سه‌شنبه 31 می 11 | 09:53

فعالان ضد دین چه کسانی هستند

فعالان ضد دین و ضد اسلام، عناوینى است که کم و بیش به گوشِ همه خورده است. فعالانى که شب و روزشان را در فضاى مجازى (وبلاگها، چت رومها، شبکه‏ هاى مجازى و سایت هاى به اشتراک گذارى) می گذرانند و تا آنجا که مى‏ توانند به دایره‏ المعارفِ ناسزا و توهین هاى کره خاکى، مى ‏افزایند. در اینجا چند نکته بسیار مهم را در شناسایىِ آنان، موردِ توجه قرار خواهیم داد.


فعالان ضد دین و ضد اسلام، عناوینى است که کم و بیش به گوشِ همه خورده است. فعالانى که شب و روزشان را در فضاى مجازى (وبلاگها، چت رومها، شبکه‏ هاى مجازى و سایت هاى به اشتراک گذارى) می گذرانند و تا آنجا که مى‏ توانند به دایره‏ المعارفِ ناسزا و توهین هاى کره خاکى، مى ‏افزایند. در اینجا چند نکته بسیار مهم را در شناسایىِ آنان، موردِ توجه قرار خواهیم داد.

۱- تقریبا تمامِ فعالانِ ضد دین، با یک هویتِ جعلى و ساختگى فعالیت مى‏ کنند. استفاده از نامِ حیوانات و یا ترکیبى از حیوانات و نباتات و حتى گیاهان، بیشتر موردِ علاقه این دسته قرار دارد که احتمالاً حتما به گذشته و یا دوران کودکى‏شان باز مى‏گ ردد. با این حال، شما هرگز نمى‏ توانید متوجه شوید که او چه جنسیت و یا سن و سالى دارد، از آنجا که او پشتِ آن هویتِ جعلى و ساختگى، طبیعتا یک زندگى و رشته تحصیلى و محلِ اقامتِ جعلى و ساختگى هم دارد.

۲- پناه بردن به یک هویت جعلى و ساختگى، گاهى اوقات به خاطرِ وجودِ عقده‏ هاى روانى است، چون خودِ آن شخصیت، هیچ چیزى براى ارائه ندارد. مثلاً فکر مى‏ک نید جوانى که ظاهرِ چندان خوبى ندارد و احتمالاً بد لباس مى‏ پوشد و مجبور است روزى ده ساعت در یک کافى‏ شاپ کار کند، چه چیزِ جذابى دارد که بخواهد توجه دیگران را جلب کند!؟ اما اگر تبدیل شوید به راکونى که پرواز مى‏کند و یا درختى که ایستاده مى‏ میرد، آن وقت حداقل نامى که برگزیده، کمى توجه‏ ها را جلب مى‏ کند.

اما باید انصاف را هم رعایت کرد، چون در اکثرِ موارد به خاطرِ ترس و وحشت این اتفاق مى‏ افتد. یعنى به دلیل ترسى که دارند، نمى‏ خواهند هویتِ واقعى‏شان (که حالا خیلى هم مهم نیست) آشکار شود، چون ممکن است که دچار عقوبت هاى سنگینى شوند. اما نکته جالب این است که این دسته با اینکه ادعاى زندگى در غربِ آزاد و حمایت قانون و پلیسِ متمدنِ آنجا را دارند، طبیعتا نباید از چیزى بترسند، مگر اینکه زندگى در پاریس، در واقع فقط یک رویاىِ شیرین بوده و باید به یکى از شهرستان هاى بسیار دور و یا محله‏ هاى پائین همین شهر رفت تا نشانىِ آنان را یافت.

۳- رسم بر این است که گفته شود، تعدادِ فعالان ضد دین در فضاى مجازى، هر روز بیشتر از دیروز مى‏ شود، اما شما هرگز نمى‏ توانید مطمئن باشید. چون معمولاً این دسته علاقه عجیبى به ساختنِ هویت هاى جعلى و ساختگى متعدد دارند. به نسبت یک به ده، مى‏توان تخمین زد که اکثرِ هویتهاى مجازىِ فعالانِ ضد دین، ساخته و پرداخته فقط چند نفر است که مدام در حالِ تکثیرِ خودشان هستند. هر چند تلاش و کوششِ آنان جالب است، اما تراژدى زندگىِ آنان این است که باید مدام در این حلقه تکرار، تکرار شوند.

