هوشنگ صدفي ـ منتقد تلويزيون ـ در حاشيهي خبر تخريب دکورهاي «مختارنامه» در احمد آباد مستوفي، مطلبي را با عنوان «مختار کجايي که دارالاماره خراب شد!» را به نگارش درآورده است.
در ابتداي اين مطلب آمده است: چندي قبل در حاشيهي مراسم تجليل از عوامل مجموعه تلويزيوني «مختارنامه» در تالار دانشگاه علوم پزشكي تهران، رضا استادي مدير روابط عمومي «مختارنامه» از خراب شدن ناگهاني دكورهاي اين سريال خبر داد و گفت: محمود فلاح تهيهكننده برنامه هماكنون براي مذاكراتي در احمدآباد مستوفي است تا شايد از سرنوشت غمانگيز اين دكورها يعني خراب شدن توسط بلدزر جلوگيري شود. البته اين بخشي از خبر بود ولي واقعيت خبر نبود؛ چرا که تاکنون تمامي مخاطبان تلويزيوني مي پنداشتند دکورهاي مجموعه تلويزيوني «مختارنامه» با هزينههاي ميليوني و شايد هم با سر جمع پرداختهاي دستمزد طراح صحنه، دکوراتورها واجاره زمين کشاورزي در طول اين سالها، با ميلياردها تومان، از جمله اموال رسانه ملي است اما واقعيت اين نيست وگرنه نبايد شاهد تخريب دکور اين مجموعه در زمان پخش آن باشيم.
وي در ادامه آورده است: فارغ از هرگونه پيش داوري دربارهي اهميت و جايگاه مجموعه تلويزيوني « مختارنامه» بايد گفت چرا سازندگان مجموعه تلويزيوني چند ميليارد توماني براي ساخت دکور از فضاي اجارهاي بهره بگيرند که بعدها نتوانند از عهده مسؤوليت نگهداري آن برآيند؟
او سپس دربارهي بازديد معاون سيما از دكورهاي «مختارنامه» اشاره كرده و نوشته است: گويا در پي هشدار سازندگان «مختارنامه» نسبت به تخريب دكورهاي اين سريال، معاون سيما قرار است از دكورهاي «مختارنامه» بازديد كند.
از نظر خبري، خراب کردن دکورهاي مختارنامه آن چنان غمانگيز نيست ولي اين نکته غمانگيز است که بزرگترين و پرهزينهترين مجموعه تاريخي رسانه ملي بر روي زمين اجاره يي ساخته شده و کسي در رسانه ملي پاسخگوي اين اشتباه نيست، مگر قيمت زمين در سالهاي شروع کار «مختارنامه» چقدر بود؟ شايد با هزينه اجاره بهاي آن در طول سالهاي اخير، زمين کشاورزي مورد نظر را ميشد خريد.
هوشنگ صدفي در نقد خود پرسشهايي را مطرح كرده و آورده است: حال چرا اين دکور با اين هزينه و عظمت در احمدآباد مستوفي ساخته شد؟ البته ماجراي غمانگيز به دکور «مختارنامه» ختم نميشود؛ راستي دکورهاي مجموعه تلويزيوني «حضرت يوسف(ع)» در شهرک دفاع مقدس در چه وضعيتي هستند؟ آيا آين دکورها هم در مقابل باد، باران و سرما مقاومت دارند؟ چرا بايد بودجه رسانه ملي اينگونه به هدر رود؟ چرا سازمان صداوسيما با توان توليدي دهها برنامه و مجموعه تلويزيوني تاريخي در طول سال، 10 الي 15 هکتار زمين بکر نداشته باشد که تهيه کنندگان چنين برنامه هايي بتوانند دکورهاي بزرگ را در آن بنا نهند؟
اين منتقد نوشته است: در رسانه ملي مرسوم است تهيهکنندگان برنامهها بعد از ساخت هر برنامهاي در حين تسويه حساب با شبکه تلويزيوني، البسه، لوازم و سايرموارد غيرمصرفي را تحويل دهند طبيعي است اگر در طول اين سالها لوازم صحنه، لباس و دکورهاي برنامههاي تاريخي و غيرتاريخي تحويل ميشدند شايد در توليد و برآورد برنامههاي کوچک مناسبتي ديگر نيازي به هزينه کرد دکور و لوازم صحنه نبود.
او سپس با بيان اينكه تخريب دکورهاي «مختارنامه» را بايد به فال نيک گرفت، آورده است: از اين به بعد بايد مسؤولان رسانه ملي هوشيار باشند که تهيهکنندگان مجموعههاي تاريخي در چارچوب قواعد و آيين نامههاي رسانه ملي موظف به تحويل دکور و لوازم صحنه توليدي هستند.
هوشنگ صدفي در پايان اين مطلب نوشته است: راستي يادم رفت تا به حال به فکر دکورهاي تهران قديم شهرک غزالي بوديد؟ سال قبل در حين ساخت فيلم مستندي در کوچه خانيآباد مرحوم حاتمي، شاهد تصاوير اسف باري از اين دکورها بودم، بد نيست معاون سيما بعد از احمدآباد مستوفي سري هم به شهرک غزالي بزند! اميدوارم قبل از آنکه مختار به داد مختارنامه برسد مديران رسانه ملي وظيفه خود را نسبت به دکورها انجام دهند.
Sorry. No data so far.