تریبون مستضعفین – محمدمهدی شیخ صراف
چاپ کتاب «هنر برای حقیقت» با محور قرار دادن یک اشاره ساده در سخنان رهبر معظم انقلاب به نیت تبیین آن در این روزگار غنیمت است. چرا که شواهد امر خود گویاست که مسئولین و سازمانها و آنان که بر مناسب مسئولیتی (به خصوص در عرصه فرهنگ، هنر و رسانه) تکیه زدهاند بر خلاف شعارها و سخنرانیها و مصاحبههایشان به اندازه کافی در عمل به کلام راهگشای رهبر انقلاب توجه جدی و در خور نمیکنند. به قول دهنادی یگی از نگارندگان کتاب: «نشان محسوسی از تحرک دستگاههای فرهنگی در زمینه تبیین و تشریح این استراتژی دیده نشد و امیدی هم نمیرود که دستگاههای درگیر روزمرگی شدهی امروز، فعالیت زیادی برای هم گام با نظریات پیش از خود به خرج دهند.» در چنین دورانی همین که یک سازمان در راستای وظیفه خود به تبیین و تحلیل و نهادینه نمودن کلام رهبردر قامت نظریه و راهبرد بپردازد جای بسی شکر دارد.
کتاب «هنر برای حقیقت» چنین کتابی است. کتابی که به جمعآوری آرا و نظرات طیفهای مختلف اهل هنر، از مدیران برجسته تا اساتید دانشگاه و مدرسین هنر تا هنرمندان پیش کسوت و فعالین جوان رشتههای هنری در باره موضوع هنر برای حقیقت پرداخته و آن را در قالبهای مختلفی از جمله مصاحبه، میز گرد، مقاله، یادداشت و خبر در چند فصل دستهبندی کرده و به چاپ رسانده است.
اما اجمالا این نقد به کتاب وارد است که مشخص نیست اصلی برای ملاک این جمع آوری چه بوده است؟ در هیچ جای کتاب توضیحی وجود ندارد که این هنرمندان بر اساس چه نگاهی و کدام دستهبندی برای جمعآوری نظراتشان انتخاب شدهاند؟ و قرار است نماینده کدام طرز فکر، گروه یا نحله هنری باشند؟
با نگاهی به فصل گفتگوهای تفصیلی و مصاحبه شوندهها، وقتی این سوال جدی میشود که میبینیم هنرمندان عرصه سینما که صحبت اصلی رهبر انقلاب پیرامون هنر برای حقیقت در جمع آنها ایراد شده در این میان نمایندهای ندارند! نه از صنف بازیگر و نه کارگردان و نه فیلمنامهنویس و نه… همچنین جای صاحب نظران عرصههای تاثیر گذاری مانند شعر، خوش نویسی، عکاسی، معماری، و چند رشته دیگر از هنرهای تجسمی در این میان خالی است و چند سویه نگری که از سوی رضا رسولی (که نامش بر جلد کتاب نشسته) مدنظر بوده و در مقدمه بر آن تاکید ورزیده در این خصوص محقق نشده است.
جالب آنکه دهنادی در درآمدهای چندگانه و مفصل خود، جایی از مصاحبهاش با فرج الله سلحشور درباره موضوع کتاب یاد میکند که به مقتضای کارگردانی سریال مذبور مخاطب اصلی کلام بوده است، اما در هیچ جای کتاب اثری از این مصاحبه نیست! (تنها در صفحات پایانی کتاب که حالت گزیده اخبار دارد چند خط خبر از قول سلحشور درباره دیدار ایشان با رهبر انقلاب هست که در آن حتی یک بار هم لفظ «هنر برای حقیقت» یا اشارهای به آن وجود ندارد!)
بد نیست این سوال هم مطرح کنیم که علت این تنوع در نحوه طرح مطالب برای چیست و چه توجیهی برای این وجود دارد که کتاب را از نظر ساختاری به یک جریده شبیه فصلنامه تخصصی تبدیل کند؟ این نکته در طراحی صفحات داخلی کتاب نیز صادق است. آن جایی که غلظت طرحهای گرافیکی برای تفکیک فصول و باقی موارد چیزی بیش از یک کتاب تخصصی است.
با تمام این اوصاف این کتاب را از آن جهت باید خواند که نگاه مثبت و تبیینی نسبت به یک راهبرد برای هنر انقلاب دارد و در جهت آن تلاش بسیاری صورت گرفته است. تلاشی که البته میشد نتیجهای بسیار بهتر و کاملتر این داشته باشد و حتی میتوان در صورت توفیق در میان مخاطبان اصلی انتشار جلدهای بعدی آن را به انتظار نشست.
Sorry. No data so far.