تریبون مستضعفین-«جرم» آخرین فیلم «مسعود کیمیایی» است که در آخرین جشنواره فیلم فجر با وجود ناباوری بسیاری توانست سیمرغ بهترین فیلم را از آن خود کند.
«جرم» همانگونه که «مسعود کیمیایی» در جشنواره گفت داستانی دو- سه خطی دارد، که البته دوساعت به طول می انجامد و دیالوگ های ثقیل آن به هیچ وجه نه فضای امروزی جامعه ونه حتی فضای همان سال های پنجاه و پنج تا پنجاه و هفت را نیز بر نمی تابد.
کیمیایی در نشست خبری پس از اکران فیلم در جشنواره فیلم فجر، دایره مخاطبان خود را محدود کرده و می گوید:«سالهاست که این گونه فیلم میسازم، آنها که از این سبک فیلمسازی بدشان میآید برای اینکه وقتشان هدر نرود به تماشای آن نیایند و اگر فیلمسازی مرا دوست دارید آمدهام تا با هم حرف بزنیم. آنها که فیلم مرا دوست ندارند نباید وقت خودشان را هدر بدهند و عصبانی بشوند، ناراحت میشوم که بیننده عصبانی شود.»
هر چند که نمی توان بی توجهی وی به قشر وسیع سینما دوستان در ایران ر ا نادیده گرفت اما می توان نتیجه گرفت که کیمیایی با این سخن، خود را از بار مسئولیت یک فیلم ساز مردمی خلاص می کند و هر چند گفتن این سخن خوشایند نیست اما دیگر اورا نمی توان فیلم سازی مردمی خطاب کرد.
به هر حال بحث بر سر دیدن یا ندیدن «جرم» به همان صحبت ها خاتمه نیافت و با اکران عمومی آن دوباره بالا گرفت و «جمال شورجه» در یادداشتی برای هفته نامه مثلث در این باره نوشت: «وقتي به سينما ميرويم و يا فيلمي را ميبينيم، سعي داريم آن چه را كه ارزشمند است به اطرافيان پيشنهاد كنيم تا ديگران هم از آن بهره ببرند. پس در اغلب موارد به يكديگر پيشنهاد ميدهيم كه چه فيلمهايي را ببينيم، اما اين بار قصد دارم نديدن يك فيلم را به همه توصيه كنم؛ فيلمي كه در بيست و نهمين جشنواره فيلم فجر حضور پيدا كرد و عليرغم شايعات و نظرات مخالف بسياري كه با خود داشت، جوايز بسياري را از آن خود كرد.
متاسفانه در جريان برگزاري جشنواره فجر فرصت ديدن همه فيلمها را نداشتم، بنابراين براي ديدن برخي از فيلمها در طول سال به سينما ميروم. به هر حال چند روز پيش رفتم تا فيلم «جرم» ساخته مسعود كيميايي را ببينم و حالا ميخواهم به همه توصيه كنم كه اين فيلم را نبينند!»
وی ضعف در ساختار، محتوا و صحنه را برای این فیلم بر می شمرد و بازی های این فیلم را تقلیدی ناشیانه از پاشنه خوابانیدن و چاقو کشی در فیلم های قبل انقلاب می خواند.
شب گذشته برنامه هفت با دعوت از پولاد کیمیایی و همچنین حضور علی معلم و مسعود فراستی به عنوان منتقدین موافق و مخالف جرم بخش های مهمی از برنامه این هفته خود را به نقد و بررسی این اثر اختصاص داد.
فرزند مسعود کیمیایی با اشاره به اظهار نظر جنجالی فراستی در باره جرم آن را توهینی به شخصیت کیمیایی قلمداد کرد. باید از ایشان پرسید که آیا لفظی که فراستی بکار برد – که تنها می توان به بار منفی ظاهری لفظ مورد استفاده ایراد گرفت نه بار معنایی آن – زننده تر است یا عبارتی که در فیلم از زبان بهداد درباره ی سیاحت و گردشگری در خارک مطرح می شود، چینش کلمات دیالوگ وی به حدی رکیک است که حتی اگر راقم به نوشتن آن راضی شود قلم از نگاشتن آن سر باز می زند.
برای نتیجه گیری برسر دیدن یا ندیدن این فیلم نمی توان از رویارویی «معلم» و «فراستی» در هفت گذشت. این گفتگو که به وقت اضافه هم کشیده شد مملو از شکستن قواعد دیالوگ توسط طرفین آن- معلم بیشتر و فراستی کمتر- بود. به هر حال به طور خلاصه می توان گفت آقای معلم علاقه بسیاری داشت تا «جرم» را برخاسته از دل جامعه مخصوصا قشر به اصطلاح پایین شهری نمایش دهد و ادبیات آن را ادبیات رایج بین پنجاه درصد مردم جامعه خواند که این مسئله از بی اطلاعی ایشان از وضعیت اجتماعی حال حاضر ایران نشات می گیرد و در مقابل فراستی داستان را غیر اجتماعی خواند و آن را سعیی ناموفق در تکرار موفقیت «قیصر» دانست.
باوجود در نظر گرفتن تمامی آنچه در بالا گفته شد بخصوص صحبت های کیمیایی و شورجه باز هم نمی توان کسی را در جایگاهی قرار داد که تماشاچی را به دیدن یا ندیدن فیلمی امر کند، این خود وظیفه تماشا چی است که با توجه به اقتضائات سینمای ایران به بررسی فضا و انتخاب آنچه ذايقه اش می پسندد همت گمارد.
به هرحال اکنون جرم با دو نسخه صدای سرصحنه و دوبله در سینما های کشور در حال اکران است و به پشتوانه نام کیمیایی و همچنین سایه سیمرغ فجر توانسته است در هفته های اخیر فروش نسبتا خوبی داشته باشد. به هر حال باید صبر کرد و دید که آیا «جرم» به دور از تب دیدن برترین فیلم جشنواره فیلم فجر هم مورد استقبال تماشا گران قرار خواهد گرفت، که این امر تنها مستلزم گذشت زمان و رصد آمار مخاطبین این فیلم در هفته های آتی خواهد بود.
Sorry. No data so far.