جمعه 10 ژوئن 11 | 16:47

زن منتظر در جهان معاصر/ سبک زندگی برای یک زن مسلمان

سید محمد مهدی میرباقری

نوع زندگی بانوان در غرب كاملاً مدیریت می‌شود، ارزش‌سازی می‌شود، ایجاد انتظارات می‌شود و بعد بر آن اساس برنامه‌ریزی می‌شود. در این برنامه‌ریزی، فرهنگ‌های دیگر را هم تحت تأثیر فرهنگ خودشان قرار داده‌اند و آن ارزش‌ها را با اختلافات و تغییراتی كه اقتضای مناطق مختلف و اقوام مختلف و ملل مختلف است جاری كرده‌اند…


رهبر انقلاب در دیدار با جمعی از بانوان نخبه اشاره كردند: «ميتوان اميدوار بود كه در طول زمان – ميان‌مدت يا بلندمدت – آن چيزى كه امروز ميتوان آن را بحران مسئله‌ى زن در دنيا دانست، حل شود. آن دو چيز، يكى عبارت است از نگاه غلط و بد فهميدن جايگاه زن و شأن زن در جامعه؛ كه اين نگاه و اين بدفهمى از غرب شروع شده و خيلى هم قديمى و ريشه‌دار نيست…» گفتار زیر از حجت‌الاسلام و المسلمین میرباقری درباره نقد نگاه غرب به زن و لزوم بازتعریف نقش زن مسلمان براساس الگوی «انتظار» است:

مأموریت ما

برای این‌كه بتوانیم الزامات «انتظار» را در حوزه‌ی مسئولیت و مأموریت بانوان درك كنیم، چند نكته لازم به پیگیری است؛ اول، اهدافی را كه در انتظار دنبال می‌كنیم چیست؟ مأموریت ما به اندازه‌ی هدفمان است. اگر هدف‌ ما كوچك تعریف شد، مسئولیت و مأموریت‌های ما هم مسئولیت‌های كوچكی خواهد بود.

دوم، مقیاس تحول عصر ظهور چیست؟ آیا تحولی در حوزه‌ی زندگی خصوصی انسان‌هاست؛ یعنی آیا تنها در حوزه‌ی زندگی خصوصی و شخصی انسان‌ها معنویت جریان پیدا می‌كند؟ و یا این‌كه تحولی فراگیر، هم نسبت به حوزه‌ی خصوصی و هم زندگی اجتماعی انسان‌ها آن هم در مقیاس جامعه‌ی جهانی است؛ یعنی تمامیت جامعه‌ی جهانی با یك تحوّل شگرف و عظیم روبرو می‌شود و در مجموعه‌ی حیات بشر یك تحوّل همه‌جانبه اتفاق می‌افتد. معنای حیات طیبه همین است كه كلّ جامعه‌ی جهانی به یك مرحله‌ی جدیدی از حیات، زندگی، احساس، درك و مطالبه می‌رسد.

اگر فرض كنیم انتظار ما به معنای حركت در مسیر یك چنین تحوّل عظیمی است، در هر حوزه‌ای كه بخواهیم لوازم این انتظار را دنبال كنیم، باید برنامه‌ای برای تحول همه‌جانبه داشته باشیم. نمی‌شود بگوییم منتظر یك چنین تحول عظیمی هستیم ولی اقدامات ما معطوف به حوزه‌ی خصوصی و زندگی شخصی خودمان است، نه این‌كه ما نباید برای این حوزه تلاش و جدّیت داشته باشیم. حتماً باید خودسازی كنیم و تلاش كنیم كه اگر منتظر تحقّق ظهور و گسترش و بسط ولایت حقّه در حیات هستیم، مناسبات و اقتضائات آن را در زندگی خصوصی خودمان ایجاد كنیم، ولی مأموریت ما گسترده‌تر از ایجاد یك تحوّل در حوزه‌ی زندگی خصوصی است.

