جمعه 17 ژوئن 11 | 11:06

ژانر مجعول؛ سینمای سیاسی و جایگاه آن در ایران

سعید مستغاثی

در حال حاضر مسئولان و مدیران سینمایی، هریک برای نشان دادن چهره‎ای آوانگارد و هم‎پا با جریانات روز سینمایی از خود، در دام این جریانات می‎افتند و به‎جای راه‎اندازی حرکتی جدید بر اساس باورها و اعتقادات اصولی، با توجیهاتی از قبیل جذب فعالان سینمایی، گرفتار دیدگاه‎های غالب می‎شوند.


سعید مستغاثی

ژانر های سینمایی

تقسیم‎بندی ژانرهای مختلف در سینما براساس تعاریف موجود، به‎طور کامل برآمده از دیدگاه‎های غرب نسبت به سینماست و هنوز تبدیل به تعاریف بومی نشده است. براساس همین تعاریف هم شاهدیم که «وسترن» به‎رغم این‎که هیچ قرابتی با فرهنگ ما ندارد، همچنان در مباحث سینمایی ما به‎عنوان یک ژانر مطرح است، اما تولیدات مرتبط با کودک و نوجوان به‎رغم کمیت بالا هنوز به‎عنوان یک ژانر پذیرفته نشده‎اند و یا سینمای دفاع مقدس که اصیل‎ترین نوع سینمایی پس از انقلاب است، به‎عنوان یک ژانر مورد توجه قرار نمی‎گیرد. اگر مبنای بحث درباره سینمای سیاسی را نیز همین تعاریف قرار دهیم، می‎توان این‎گونه سینمایی را هم به‎عنوان یک «ژانر» پذیرفت. هرچند خود غربی‎ها هم در لوای این ژانر، بیشتر سینمای ایدئولوژیک را مدنظر داشته و تحت پوشش آن، محصولات ایدئولوژیک خود را جهانی کرده‎اند. کما این‎که سایر ژانرها هم به نوعی همین کارکرد را برای‎شان داشته‎اند. سینمای غرب اساسا سینمایی ایدئولوژیک است. بنابر‎این به‎طور کل در سینما و به‎طور خاص در سینمای ایران، معتقدم ژانر سیاسی یک ژانر مجعول و برآمده از تفکر ایدئولوژیک غرب است. اگر بخواهیم سینمای ایران را مورد بحث قرار دهیم، نباید فراموش کنیم که «سیاست ما عین دیانت ما» یک باور اصولی است و بر این اساس هر فیلمی که بتواند تفکرات دینی را در قالبی کاربردی و اجتماعی به تصویر درآورد، می‎تواند یک فیلمی سیاسی هم محسوب شود. ما قائل به تفکرات سکولاریستی نیستیم که الزاما سینمای دینی‎مان از سینمای اجتماعی و سینمای اجتماعی‎مان از سینمای سیاسی‎مان مجزا تعریف شود.

سینمای دفاع مقدس تلاشی برای رواج عدالت طلبی و ظلم ستیزی بود

به‎عنوان مثال مگر سینمای دفاع مقدس ما چه بود و چگونه شکل گرفت؟ سینمایی بود که می‎خواست نوعی عدالت‎طلبی و ظلم‎ستیزی را در قالب هنرمندانه یک فیلم رواج دهد و مگر جز این است که این خود می‎تواند منجر به تولید یک «فیلم سیاسی»، آن‎هم مبتنی‎بر دیدگاه‎های بومی خودمان شود؟ نه فقط «سینمای سیاسی» که دیگر ژانرهای سینمایی ما هم با درنظر گرفتن این اصل کلی، می‎توانند در این مسیر گام بردارند. از سینمای کودک گرفته تا فیلم‎های ملودرام و اجتماعی و حتی کمدی.

«وادادگی» مسئولین در قبال غرب

در مسیر چشم‎انداز آینده سینمای ایران، حتی می‎توان محصولاتی را که امروز تحت عنوان سینمای مهدوی از آن نام می‎بریم، به‎عنوان یکی از اصلی‎ترین مصادیق سینمای سیاسی، مورد توجه قرار دهیم. برخلاف این اصول اما شاهدیم که مسئولان و مدیران سینمایی، هریک برای نشان دادن چهره‎ای آوانگارد و هم‎پا با جریانات روز سینمایی از خود، در دام این جریانات می‎افتند و به‎جای راه‎اندازی حرکتی جدید بر اساس باورها و اعتقادات اصولی، با توجیهاتی از قبیل جذب فعالان سینمایی، گرفتار دیدگاه‎های غالب می‎شوند. این متفاوت از آن جذبی است که مقام معظم رهبری تحت عنوان «جذب حداکثری و دفع حداقلی» از آن نام برده‎اند، این رفتار را می‎توان «وادادگی» خواند که اتفاقا سردمدارانش امروز در انگلیس و آمریکا مأوا گرفته‎اند! دوره این رفتار و دیدگاه‎ها گذشته است. بهترین رویکردی که دوستان اصول‎گرا در این حوزه می‎توانند داشته باشند، همین تأکید بر دیدگاه‎های بومی و دینی است.