۴- بزرگترین توهم این فعالان ضد دین، ادعاى دشمن بودن با دین و اسلام است. خب، تا اینجا هر کارى که آنان کرده‏ اند، خیلى مهم نیست، اما در اینجا یک وظیفه بزرگ وجود دارد که ما باید به آنان کمک کنیم و به سمتِ این حقیقت ببریم که آنان متأسفانه هرگز دشمنِ ما نیستند، چون حتى از ساده‏ ترین استانداردهاى دشمن بودن هم فاصله دارند. تلاش ها و کوشش هاى جالبشان از آنان دشمن نمى‏ سازد، بلکه موجوداتى قابل ترحم به وجود مى‏ آورد که باعثِ بروز احساساتِ انسان دوستانه در ما مى‏شوند.

۵- تراژدىِ زندگى، همیشه با آدمى است. ما در یک زمینِ بسیار کوچک زندگى مى‏ کنیم که در یک منظومه بسیار کوچک قرار دارد و این منظومه در یک کهکشانِ بسیار کوچکت ر نسبت به کهکشان هاى فضاىِ بی نهایت قرار دارد. حالا فکر مى‏ کنید فعالیت چند نفرِ قابلِ ترحم که در فضاى بسیار کوچک در دنیاى مجازى فعالیت مى‏ کنند و چند تا ناسزا مى‏ گویند، واقعا اهمیتى دارد!؟

به نظر من، ماجرا بیش از اندازه واضح است.

۶- شرکت نکردن در همایش هاى هنرى، نخواندن کتاب، نرفتن به سینما، دنبال نکردنِ جریاناتِ روز، عدم توانایى در ارتباط برقرار کردن و حتى نداشتن دوستِ خوب، باعث شده که این دسته، از عدمِ توانایى تولیدِ محتوا، رنج ببرند. تنها تولیدِ محتوایى که مى‏ توان براى این دسته در نظر گرفت، ناسزا و تمسخر است که چیزِ جدیدى هم نیست، چون اسلاف و اجدادِ آنان، یعنى اعرابِ جاهلیت هم در هزار و چهارصد سالِ گذشته، دقیقا همین کارها را انجام مى‏ دادند. از لحاظِ ژنتیکى، ظاهرا هیچ گونه جهشى در ژن هاى آنان به وجود نیامده که این مورد مى‏ تواند باعثِ یک پژوهشِ بسیار سرگرم کننده، نزدِ دانشمندانِ زیست شناس باشد.

۷- و اما مهمترین مسئله در اینجا چیست؟ ما در سالِ ۲۰۱۱ زندگى مى‏ کنیم. امروزه شاهدِ گسترشِ هر چه بیشتر علم هستیم. دورانِ ما، دورانِ علم گرایى و وارد کردنِ علم در زندگى‏ هاست. طبیعا علمِ روان‏شناسى و روان پزشکى هم از این پیشرفت بى نصیب نمانده. همان طور که در مدلِ زندگىِ غربى دیده مى ‏شود، مراجعه به روان پزشک، دیگر معناى بدِ گذشته را نمى‏دهد و هر کسى که به روان شناس مراجعه مى‏ کند، دیوانه قلمداد نخواهد شد. توصیه ما به فعالان ضد دین، این است که به پیشرفت علوم احترام بگذارند و آن را باور کنند (هر چند قبول دارم که براى آنان سخت است) اما بپذیرند که باید به خودشان کمک کنند.

مى‏ توانند مطمئن باشند که هیچ کسى (حتى ما) هیچ فکرِ بدى درباره آنان نخواهیم کرد و خیلى هم استقبال مى‏ نیم که به سمتِ دروازه‏ هاى علم و دانش حرکت کنند. هیچ وقت براى درمان شدن، دیر نیست. خوشبختانه با توجه به گسترشِ علم در غرب، همیشه مى‏توانند به آینده و زندگى‏شان امیدوار باشند.

آن بندگانِ قابلِ ترحمِ خدا، تنها هستند، اما مى‏ توانند امید داشته باشند و بهتر است که این جمله رابرت دنیرو را همیشه با خود تکرار کنند که:

تنها هستم، ولى احساس تنهایى نمى‏ کنم… این براى تسریعِ دورانِ درمانشان، بسیار ضرورى است.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.