ارزش‌های انسان‌محور

باید یك تحوّل همه‌جانبه متناسب با آن ترسیمی كه از عصر ظهور داریم در زندگی اجتماعی هم ایجاد كنیم. برای مثال، آنچه در غرب اتفاق افتاده است یك تحوّل همه‌جانبه در زندگی اجتماعی و خصوصی انسان‌ها بر محور ارزش‌های بنیادینی است كه ارزش‌های حاكم بر جریان تجدد هستند. این جریان از ابتدا دنبال تحقق یك سلسله ارزش‌های اجتماعی بود و الآن هم برای تحقق همان ارزش‌ها در حال تلاش است. و در همه حوزه‌ها و از جمله حوزه‌ی فرهنگ آن را دنبال می‌كند و تلاش دارد بین مدرنیته‌ی فرهنگی و سیاسی تفكیك كند و ضعف‌های پدیده‌آمده كه در مسیر تجدد (كشتارها، جنگ‌های بزرگ جهانی و بحث محیط زیست و امثال این‌ها) را به حوزه‌ی اقتضائات سیاسی تجدّد برگرداند تا از نظر فرهنگی تجدد را از نو احیا كند و قرائت جدیدی از تجدد داشته باشد و آن را دوباره در زندگی اجتماعی جاری كند.

ارزش‌هایی كه تجدد بر محور آن شكل گرفته، انسان‌محور است؛ آزادی‌های فردی و اجتماعی انسان به خصوص آزادی از تقیدات معنوی و امثال این‌هاست. آن‌ها این ارزش‌ها را مبنا قرار دادند و بر محور آن‌ها فلسفه و دانش و علم و عقلانیت و تكنولوژی و فناوری تولید كردند. انقلاب علمی و صنعتی به وجود آوردند و همه ساختارها و حتی مفاهیمی را كه در زندگی اجتماعی جاری است تحت تأثیر همان مفاهیم ارزشی بازتولید كردند. الآن انسان به هر زاویه‌ای از زوایای زندگی كه نگاه می‌كند، می‌بینید به شدت تحت تأثیر آن فرهنگ است.

الگوی خوراك و پوشاك و مسكن ما به شدت تحت تأثیر آن موج جهانی است، نحوه‌ی رضایت‌مندی ما از زندگی نیز همین‌گونه است. هركس به آشپزخانه‌ی خانه‌ی خودش نگاه كند می‌بینید تجدد چكار كرده است! همه‌ی شئون آن بر مدار طراحی و مدیریت غرب بعد از رنسانس شكل گرفته است. آن‌ها ارزش‌های خودشان را به نوع زندگی ما و به ارزش‌هایی كه ما در عرصه‌ی زندگی‌مان به آن پای‌بند هستیم تبدیل كرده‌اند. تجلیل‌ها و تحقیرها و یا شرافت و تحقیر انسان بر آن مبنا تعریف می‌شود. حتی ذائقه‌ی ما را عوض كرده‌اند و ارزش‌ها را در ذهن ما تغییر داده‌اند. امروزه بسیاری از ارزش‌های امروزی ما بعد از رنسانس تولید و در جامعه‌ی جهانی تعمیم داده شده است. آن‌ها ذائقه‌ها را هم تغییر داده‌اند، در پوشاك، خوراك، نوع نگاه به مسكن، زیبایی‌شناسی در هنرها، همه را بر مدار آن ارزش‌های محوری خودشان تغییر داده‌اند.

از تصرف ظاهر تا تصرف فكر

الآن هم دنبال گسترش بیشتر همان ارزش‌ها هستند. ارزش‌ها را به رنگ لباس، مدل راه رفتن، مدل درست كردن مو و آرایش ظاهری و بقیه‌ی شئون تبدیل كرده‌اند. وقتی مدل لباس یك جوان، یا زیبایی‌شناسی آرایش شخصی او را تغییر می‌دهند، قبلاً به فكر او و در روح او تصرف كرده‌اند. از این گسترده‌تر، مدل‌هایی است كه برای زندگی ما درست كرده‌اند، مانند این‌كه جایگاه خانم‌ها كجاست و چه وقت به سعادت می‌رسند.، مدل مطلوبی كه باید در زندگی اجتماعی دنبال كنند چیست؟ چقدر باید درس بخوانند و چگونه درس بخوانند؟ اشتغال‌شان و پوشش‌شان چگونه باشد؟ ارتباط‌شان با اقشار دیگر چگونه باشد؟ روابط عاطفی و فیزیكی‌شان با مردها و ده‌ها مسئله‌ی دیگری كه الآن با آن مواجهیم و می‌بینید همه‌ی این‌ها را ارزش‌سازی و به جامعه‌ی جهانی منتقل كرده‌اند.

