضت.)(رجال كشي/432-433)(رجال ابن داوود/254) چه مقام والايي.
در كتاب كافي به نقل از عليبنيقطين آمده است كه: امام موسي بن جعفر(ع) به من فرمودند: “شيعه دويست سال است كه با آرزوها تربيت ميشود؛ إِنَّ الشِّيعَةَ تُرَبَّى بِالْأَمَانِيِّ مُنْذُ مِائَتَيْ سَنَةٍ ” يعني شيعه هر لحظه آرزومند است كه آقاي خودش را ببيند و عمرش با آرزو سپري ميشود. در ادامه روايت آمده است كه عليبنيقطين در گفتگويي كه با پدرش داشته، پدر ميپرسد: “چطور وعده رسول خدا(س) در مورد به حكومت رسيدن فرزندان عباس محقق شد، اما وعده حضرت در مورد فرج آل محمد محقق نشد؟ ” ـ ببينيد چقدر شيعيان سخن رسول خدا(ص) را جدي گرفته بودند، بهطوريكه لحظه شماري ميكردند… و مدام پيگير ظهور و فرج بودند ـ عليبنيقطين در پاسخ ميگويد: “اگر به ما گفته بودند كه امر فرج تا دويست سال يا سيصد سال ديگر اتفاق نميافتد، در آن صورت مردم قسي القلب ميشدند. ” يعني اگر مؤمنين ظهور را نزديك نبينند و بگويند تا ظهور خيلي مانده است، قساوت قلب پيدا خواهند كرد.(كافي/1/369)(غيبت نعماني/295)
سپس ميفرمايد: “بلكه بگوييد چقدر ظهور سريع و نزديك است. ” (قَالَ يَقْطِينٌ لِابْنِهِ عَلِيٍّ: مَا بَالُنَا …. فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ: … و إِنَّ أَمْرَنَا لَمْ يَحْضُرْ فَعُلِّلْنَا بِالْأَمَانِيِّ وَ لَوْ قِيلَ لَنَا إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَكُونُ إِلَى مِائَتَيْ سَنَةٍ أَوْ ثَلَاثِمِائَةِ سَنَةٍ لَقَسَتِ الْقُلُوبُ وَ لَرَجَعَتْ عَامَّةُ النَّاسِ عَنِ الْإِسْلَامِ وَ لَكِنْ قَالُوا مَا أَسْرَعَهُ وَ مَا أَقْرَبَهُ تَأَلُّفاً لِقُلُوبِ النَّاسِ وَ تَقْرِيباً لِلْفَرَجِ “(همان [سيد احمد فهرى در شرح اين روايت ميگويد: “پاسخى كه علىّ بپدرش داده است پاسخ متينى است و آن را از امام موسى بن جعفر گرفته است. ” و سپس به روايتي از صدوق اشاره ميكند كه يقطين همين سؤال را از امام كاظم(ع) پرسيده و حضرت پاسخ مشابهي دادهاند(علل الشرائع صدوق/2/581: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع: مَا بَالُ مَا رُوِيَ فِيكُمْ…]
امام صادق(ع) ميفرمايند: “فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً “(كافي/12/333) يعني صبح و شب بايد منتظر فرج مولايمان باشيم. حتي نه اينكه فقط روزهاي جمعه توقع فرج را داشته باشيم، بلكه هر صبح و شام مانند كساني كه عزيزشان را گم كردهاند، بايد در پي آقايمان باشيم و لحظهشماري كنيم.
پيامبر اكرم(ص) ميفرمايند: “إِنَّمَا مَثَلُهُ كَمَثَلِ السَّاعَةِ لا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً “(عيون اخبارالرضا/2/266) امر فرج مانند روز قيامت است كه ناگهاني رخ ميدهد. پس تصور نكنيم كه مقدمات طولاني و بسيار پيچيدهاي خواهد داشت. بنابراين هر لحظه ممكن است اين امر عظيم رخ دهد.
امام حسين(ع) ميفرمايند: “يُصْلِحُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ وَاحِدَةٍ “(كمال الدين شيخ صدوق/1/316) خداوند امر فرج را در يك شب اصلاح خواهد كرد. يعني خداوند مقدمات و امور مربوط به فرج را در يك شب فراهم خواهد كرد. پس نبايد تصور كرد كه يكسلسله مقدمات بسيار پيچيده و طولاني بايد اتفاق بيفتد تا حضرت ظهور كنند. و پيش خود بگوييم از ظاهر اوضاع عالم معلوم است كه ظهور به اين زوديها رخ نميدهد.
نزديك بودن ظهور در كلام امام خميني(ره)
حضرت امام خميني در دوم فروردين ماه سال 1368 در يكي از آخرين بيانيههايشان ميفرمايند: “مسئولان ما بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ايران نيست. انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت- ارواحنا فداه- است كه خداوند بر همه مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد “(صحيفه امام/21/327) در واقع امام قاطعانه ميفرمايند، انقلاب ما نقطه شروع فرج است و اين موضوع را امام با احتمال و اما و اگر بيان نميكنند.
حضرت امام(ره) در جاي ديگري ميفرمايند: “ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در كشورهاى اسلامى مىشكنيم و با صدور انقلابمان كه در حقيقت صدور اسلام راستين و بيان احكام محمدى- صلى اللَّه عليه و آله- است، به سيطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه مىدهيم و به يارى خدا راه را براى ظهور منجى مصلح و كل و امامت مطلق حق امام زمان- ارواحنا فداه- هموار مىكنيم ” (صحيفه امام/20/345) اين كلام امام نيز بسيار اميدبخش و بشارت دهنده است.