هنوز دیدگاه ها قبل از انقلاب برسینمای ایران حاکم است

تأسف‎برانگیز است که پس از 30 سال همچنان دیدگاه‎های بازمانده از قبل از انقلاب بر سینمای ایران حاکم است. در چنین فضایی مدیران فرهنگی و سینمایی هم به صرف تکیه بر کرسی مسئولیت جوگیر می‎شوند که این جوگیری ابتدا برای خودشان و بعد برای کلیت سینمای ایران مضر و آسیب‎رسان است.

سینمای ایران آن‎گونه که از تاریخچه‎اش پیداست، در ابتدا براساس دیدگاه‎ها و اهداف ماسونی شکل گرفت. پس از انقلاب انتظار در هم شکستن این شاکله وجود داشت، اما به‎رغم تمام تلاش‎های نیروهای انقلابی و مذهبی هنوز شاهد بر جایی آن شکل و شمایل هستیم.

حمایت از سینمای سیاسی

سینمای ما هنوز در مباحث تئوریک، پیرو مباحث آکادمیک سینمای غرب است و این مفاهیم به‎صورت کاملا دست نخورده، به نسل‎های تازه منتقل شده است. حال اگر ما هم بخواهیم براساس همین تعاریف مانور بدهیم کار خاصی نکرده‎ایم. دوستان معاونت سینمایی هم بهتر است به‎جای مانور بر روی ویرانه‎‎های پیشین، بنایی نو برپا کنند. این‎که معاونت سینمایی در آغاز راه با رفع توقیف فیلم سینمایی «به رنگ ارغوان»، شعار حمایت از سینمای سیاسی را مطرح کرد نیز به نوعی تأکید بر مفهوم سینمای سیاسی با همان رویکرد باقی‎مانده از گذشته است. رویکردی که حاصلش فیلمی چون «پایان‎نامه» شده است. فیلمی که می‎توانست تلاش تأثیرگذاری در جهت آشکار کردن جریانات مشکوکی که در سال‎های اخیر در عرصه سیاست ایران فعال بوده‎اند باشد، اما به دلیل ضعف شدید فیلم‎نامه ناکام مانده است.

رهبری خواستند درباره حوادث بعد از انتخابات روشنگری صورت بگیرد

اتفاقا خواست رهبر انقلاب این بود که باید درباره حوادث پس از انتخابات ریاست‎جمهوری سال 88 روشنگری صورت بگیرد، اما هیچ‎یک از رسانه‎های ما در این زمینه فعالیتی نداشتند و در عرصه سینما هم اگر ملاک را جشنواره اخیر فیلم فجر قرار دهیم، کافی‎ست درصد بگیریم که چه درصدی از این آثار در مسیر خواست مقام معظم رهبری و درباره جنگ نرم بوده و چه تعداد نسبت به این مقوله خنثی و حتی در جهت عکس عمل کرده‎اند! این واقعیت نشان می‎دهد که نمره دوستان معاونت سینمایی هم در این زمینه نمره مردودی است. حال برای پوشش این مردودی، همه این بار را به دوش فیلمی با فیلم‎نامه‎ به‎شدت ضعیف نهاده‎اند که اگر چند جمله شعاری را از آن حذف کنید، حاصل یک کار صرفا حادثه‎ای می‎شود. با تمام احترامی که برای تلاش حامد کلاهداری در این فیلم قائلم، باید پذیرفت که فیلم‎نامه «پایان‎نامه» در حد کارهای آماتوری‎ست، اما انگار مسئولان فرهنگی و سینمایی می‎خواهند بار همه کارهای نکرده خود را به دوش این فیلم بگذارند!

پایان نامه؛ اجحاف به سینمای سیاسی است

متأسفانه اگر این فیلم را براساس تعاریف معمول سینمای غرب هم بخواهیم یک فیلم سیاسی قلمداد کنیم، به مفهوم «ژانر سیاسی» اجحاف کرده‎ایم! همان‎گونه که فیلم‎های «گزارش یک جشن» ابراهیم حاتمی‎کیا و «خیابان‎های آرام» کمال تبریزی هم صرفا یک هجویه هستند و بر اساس تعاریف اصولی سینمای غرب هم نمی‎توان آن‎ها را «فیلم سیاسی» خواند. غربی‎ها لااقل براساس تعاریف خودشان، آثار استاندارد تولید می‎کنند؛ اما از ‎آن‎جا که ما کپی‎برداری می‎کنیم و می‎خواهیم ادای آن‎ها را دربیاوریم، معمولا به محصولاتی بی‎اثر و مجعول می‎رسیم. ما باید استانداردهای سینمای خود را خودمان تعریف کنیم؛ حاصل کپی‎برداری جز این نخواهد بود

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.