امروزه بسیاری از چیزهایی كه ما در حوزه‌ی زندگی، اعم از زندگی خصوصی و اجتماعی می‌پسندیم و حقّ خودمان می‌دانیم و دنبال می‌كنیم و رسیدن به آن را برای سعادت می‌دانیم و سعادت را به آن تعریف می‌كنیم، بر محور آن ارزش‌ها تولید شده است. نمی‌توان فقط روی یك مورد خاص دست گذاشت. به عنوان نمونه ببینید امروزه نوع تحصیل بانوان دنیای اسلام چگونه است؟ مسئله این نیست كه بانوان تحصیل كنند یا نه؟ پیداست عالم بودن چیز خوبی است و كسی با علم مخالف نیست. باید مسئله‌ی دیگری را دنبال كرد و آن این‌كه نگاه ما به علم، به تعلیم، به تعلّم و مأموریت ما در حوزه‌ی آگاهی یافتن و آموزش‌هایی كه باید بیاموزیم و بعد به كارگیری این آموزش‌ها و حِرَف در زندگی اجتماعی و فردی، این‌ها تابع یك ارزش‌ها و یك برنامه‌ریزی است كه مبتنی بر فرهنگ مدرن است.

كشتار برای تعمیم ارزش‌ها

بعد از ماجرای یازده سپتامبر توجیه غرب برای جنگ نظامی تمام‌عیاری كه بر علیه دنیای اسلام شروع كرد همین بود. متفكرین‌شان نامه نوشتند و از اقدامات نظامی بوش دفاع كردند. حرف آن‌ها این بود كه ما باید ارزش‌های آمریكایی را در جهان تعمیم و توسعه دهیم. این ارزش‌هاست كه باید جهانی شود و اگر یك جایی هم لازم باشد برای گسترش آن‌ها جنگ نظامی به راه بیندازیم، حتی جنگ نظامی‌ای كه به كشتارهای جمعی براساس استفاده از سلاح‌های غیر متعارف مثل سلاح شیمیایی و اتمی منتهی بشود امری كاملاً اخلاقی است.

حال همان‌گونه كه آن‌ها بعد از رنسانس انتظاراتی را در دنیا ایجاد و هماهنگ با آن‌ها اقدام كردند و بعد از طریق یك سلسله ارتباطات ایجاد قدرت كردند و ارزش‌های خودشان را حتی در عرصه‌ی زندگی خصوصی ما وارد كردند. ما هم می‌بایست از ارزش‌هایی كه مانند معنویت و توحید و عدالت و تعالی انسان دنبال می‌كنیم یك شبكه بسازیم، آن‌ها را به یك برنامه برای زندگی اجتماعی و خصوصی از جمله برای بانوان تبدیل كنیم. آن‌ها زنان را از حوزه‌ی زندگی خصوصی وارد زندگی اجتماعی آن هم به تعریف خاص كرده‌اند! این وضعیتی كه در ارتباط زن و مرد در غرب وجود دارد، پوشش، فرهنگ ارتباطات و مراودات‌شان، یك وضعیت دیرپایی نیست، اگر سه، چهار قرن عقب‌تر بروید در غرب هم پوشش، حجاب، حیا و مسائلی از این دست در روابط اجتماعی زنان غربی وجود داشته است.

اما آن‌ها بعد از رنسانس ارزش‌هایی را محور قرار دادند و براساس آن انتظارات اجتماعی ایجاد كردند و بر آن اساس اخلاق اجتماعی به وجود آورند و متناسب با رشد تكنولوژی اخلاق را تغییر دادند و برای این‌كه این ارزش‌ها را به مناسبات عینی تبدیل كنند، یك مفاهیم بنیادی در حوز‌ه‌ی فرهنگ تولید كردند. الآن بر همین اساس جامعه‌ی بانوان را اداره می‌كنند. البته برای همه‌ی اقشار این كار را كرده‌اند، هم برای همه ساحت‌های حیات و هم برای همه‌ی ساعات زندگی برنامه‌ریزی كرده‌اند.

برای یك عمر، برنامه‌ریزی كرده‌اند

انسان چگونه باید متولد شود، در كجا متولد شود؟ چطور از مادر او در دوران بارداری نگهداری و پذیرایی شود و بعد چگونه باید به مهدكودك‌ها و محل پرورش اجتماعی كودكان تحویل داده شود. از كجا این كودك باید وارد عرصه‌ی آموزش و تعلیم شود، دوره ابتدایی مثلاً با آموزش‌های كما بیش یكسان‌سازی‌ای كه شده تا آموزش عالی، بعد در كجا استخدام شود و چگونه زندگی كند، چند سال كار كند، بعد دوره‌ی بازنشستگی‌اش چه شود مثلاً خانه‌ی سالمندان برود و یا برنامه دیگر. به هر حال برای شصت، هفتاد سال زندگی او برنامه‌ریزی كرده‌اند و برای همه‌ی ساحات زندگی او برنامه‌ریزی كرده‌اند، برای ورزش، تفریح، الگوی خوراك و مسكن، همه را می‌بینید كه مدیریت شده است و این در باب همه انسان‌ها و اقشار است.