امام(ره) در پيامي به مناسبت سالگرد قيام پانزدهم خردادماه، در سال 1362 ميفرمايند؛ “ما امروز دورنماى صدور انقلاب اسلامى را در جهان مستضعفان و مظلومان بيش از پيش مىبينيم و جنبشى كه از طرف مستضعفان و مظلومان جهان عليه مستكبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، اميدبخش آتيه روشن است و وعده خداوند تعالى را نزديك و نزديكتر مىنمايد گويى جهان مهيا مىشود براى طلوعآفتاب ولايت از افق مكه معظمه و كعبه آمال محرومان و حكومت مستضعفان ” (صحيفه امام/17/480) در ادامه ميفرمايند: “و چه بسا كه اين تحول و دگرگونى، در مشرق زمين و سپس در مغرب و اقطار عالم تحقق يابد. “وَ لَيْسَ مِنَ اللَّه بِمُسْتنكرٍ ” كه دهر را در ساعتى بگنجاند و جهان را به مستضعفان، اين وارثان ارض بسپارد، و آفاق را به جلوه الهى ولى اللَّه الاعظم صاحب العصر- ارْواحُنا لَهُ الْفِداء- روشن فرمايد “(همان منبع) با توجه به اين عبارات زيبا و پرمغز، امام خميني(ره) انقلاب ما را طليعه انقلاب مستضعفان عالم، و انقلاب ساير مستضعفان را طليعه ظهور حضرت ولي عصر(ع) ميدانند.
شبيه اين كلام امام(ره) را در بيانات اخير مقام معظم رهبري كه چند هفته قبل بيان فرمودهاند، ميبينيم كه فرمودند: اين جنبشها در اروپا نيز رخ خواهد داد، و ديديم كه اين اتفاق رخ داد. (من به شما عرض بكنم؛ فقط اين نيست كه در كشورهاى شمال آفريقا و منطقهى غرب آسيا كه امروز ما در آنجا قرار داريم، حركات بيدارىاى به وجود آمده باشد؛ اين حركت بيدارى تا قلب اروپا خواهد رفت. آن روزى پيش خواهد آمد كه همين ملتهاى اروپائى عليه سياستمداران و زمامداران و قدرتمندانى كه آنها را يكسره تسليم سياستهاى فرهنگى و اقتصادى آمريكا و صهيونيسم كردند، قيام خواهند كرد. اين بيدارى، حتمى است. حركت ملت ايران، امتداد و عمقش اينهاست؛ حركت عظيمى است. ( 10 ارديبهشت 90)
هم انكار نزديك بودن ظهور غلط است و هم سوءاستفاده از آن
اخيراً برخي افراد، مقاله مينويسند و ميگويند مسائل اخير منطقه چه ارتباطي با ظهور دارد! اصلاً براي انكار نزديك بودن ظهور بابي باز شده است! بعضيها، هم نزديك بودن ظهور را انكار ميكنند و هم انكار ميكنند كه انقلاب ما ربطي به ظهور داشته باشد.
البته طبيعي است كه باب سوءاستفاده از موضوع نزديك بودن ظهور نيز باز است و برخي افراد از اين احساسات زيبا، سوءاستفاده ميكنند. معلوم است كه برخي افراد هم از نزديك بودن ظهور و هم از نام حضرت و هم از خود ظهور ممكن است سوءاستفاده كنند. اصلاً خود سفياني كه قبل از ظهور قيام ميكند يكي از سوءاستفاده كنندگان از موضوع ظهور حضرت است.
طبيعي است وقتي موضوع مهدويت در جامعه مورد توجه و استقبال قرار بگيرد مورد سوءاستفاده بعضي جريانها قرار خواهد گرفت. بايد جلوي سوءاستفادهها را گرفت ولي اين به آن معنا نيست كه اساساً نزديك بودن ظهور انكار شود. تازه هرچه به ظهور نزديكتر شويم اين سوءاستفادهها بيشتر هم خواهد شد كه در جلسات بعد انشاءالله در اين باره باهم سخن خواهيم گفت.
خاطرنشان ميشود براساس اطلاعيه مهديه تهران، حجتالاسلام عليرضا پناهيان به مدت يك ماه جمعهها ساعت 6:30 صبح قبل از قرائت دعاي ندبه، در مهديه تهران با موضوع “آيا ظهور نزديك است؟ ” سخنراني ميكند.
خوبه که بشینید با خودتون بنید چند چندید …
بلاخره آقای پناهیان خوبه ،بده ،گزینه الف و ب ،هیچکدام ؟؟؟؟؟؟؟؟
رهبر معظم انقلاب گفتند معرفت و حد شما این نیست که توی این سایت و اون سایت و این روزنامه و اون روزنامه بگردید ؛معرفت شما این است که به فکر کنید و خودتون نتیجه گیری کنید ،
حالا می فهمم که دلیل این سخن ایشان چه بود ، هرچه بگندد نمکش می زنند
وای به روزی که بگندد نمک !!!!!!!!!
خوب است این را بدانید که هجمه عجیب و بی سابقه ای روی علما و روحانیونی که در فتنه ۸۸ تلاش زیادی برای آگاهی و بصیرت مردم کردندد آغاز شده(آیت الله مصباح و خوشوقت و حالاهم که پناهیان…..) ؛
بعدهم خوب است بدانید که انجمن حجتیه برای ظهور وقت تعیین نمی کند ؛بلکه مشکل شان این است که به ولایت و حکومت قائل نیستند .