نوع زندگی بانوان در غرب كاملاً مدیریت می‌شود، ارزش‌سازی می‌شود، ایجاد انتظارات می‌شود و بعد بر آن اساس برنامه‌ریزی می‌شود. در این برنامه‌ریزی، فرهنگ‌های دیگر را هم تحت تأثیر فرهنگ خودشان قرار داده‌اند و آن ارزش‌ها را با اختلافات و تغییراتی كه اقتضای مناطق مختلف و اقوام مختلف و ملل مختلف است جاری كرده‌اند. البته امروزه بحمدالله با بحران مشروعیت روبرو هستند چون در برخورد با فرهنگ‌های دیگر و تحقیر آن‌ها شكست خورده‌اند. بنابراین دنبال تنوّع فرهنگی و ایجاد یك همگرایی در بین فرهنگ‌های مختلف براساس ارزش‌های بنیادین غرب هستند، در عین این‌كه تنوّع فرهنگ‌ها را در این برنامه‌ریزی جدید ملاحظه می‌كنند. می‌خواهند همه‌ی این فرهنگ‌ها را به خُرده‌فرهنگ تبدیل و بر محور ارزش‌های بنیادین غرب ساماندهی كنند.

زن منتظر در جهان معاصر

ما باید در نقطه‌ی مقابل آن‌ها اقدام كنیم؛ یعنی اگر ما منتظر یك تحول همه‌جانبه و فراگیر نسبت به همه‌ی ساحت‌های حیات انسان و همه‌ی آنات زندگی هستیم باید بتوانیم تحقق ارزش‌های الهی را مدیریت كنیم. آن‌ها باید آرام‌آرام و با تناسب‌سازی به زندگی ما وارد و به مدل زندگی ما تبدیل شوند؛ یعنی الگوی خوراك و پوشاك و مسكن و ارتباطات و اشتغال و خانه‌داری و حضور در محیط اجتماعی باید براساس این ارزش‌ها شكل گیرد.

پس بانوان باید اول مفهوم انتظار را به ویژه در زمینه‌ی مأموریت‌هایی كه بر دوش بانوان است و نسبت به همه‌ی ساحات زندگی بازتولید كنند. كسی با حضور اجتماعی بانوان، با تحصیل و آگاهی‌افزایی آن‌ها مخالف نیست، ولی این‌كه این امور به آن شیوه‌ها و ساختارهایی تبدیل بشود كه غرب مدیریت می‌كند و بر محور آن ارزش‌ها ما در عمل تحت تأثیر جامعه‌ی غربی قرار بگیریم غلط است. مجموعه برنامه‌ریزی كه الآن در دنیا برای بانوان می‌شود و به نسبت زیادی در دنیای اسلام و حتی در جامعه‌ی تشیع و تا حدودی در كشور ما هم تبعیت می‌شود از بنیان غلط است. ارزش‌سازی، تولید مفاهیم و ساختارهای اجتماعی، همه باید از نو بر محور مفاهیم و ارزش‌های اصلی‌ای كه در دوره‌ی ظهور آن‌ها را می‌خواهیم بازتولید شوند و مدیریتی اتفاق بیفتد كه این مفاهیم تولیدشده با یك شیبی ملایم تبدیل به نوع زندگی بانوان بشوند.

بنابراین باید یك پژوهش جامع و بعد (بعد منطقی نه رتبی) از پژوهش هم یك برنامه‌ریزی جامع برای بازتولید مفهوم انتظار نسبت به مأموریت‌ها و مسئولیت‌های بانوان دنیای اسلام و بانوان شیعه بر دوش آن‌ها است. البته ما در تولید فرهنگ زندگی و تبدیل آن به برنامه می‌بایست در مقیاس كلان برنامه‌ریزی كنیم. اگر میدان درگیری ما با فرهنگ مدرن و ارزش‌های مدرنیته برای رسیدن به یك برنامه و فرهنگ برای همه‌ی ساحت‌های زندگی است، پس میدان درگیری بزرگ است. ما باید همیشه نقشه‌مان جامع باشد ولو مقیاس عمل‌مان كوچك.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.